بعد زینب میگفت
وقتی بابا میرفت ماموریت
بهمون گفته بود کسی نفهمه ها . .
اگه کسی سراغمو گرفت
بگین بابا خونه خوابه :)
بعد پسرش رضا تعریف میکرد
تا زینب دستِ بابارو دید
رفت نشست پشتِ درِ اتاقِ بابا .
در میزد میگفت بابا توروخدا
درو باز کن یکاری بکن :))💔
میگفت ما به همه گفتیم
تو خونه خوابی توروخدا درو باز کن . .
- حالِ عزت الله انتظامی
اونجا که میگفت :
دلم سخت گرفته ؛
دَریغ از یک گوشهی مطمئن . . !
عزیزان من !
کمبود علم و عقب افتادگی
علمی ما را جبران کنید ؛
و این با درس خواندن ،
فکر کردن ، کار کردن و شجاعت
علمی داشتن حاصل میشود .
آسدعلی