اسپویلیلیلیللیلیللللللل
⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️❌️❌️❌️⭕️❌️⭕️❌️⭕️❌️⭕️⭕️❌️
بازی نکردید نخونید اینا روو بد جور اسپویل میشید
خیلی حیفه اینا رو بفهمید
داستان بازی اینجوریه که
در یه زمانی هیولا ها و انسان ها با هم حکومت میکردن...
اما یک روز یه هیولا یه انسان رو کشت و روحش رو گرفت! و اون هیولا ها خیلی قدرتمند شد.
انسان ها که از قدرت گرفتن هیولا ها ترسیدن با اونها یه جنگی رو شروع کردن
و خودشون توش پیروز شدن.
انسان ها هیولا ها رو توی یه مکانی در کوه
(که سرزمین زیرین بهش میگن)
زندانی کردن.
[ انسان ها داری روح جادویی بودن ]
هفت جادوگر انسان میان و راه خروج هیولا ها رو طلسم کردن
(برای خروج هر کسی که اونجا هست)
یا باید ۷ روح انسان جمع بشه...
یا روح یک انسان و هیولا ترکیب بشه.
#داستان_آندرتیل
Undertale
اسپویلیلیلیللیلیللللللل ⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️❌️❌️❌️⭕️❌️⭕️❌️⭕️❌️⭕️⭕️❌️ بازی نکردید نخونید اینا روو بد جو
سال ها گذشت...
یه دختر به اسم کارا به دلیل نامعلومی
به سمت کوهی میره که هیولا ها اونجا زندانی بودن.
(این تایید نشده هست ولی احتمالش خیلی قوی که کارا بخاطر نفرت از انسانها رفته اونجا)...
داشت اونجا برای خودش میچرخید که یهو افتاد توی دنیای زیرین که هیولا ها توش بودن!
#داستان_آتدرتیل
پسر پادشاه[اسمش ازریل هست]
داشت اونجا میگشت که کارا رو دید و اونو برداشت و پیش مامان و باباش برد.
پادشاه [ازگور] و ملکه [توریل]
از دیدن انسان خیلی تعجب میکنن.
اما به جای اینکه ازگور و توریل انتقام خودشون و هیولا ها رو از انسان بگیرن...
کارا رو به فرزندی قبول میکنن و به همه هیولا ها اعلام میکنن که کارا بچهشون هست و اونو به فرزندی قبول کردن.
#داستان_آندرتیل
همه چی خوب بود و ازریل و کارا مثل
خواهر برادر بودن
و هیولا ها خیلی خوشحال بودن
و زیرزمین دوباره رنگ خوشحالی و شادی رو دید(منظورم اینه همه چی خوب بود😂)