ساعت به ساعت افکارم میگردند و میگردند، در همان دایرههای ناامیدی حوصلهام بهسر رفته، هستی خودم مرا بشگفت انداخته، چقدر تلخ و ترسناک است هنگامیکه آدم هستی خودش را حس میکند. در آینه که نگاه میکنم بهخودم میخندم، صورتم به چشم خودم آنقدر ناشناس و بیگانه و خندهآور آمده.
_صادقهدایت