تا گوهر اشکم سر بازار نیاید کالای مرا هیچ خریدار نیاید . .

خوارم من و در سینه من عشق شکفته است تا خلق نگویند گل از خار نیاید

ای حجت هشتم که خدا خوانده رضایت مدح تو جز از خالق دادار نیاید

نومیدی و درگاه تو بی سابقه باشد هر کار ز تو آید و این کار نیاید

دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته است گنهکار نیاید :))

گرچه آهی در بساطم نیست ؛ آه آورده‌ام . .

_

الرفیق ثم الطریق . . ولی محتاج ِ رفاقتی از جنس ؛ رفاقت حاج‌قاسم و ابومهدی‌ام :)

بچه ها بگردید یه رفیقِ خدایی پیدا ‌کنید ؛ یه دوست پیدا کنید که وسط ‌میدون مین گناه،دستمون رو بگیره . . -حاج‌حسین‌یکتا

شعرهای‌حامد‌عسگری>>>

خدایا ‌. . منو به خاطر گناهانی که در طول روز با هزاران قدرت عقل توجیهشان ‌میکنم؛ بـبخش :)

دشمن ترین دشمن تو همان نفسی است که درون توست! - فلذا مراقب نفسمون باشیم . .

میگفت:‌ همیشه عکس‌ یه شھید‌ ‌تو اتاقتون داشته باشید ؛ پرسیدیم: چرا ؟ گفت: اینا چشماشون‌ معجزه میکنه هروقت‌ خواستید گناه ‌کنید فقط‌ ‌کافیه یه نگاهتون‌ بھشون‌ بخوره ، بنده‌ها فراموش‌ کارن‌ . . ‌یادشون‌ میره یکی‌ اون‌ بالا هست که همه چیزو میبینه ؛ ولی این‌ شھدا انگار انعکاس‌ نگاه ‌خدان ، انگار با نگاهشون‌ بھت‌ میگن ما رفتیم‌ که تو با گناهات‌ ظھور و عقب‌ بندازی؟ما رفتیم‌ که تو یادت‌ بره خدایی ‌هست ؟ میگی جوونم ؟ خب‌ منم‌ جون‌ بودم‌ شھید شدم بھتر نیست‌ یه بھونه بھتر بیاری ؟ - خیلی جاها جلوتونو می‌گیرند

- دلگیر‌نباش ؛ دلت‌ که‌ گیر‌ باشه‌ رهـا‌‌ نمیشی ! یادت‌ باشه‌ خدا‌ بنده‌هاشو‌ با‌ آنچه‌ که دلبسته‌اند‌ امتحان‌ میکنه . .

- ! اونجا که ابتهاج میگه : "سال ها ناگفته ماند این شرح حال"

عبرت ها چقدر فراوانند و عبرت پذیران چه اندک . . -امام‌علی'ع

_

حب علی . . ؛

وخب؛ آخرین شبِ جمعه سال :))

گاهی کالبدِ تن چنان‌بدقلقی میکند ،که دلت میخواهد چند ساعتی آن رادر بیاوری، روی بند پهن کنی‌و‌بگذاری نسیمِ تازه روحت را نوازش کند. تا این رخوتِ آزار دهنده دست از سرت بردارد :))

دانی که چرا سِرنهان با تونگویم؟  طوطی صفتی طاقت اسرار نداری ؛

_

:)؛

پادگان شهید زین‌الدین باشه و شهید گمنام باشه و نصف شب باشه و هوس کربلا کرده باشی و روضه حسین بخونند :)))💔

دنبال شهرتیم و پی اسم و رسم و نام غافل از اینکه فاطمه ‌گمنام می‌خرد ..

_

قبل از اینکه به غلط کردن بیفتید یه غلطی کنید . .

_

فكه‌ مثل‌ هيچ‌ جا نيست‌ ! نه‌ شلمچه‌، نه‌ مهران‌، نه‌ طلائيه‌، نه‌ ‌‌.. فكه‌ فقط‌ فكه‌ است‌؛ با قتلگاه‌ و كانال ‌هايش‌، با تپه‌ ماهور و دشت هايش‌ ، فكه‌ قربانگه‌ اسماعيل‌هاست‌ به‌ درگاه‌ خدای مكه‌ ،فكه‌ را سينه‌ای‌است‌ ‌به‌ وسعت‌ ميدان های مين‌ِ گسترده‌ ‌بر خاك‌.فكه‌ را دلي‌ است‌ به‌ پهنای ‌سيم های خاردار خفته‌ در دشت‌ ‌. فكه‌ ، روحي‌ دارد به‌ لطافت‌ ابرهای ‌گريان‌ در شب‌ والفجر يك‌ . فكه‌ ، ‌چشمانی دارد به‌ بصيرت‌ ديده‌بان‌ ‌خفته‌ در خون‌، بر ارتفاع‌ صد و دوازده‌ فكه‌ ، خفته‌ بر زير گام هايي‌ است‌ كه‌ رفتند و باز نيامدند ..