اگه تونستی از روی تمایلات سطحی
خودت عبور کنی ، به طرف تمایلات
عمیقت میری و اونوقت از تمام
لحظات زندگیت لذت میبری . .
صدای آلارم گوشیت بلند شده ؟
هنوز خوابت میاد و خستهای ؟
به خودت بگو برای رسیدن به
لذت عمیق ، باید از لذت های
سطحیت بگذری ! از جات بلند شدی؟
به خودت افتخار کن تو از یه لذت
سطحی وسوسهانگیز عبور کردی :))
خیلی علاقه داری با نامحرم چت کنی ؟
لذت داره واست ؟ منکرش نیستم
ولی سطحیِ ! ازش بگذر
تا برسی به اون لذت عمیقِ
خدا بدش میاد تو کم لذت ببری !
واسه همین لذتهای سطحی رو برات
ممنوع کرده و گفته اگه بری طرفشون
میندازمت جهنم ! خب خدا تورو برای
لذتهای خیلی بزرگ آفرید . اما اگه
خودت رو محدود به تمایلات سطحی
و بیارزش کردی ، یعنی لیاقتِ لذتهای
بزرگ و در انتها بهشت رو نداری .
انسانها اسیر لذتها هستن .
اصلا هرکاری که ما میکنیم برای
لذت بردنه و این خیلی خوبه .
چه ایرادی داره ؟ مدل ما اینه ، هممون
دنبال لذتیم ، از اون دزد و داغونش بگیر
تاااا عابد و سالکش . . !،
ولی باید دید هرکدوم دنبال
چه لذتی رفتن که به اینجا رسیدن ؟
بچه مذهبیهامون . .
چیه دوتا عبادت کردی از زمین و زمان
طلبکاری ؟ اخمات رفته توهم ؟ تو گیر
کارت همینجاست مشتی ، لذت نبردی
میدونی چرا ؟
چون عشقی دینداری کردی ! هرجای
دین که برات قشنگ بود ، رفتی دنبالش
هرجاش که واست سخت بوده، باید
پا روی نفست میذاشتی ، قیدشو زدی.
هرجا خوشت میومد پایه بودیا
ولی کار که یکم سخت میشده ،
جاهایی که باید منیتت رو میزدی ،
در رفتی . . !
بعد با همین مدل دینداری کردنت
کیف کردی ، خودت رو محدود به چندتا
لذت سطحی کردی ، اون لذت عمیقه رو
تجربه نکردی ! اینه که الان طرف
قیافتو میبینه از دین بدش میاد !
اینجوری فایده نداره ، همینجا
خودتو بکوب ، از نو بساز .
تو تا وقتی به اون لذت عمیق نرسی ،
نمیتونی درست بندگی کنی ! اینجوری
به دین ، به دیگران و به خودت ضربه
میزنی . اینجوری دینداری نکن . .
طرف حساب حرفم اول خودمم .
همهی دنیا رنجه و دین هم کار بدون
رنجی نیست ، اگه بخوایم طبق میل
خودمون پیش بری به جایی نمیرسیم .
سید رضا نریمانی_21 فروردین 98 - هیئت فدائیان - سرود - تولد تولدتولدت مبارک ای تولدِ دوباره زندگیم-1555495880.mp3
19.23M
تولدت مبارک ای تولدِ دوباره زندگیم 🤍؛
حتی اگه یه درصد احتمال بدی که
یک نفر یه روزی برگرده و توبه کنه
حق نداری راجبش قضاوت کنۍ..
قضاوت فقط کار خداست :)!
حاجقاسم
می خواستم همه کارهایم را بکنم و سرِ فرصت به دنبال او بروم . میخواستم اول دنیا را عوض کنم ، کتاب هايم را بنویسم ، اسم و رَسم به هم بزنم ، برنده شوم ، و بعد با دست های پُر به دنبالش بروم . خبر نداشتم که عشق به شهادت منتظر آدمها نمیماند و خط بطلان میکشد روی آنها که حسابگر و ترسو و جاه طلب اند !
‹ طلوع ›
می خواستم همه کارهایم را بکنم و سرِ فرصت به دنبال او بروم . میخواستم اول دنیا را عوض کنم ، کتاب ه
ازش پرسیدم زندگیت
چطور میگذره؟
گفت : خطخطی
پیگیر شدم که یعنی چی؟
گفت : هی نوشت شهادت
من هی خط زدم . .