قاب ناز نازی :>

دونده دوست داشتنی ⚝

روز صد و سی و ششم ⭐️۱۵ تیر _صبح زود بیدار شدن و ناراحت عصبانی بودن زیاد _صدای خروس و مگس های احمق _رفتن به باغ مامان‌بزرگ دیگم _خستگیی _چیدن البالو و الو _فاطیما ، فاطُمَه 🤣 _شیر قهوه و بستنی _حرف زدن با اشلی >>>> _زنگی که اشلی زد >> _تموم شدن شارژ گوشیم _حرف زدن با سمانه >>> _رفتن به پارک و کلی کلی خندیدن

روز صد و سی و ششم :

همین رو کم داشتم بفهمم هیپهاپولوژیست عزیزم سورنا عزیزم رو دیس کرده تو اهنگش

چه وضعیه

این آهنگ خیلی قشنگه :>

_

بجز سه تای اول و غزل بقیشون عسلی های اینجاست :>

آسمون مال ما بود یادته ؟ من که دستاتو ول نمیکنم تو باد و برف و بارون حتی بهم بزنه ساعقه !✰ _قرص/هیپهاپولوژیست

این شعر رو خیلی دوست دارم >>>

𓍊𓆏𓏲𓋼𓍊⚝ᥫ᭡

آن سوی دیوار باغ ؛

کتاب را هرگز کسی نمی‌خوانَد ! در خلال کتاب‌ها ما خود را می‌خوانیم، خواه برای کشف و خواه برای بررسی خود. و آنان که دید عینی‌تری دارند بیشتر دچارِ پندارند. @Mojahaz_edu✨

کتاب میخوام

درواقع تموم کردن کتاب هامو میخوام

لباس جدید میخوام

ایش

بیرون رفتن با اون🛐