دیروز که رفته بودم کتابخونه تایم استراحت داشتیم حرف میزدیم که یهویی در باز شد و دیدم یکی از همکلاسی های دوران راهنماییم که اون موقع ها خیلیییی باهم صمیمی بودیم اومد داخل🥺
و گفت قراره دیگه بیاد اینجا برای این مدت..
یکی از حس های خوشحالی عجیب زندگیم بود