💖سلام امام زمانم 🌻باد هم كم نكند سوز ِ دلِ صحرا را 🌻قطره يِ عشق به آتش بكِشَد دريا را 🌻اين ترك خورده دلم وحشت آن را دارد 🌻كه بميرد وَ نبيند پسر ِ زهرا را 💧اللہم عجل لولیڪ الفرج💧صلوات💐

🔹اولین زائر مزار امام علی🔸 ✅هنگامى كه امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) از دفن پیکر امیرالمومنین باز مى‌گشتند، نزديك كوفه، مردی نابينا را ديدند كه ناله مى‌کرد. از او پرسيدند : ((كيستى و چرا ناله مى‌كنى؟)) مرد گفت : ((غريبى بينوا و نابينا هستم که مونسى ندارم. هر روز مردى مهربان نزد من مى‌آمد و احوال مرا مى‌پرسيد و غذا به من مى‌رسانيد و مونس من بود ولى اكنون سه روز است که نيامده.)) پرسیدند: ((آيا نام او را مى دانى؟)) پاسخ داد : ((خیر . نامش را پرسيدم ولى فرمود تو را با نام من چه كار!؟ من براى خدا از تو سرپرستى مى كنم.)) پرسیدند : ((آيا هيچ نشانى از گفتار او دارى؟)) گفت : ((پيوسته زبان او به ذكر خدا مشغول بود. وقتى كنار من مى‌نشست مى‌فرمود: "مسكين جالس مسكينا؛غريب جالس غريبا در مانده اى با در مانده اى نشسته و غريبى هم نشين غريبى شده." فرزندان امام علی گریستند و گفتند: ((اين نشانه ها كه گفتی، نشانه‌هاى پدر ما على بن ابیطالب است)) بينوا پرسید : ((او را چه شده كه در اين سه روز نزد ما نيامده؟!)) گفتند : ((او شهيد شد و ما هم اكنون از كنار قبر او مى‌آبيم)) ناله مرد غريب بلند شد و به شدت گریست و گفت: ((شما را به جدتان سوگند مرا كنار قبر او ببريد)) وقتی او را كنار مزار حضرت على (عليه‌السلام ) بردند، خود را به روى قبر انداخت و بسيار گريست و گفت: ((خدايا من طاقت فراق اين مرد مهربان را ندارم. تو را به حق صاحب اين قبر، جان مرا بگير.)) آن مرد آنقدر گریست تا جان سپرد. فرزندان على، در حالی که می‌گريستند، شخصاً جنازه آن نابينا را غسل دادند و كفن كردند و نماز بر آن خواندند و او را در همان حوالى به خاك سپردند. 📚روضه الشهداء - صفحه ۱۷۲ #امام_علی 🌱 @saqaleyn