داستان زندگی دختری که به اجبار پدرش قراره با یکی از شیخ های عرب ازدواج کنه 🤦♀️😢 بیا و ببین چه جشن عروسی گرفتن واسش😚🙄
ولی شب عروسی با نقشه و برنامه از مجلس فرار می کنه😌🏃♀️
تا اینکه 🙇♀️
توی را با پسری برخورد می کنه 💃
که اونم داماد فراری به حساب میاد😐
و حالا قصه عاشقانه دلبر و دایان شروع میشه
با کلی لج بازی و کل کل🤦♀️😂
مجبور به تحمل هم میشن😡😭
تا اینکه 🤔
یه جرقه باعث میشه بفهمن که عاشق هم دیگه شدن😍
ولی ...😃
اون جرقه با خیانت شکل میگیره😳🙊
اگه میخای بدونی بقیه داستان چی میشه
فقط و فقط انگشت خوشگلتو بزن رو ی جمله پایین👇🏻🤨
( ورود به چنل دلبر دایان )
اگه نشد این لینکو بزن کیوتم😃👇🏻
@DelbareDayan_Ghazlheydri
سلام لاوام
این چنل رمانمه اگه دوست داشتین عضو بشین
ولی مطمئنم که پشیمون نمیشد😅🤨
با تشکر از چنل سه نقطه و مدیر و نوری عزیزم😍❤
ادمین ها بنر رو پاک نکنید بی زحمت ۱۲ شب خودم پاک می کنم
با نوری جون هماهنگ شده😉❤