- | قُــدْرَتِ قـَلَم | -
_
در بیان حــرفِ دل, چشم از زبان گویاتــر است !
- | قُــدْرَتِ قـَلَم | -
_
«خواستند ما را دفن کنند، غافل از آنکه ما بذر بودیم...!»
- | قُــدْرَتِ قـَلَم | -
_
- بعضی از آدمها گویی فقط از شنیدن دروغ بیزارند،
ولی با گفتنش مشکلی ندارند!
- | قُــدْرَتِ قـَلَم | -
_
«آشفتهسریم ، شانهی دوست کجاست؟»
هدایت شده از - | قُــدْرَتِ قـَلَم | -
ـ بسم غریب ترین دل های شهر ـ
- | قُــدْرَتِ قـَلَم | -
_
ميدانی جانم! صبح ها همين كه صدایِ سوت کشیدن کتری روی اجاق را بشنوی، بوی نان سنگک تازهی صبح زود پدر به مشامت برسد، و صدای صبحانه حاضر کردن مادر از آشپزخانه بیاید، يا وقتی عطر قرمه سبزی هايی ظهر جمعهاش توی خانه میپيچد و هوش از سَرت ميبرد، همين كه چشمت ببينتشانو گوشَت نفس هايشان را بشنود، همین که آغوشِ گرمشان را لمس كنیو بگویی “چقدر دوستشان داری” يعنی “صبحت بخير” شده است! جمعه و شنبهاش فرقی نمیکند، صبح های بودنشان همیشه بخیر میشود . . . !