ایتا - ‹ طلوع ›

این حسن کیست که نامش سند غربت شد ؛
بوسه بر تربت او بر دل ما حسرت شد(:

1 مشاهده16:15

وقتی از عشق حرف میزنم :))))

1 مشاهده21:49

_

1.6هزار مشاهده18:15

- من از اون غلام قدیمی‌هام :)

1.8هزار مشاهده18:33

من ضرر کردم و تو معتمد بازاری
بارِ ما را نخرید‌ند، تو بر میداری؟!

1.7هزار مشاهده18:45

مثل طفلی که زمین خورده دویدم سویت
آمدم گریه کنم، حوصله‌ ام را داری؟

1.7هزار مشاهده18:46

داغِ یک بوسه دو سال است به جانم مانده
به همین گریه مگر تازه کنم دیداری

1.7هزار مشاهده18:46

پدرم گریه کنت بوده و آقا من هم
به جز از گریه برای تو ندارم کاری

1.8هزار مشاهده18:46

غزلم در حد یک شاعر درباری نیست
بنویسید مرا گریه کنِ درباری !

1.7هزار مشاهده18:46

بخونیم ؟

1.7هزار مشاهده02:09

آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هردو جهانش بخشی
دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند . ‌.

1.7هزار مشاهده03:52

چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی
نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی .

1.6هزار مشاهده18:54