وای بعد تقریبا دوماه فیلم دیدم، کتاب خوندم، آهنگ گوش دادم و برای خودم وقت گذاشتم و الان از این موضوع بسیار زیاد خشنودم.
فکر کنم تو ایران فقط منم که از شبیلدا، عیدنوروز و هرگونه عید و جشنی که فامیل دور هم جمع میشن متنفرم.
همه کار کردهام ولی هنوز نمیدانم خوشبختی چیست. در اوج خوشی همیشه به چیزی دیگر فکر میکردهام، به کسی دیگر و مدام نگران بودهام.
- تماماًمخصوص ، عباسمعروفی
[ سلامًا على من مَرَّ على مُرِّنا فحَلَّاه. ]
سلام بر او که بر تلخیمان گذشت و شیرینش کرد.
زمستون فصل جالبانگیزیِ که شبیه مادربزرگ میمونه و آغوش پر محبتشو به روت باز میکنه و محکم بغلت میکنه، هم دوست داشتنیه، هم مهربونه، هم حس خوب به آدم منتقل میکنه، هم سفیده و ابریه،هم باد داره، هم ساکته و سرد، هم پر از شگفتی و محبته، تازه وایب خوبی به آدم میده.