«مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّه»
دیدی وقتی پر از نا امیدی میشی
بعد یهویی یه خوشحالی میاد تو دلت؟
اون خداست...
دلش میخواست به تنهایی از آن جا برود و تا حد ممکن دور شود.
به جایی برود که هیچکس را نشناسد، که غریبهها واقعن غریبه باشند، که در آن اصلن آدمی وجود نداشته باشد، فقط صخرهها باشند و پرندهها.
| وَقَالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ... |
خدا میگه من طرف تو هستم!
حالا دیگه هر کی خواست بزار بره، هر کی خواست بزار بهت پشت کنه!
هر کی خواست تنهات بزاره؛ هرکی خواست باورت نکنه
ولی تو بدون خدا رو داری و همین برای همهی دنیات کافیه...