ایتا - ‹ طلوع ›

کم کم به خودش آمد و فهمید چه کرده 
حق داشت که پا پس بکشد، بحثِ زیان بود

953 مشاهده18:23

اصلا تو بگو، دختر خان با دک و پوزش،
هم شأن من پاپَتیِ غاز چران بود؟!

1هزار مشاهده18:23

البته که نه! رفت.. خدا پشت و پناهش
اصرار چرا؟ قسمتِ او با دگران بود

914 مشاهده18:23

او رفت و غمش شعله به جان قلم انداخت ..
من ماندم و یک دفتر و طبعی که روان بود

1.1هزار مشاهده18:23

یک مشت غزل شد همه‌ی دار و ندارم،
دیوان بزرگی که پر از آه و فغان بود

1.1هزار مشاهده18:23

بیش از دو دهه دور خودم گشتم و گشتم
دل در گروِ عشق و سرم در دَوَران بود ..

972 مشاهده18:23

گفتم که بدانید وفا ، عشق ، دروغ است 
من تجربه کردم، به همین قبله چَخان بود :)

970 مشاهده18:24

حُسنش همه گفتند و من سر به هوا را 
آگاه نکردند به شری که در آن بود...!

1هزار مشاهده18:24

ویروس، خطرناک تر از عشق ندیدم
یک قاتل بِالفطره اگر بود، همان بود ..

1.1هزار مشاهده18:24

هی ریشه زد و ریشه زد و ریشه کنم کرد
این توده‌ی بدخیم گمانم سرطان بود .

1.1هزار مشاهده18:24

:))))

1 مشاهده20:10

جوری که این ویدیو واسم ارزشمنده*

1 مشاهده20:10

مطالب بعدی