نتکانی . . !

سحر . . صدای مناجات . . قدم زدن تو صحنِ خلوتِ پیامبراعظم و حس قشنگی که به روح و روان آدم تزریق میشه . .

_

روضه یهویی ‌ .. چقدر دلم تنگ شده بود ..

چون حسی قشنگی داشت واسم ..

نمیشه باورم . . که وقتِ رفتنه . .

وقتی شهید بشی ، همه از خداشونه‌یک شب کنارت باشن :)) اما اگه بمیری همه میترسن حتی یه دقیقه بیشتر کنارت بمونن . . - فلذا مفت زندگیتون و تموم نکنید .

به مرهمِ بوسه‌های تو بر زخم‌های ‌قلب‌مان ، سخت نیازمندیم . . ((:

سلام‌ آقای من ؛ هی امدم بنویسم و نشد . . بنویسم که چه جمله‌ای چه حرفی بزنم که وصف حالم باشه . . من که نمیتونم وصف شما حرفی بزنم اصلا کلمات و واژه‌ها واسه توصیف شما هیچ‌اند . . ما که رفتیم ‌، اما دل که هیچ .. کلِ وجودمون و پیشتون جا گذاشتیم آقایی کردید گذاشتید یه مدت ‌همسایه‌تون باشیم ، بیایم گنبدطلاتون رو نگا کنیم و کیف کنیم زائراتون رو ببینیم و عشق کنیم برسم قم میرم به بی‌بی میگم میرم میگم چقدر مردونگی کردید واسه منِ نامرد :) میرم میگم چقدر معرفت به خرج دادید ، واسه منِ بی‌معرفت (: میرم میگم که دست رد به سینه منِ رو سیاه نزدی :) اخه خیلی وقت بود به خانم میگفتم بی‌بی‌جان .. یه وساطت میکنی؟ به داداش‌رضاتون بگید یکی اینجا همسایه‌ماست و خیلی دلتنگه . . دلش هوای گوهرشاد کرده میشه واسطه بشید ، خانمی کنید بگید ما طاقت فراق نداریم ‌. . بدی کردم ، نامردی کردم ؛ قبول اما اینجوری که تنبیهمون نکنید که بگید بچگی کرد،شما بزرگی کن ببخش دمتون گرم که مثل همیشه بدیامون رو نادیده گرفتید و گذاشتید بیایم و کنج گوهرشاد بشینیم و هی پررو پررو نگاتون کنیم و قربونتون بریم :) دلم تنگ میشه . . شرمنده پرحرفی کردیم دلِ دیگه ، حرف حالیش نیست، ‌هرچی بهش بگیم بابا تو که چند ‌ساعت پیش حرم بودی ، پیشِ آقا ‌بودی ، پنجره فولاد بودی ، نمیفهمه و بازم هوایی میشه :) خلاصه مارو ببخشید سرتون رو درد اوردیم و در آخر . . ‌ای‌صفای‌قلبِ‌زارم هرچه‌دارم‌از‌تو‌دارم ؛ به‌وقتِ‌۴‌بامداد .

ماهم یادبگیریم !((: