مابهدیوارِکسیتکیهنکردیم
عمریستکهدرسایهدیوارحسینیم❤️🩹'
‹ دوست میدارمش مثل دانهای که نور را،
مثل مزرعهای که باد را، مثل زورقی که موج را،
یا پرنده ی که اوج را...
دوست میدارمش:))
برکه بودم در خیالم شوق ماندن داشتم
بر تنم تصویر ماهش را نگه میداشتم
رفت و بی او مرگ هم جویای حال ما نشد
زنده بودن را چنین مشکل نمیپنداشتم
گفت بعد از من به دنبال کسی دیگر بگرد
کاش بعد از رفتن او پای گشتن داشتم
با تمام شهر اگر ناسازگاری کردم
جای او را در دلم خالی نگه میداشتم
دوستها را حذف کردم، تکتک از تنهاییم
جا برای هیچ کس جز یاد او نگذاشتم
فصل او را از خدا میخواستم تا قبل از این
دیدمش با دیگری دست از دعا برداشتم!