اینا همش خریداری ضحاست من کلا یه تخته شاسی گرفتم و یه پوشه و دو سه تا خرت و پرت🥲😂
و هنوز بعد ۳ بار خرید وسایلام کامل نیست😂
البته فقط باید خودکار رنگی بگیرم دو سه تا😔😂
جلسه هم رفتم دیروز واقعا چرت بود من و هانیه وسطاش پاشدیم رفتیم ۳ طبقه مدرسه رو گشتیم😂
و دهم انسانی رو کلا پیدا نکردیم:/
وقتی رفتیم تخته شاسی بردارم بین ۳ تا طرح مونده بودم بعد خانمه کنارم داشت یه سری وسایل میچید و دلگیر عرفان طهماسبی پلی کرده بود😭😭
قلبم رفت یعنی😭😭✨✨
میخواستم تا ابد اونجا بمونم و طرحمو انتخاب کنم🥲
بعدشم فک کنم بی من پلی کرد بعدشم که خریدامون تموم شد دوباره اومدم پیش خانمه😔😂
پیش دبستانی غنچهها
کلاس اول شکوفهها
کلاس هفتم جوانهها
کلاس دهمم حتما نهالها
دانشگاه هم یچی برا اشنایی و اینا داره دیگه اون درختها😂
خانم زارع معاون شده🤌
خانم نظری کلا رفتهه😐
خانم صادقی کلاا رفتههه(اینو میدونستیم)
یه معلم فارسی خیلی خوب بود خانم سعادتمند بعد ایشون هرسال برا نهما بود مام خوشحاللل که اره نهم ماهم هست
و فقط سال ما نبود امسال دوباره برگشتن برای ادبیات نهما😂
خانم معماریان یه عالمه سال اینجا زیست تدریس میکردن هر ۳ پایه
و امسال برای هفتما معلم زیست جدید اومده🙂
خانم معماریان یکی از بهتریننن معلمایی بوده که داشتم در زمینه تدریس.
واقعا عالیه هفتمیا ازین نعمت محرومن😔✨
حالا یکی نیست بگه ساعت ۱۰ باید اونجا باشی منی که هنوز هیچکار نکردممم
هنوز حس میکنم مدرسه قبلیم🥲
اول که رفتم داخل فاطمه رو دیدم(دخترخالهیدخترعموم) که با دخترعموم اسحاق حسینی میرفتن و الان انتقالی گرفتن مدرسه ما😀
گفت منتظر ساجده ام و ایناا
رفتیم بیرون همون موقع ساجده اومد ضحام اومد باهاش.
وارد مدرسه شدیم بقیه بچهارو دیدیم و دیدار دوباره😁
و تمام دهما طبقه پایین بود اون روزم دیدم و یازدهم و دوازدهما طبقه دوم
بازم گشتمدهمانسانی پایین نبود🥲
دیگه گفتند بریمطبقه دوم نمازخونه
و اونجا دهمانسانی رو دیدم🥲