مادرمواجههبامرگ،
رسیدنبهشهادتوبزرگیرا
انتخابڪردهایم !
#شهید محمد هادی ذوالفقاری
#تلنگرانه
چقدر زیباست روی تابلویی بنویسیم :
⚠️ جاده لغزنده است!
🏁 دشمنان مشغول کارند!
🚦با احتیاط برانید!
⛔️ سبقت ممنوع...!
📛 دیر رسیدن به پست و مقام،
بهتر از هرگز نرسیدن به "امام زمان" عج است..!
♨️ حداکثر سرعت،
اما بیشتر از سرعت "ولی فقیه" نباشد.
⛔️ دور زدن اسلام و اعتقادات ممنوع!
⭕️ با دنده لج حرکت نکنید .
✅ و با وضو وارد شوید..
🚩 چرا که این جاده،
آغشته به خون مطهر شهداست
#امامزمان @testimonial
پـــلــاکـ خـــاکی🕊️
|بسمربالشُھداوالصدیقین| #سلام_بر_ابراهیم صفحھ ۵۴ رسیدگی به مردم «جمعی از دوستان شهید» «بن
|بسمربالشُھداوالصدیقین|
#سلام_بر_ابراهیم
صفحھ ۵۵
ابراهيم گفت: اگه ديگه مردم رو اذيت نکنی، من روزی ده ريال بهت می دم،
باشه؟ پسرک قبول کرد. وقتی جلوی خانه آن ها رسيديم، ابراهيم با مادر آن
پسرک صحبت کرد. به اين ترتيب مشکلی را از سر راه مردم بر طرف نمود.
٭٭٭
در بازرسی تربيت بدنی مشغول بوديم. بعد از گرفتن حقوق و پايان ساعت
اداری، پرسيد: موتور آوردی؟
گفتم: آره چطور!؟ گفت: اگه کاری نداری بيا با هم بريم فروشگاه.
تقريبا همه حقوقش را خريد کرد. از برنج و گوشت، تا صابون و... همه چيز
خريد. انگار ليستی براي خريد به او داده بودند! بعد با هم رفتيم سمت مجيديه،
وارد کوچه شديم. ابراهيم درب خانه ای را زد.
پيرزنی که حجاب درستی نداشت دم در آمد. ابراهيم همه وسائل را تحويل داد.
يك صليب گردن پيرزن بود. خيلی تعجب کردم! در راه برگشت گفتم:
داش ابرام اين خانم ارمنی بود؟! گفت: آره چطور مگه!؟
آمدم كنار خيابان. موتور را نگه داشتم و با عصبانيت گفتم: بابا، اين همه
فقير مسلمون هست، تو رفتی سراغ مسيحيا!
همينطور كه پشت سرم نشسته بود گفت: مسلمون ها رو کسی هست کمک کنه.
تازه، کميته امداد هم راه افتاده، کمکشون می کنه. اما اين بنده های خدا کسی رو
ندارند. با اين کار، هم مشکلاتشان کم ميشه، هم دلشان به امام و انقلاب گرم ميشه.
٭٭٭
۲۶سال از شهادت ابراهيم گذشت. مطالب كتاب جمع آوری و آماده چاپ
شد. يكی از نمازگزاران مسجد مرا صدا كرد و گفت: برای مراسم يادمان آقا
ابراهيم هر كاری داشته باشيد ما در خدمتيم. با تعجب گفتم:
شما شهيد هادی رو می شناختيد!؟ ايشون رو ديده بوديد!؟
گفت: نه، من تا پارسال كه مراسم يادواره برگزار شد چيزی از شهيد هادی
. . .
زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی
@testimonial
پـــلــاکـ خـــاکی🕊️
|بسمربالشُھداوالصدیقین| #سلام_بر_ابراهیم صفحھ ۵۵ ابراهيم گفت: اگه ديگه مردم رو اذيت نکنی، من
|بسمربالشُھداوالصدیقین|
#سلام_بر_ابراهیم
صفحھ ۵۷
کردستان
«مهدی فریدوند»
تابستان ۱۳۵۸ بود. بعد از نماز ظهر و عصر جلوی مسجد سلمان ايستاده
بوديم. داشتم با ابراهيم حرف می زدم که يکدفعه يکی از دوستان با عجله آمد
و گفت: پيام امام رو شنيديد؟!
با تعجب پرسيديم: نه، مگه چی شده؟!
گفت: امام دستور دادند وگفتند بچه ها و رزمنده های کردستان را از محاصره
خارج کنيد.
بلافاصله محمد شاهرودی آمد و گفت: من و قاسم تشکری و ناصرکرمانی
عازم کردستان هستيم. ابراهيم گفت: ما هم هستيم. بعد رفتيم تا آماده حرکت
شويم.
ساعت چهارعصر بود. يازده نفر با يک ماشين بليزر به سمت کردستان
حرکت کرديم. يک تيربار ژ ۳ ،چهار قبضه اسلحه و چند نارنجک کل وسائل
همراه ما بود.
بسياری از جاده ها بسته بود. در چند محور مجبور شديم از جاده خاكی
عبور كنيم. اما با ياری خدا، فردا ظهر رسيديم به سنندج. از همه جا بی خبر
وارد شهر شديم. جلوی يك دکه روزنامه فروشی ايستاديم.
ابراهيم پياده شد که آدرس مقر سپاه را بپرسد. يكدفعه فرياد زد: بی دين
اينها چيه که می فروشی!؟
. . .
زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی
@testimonial
『 #بــــہ_وقــــت_اذان 』
🍃💕چــــہ ۻــــرب آهنگ
قـــشنگیــــښٺ
اذان 🍃
تـــورا به ســݥــــت خـــ❤️ــــدا مــــیخواند
✨الله و اکبر🌹
✨الله و اکبر 🌹
✨الله واکبر 🌹
✨الله و اکبر🌹
ʝơıŋ➘
@testimonial
-اسـتادانصـاریان
خـدادرنصیحتۍبہحضرتموسۍفرمود
باآدمۍڪہقیامتراقبولنداردو
غـرقدرهواۍنفساسترفاقتنڪن،
یقیـناًمۍتواندتوراهمهلاڪڪند..!
معنویتواخلاصجهتدهندی
حرڪتهاوفعالیتهایفردیواجتماعی
نیـازاصلییکجامعہاست!(:✌️🏼🌱
#رهبرمعظمانقلاب
┊ʚ🕊ɞ┊↴
شهیدحسنباقرے⁚
اگرازدستکسیناراحتهستید؛
دورڪعتنمازبخوانیدوبگویید
خدایااینبندهیتوحواسشنبود
مـنازاوگذشـتـمتوهـمبـگـذر .🌿
I #شهیدانہ
همسنگࢪ؎جانان
یھ چند نفࢪ لطڢ ڪنید بفࢪستین اینوࢪ سنگࢪ بشیم 900 🚶🏿♂
@az_tabar_maadar
حاجحسینیکتامیگفتن :
اگه میخوای یه روزی دور تابوتت بگردن، امروز باید دور امام زمانت بگردی .🚶🏾♂♥