امتحان زبان رو فاکتور میگیریم زنگ اول که پیام، های آسمانی🌹کلش رو داشتم نقاشی میکشید_ زنگ دوم و سوم که هیچی
زنگ چهارم بالاخره مدنی رو راضی کردیم ببرتمون حیاط و کل تایم داشت از گربه سفیده فرار میکرد وای عالی بود
بعد از مراسم هم بچه ها رفتن و ما موندیم(بچه های تیم) و ۴۰۰ صندلی و زمین کثیفِوالیبال کل نیم ساعت اول رو داشتیم صندلی جمع میکردیم (هنوزم کمرم درد میکنه) نیم ساعت بعدیم سر شمارهی لباسا دعوا شده بوددد و من برای پنجمین سال متوالی شمارهی ۱۰ بهم افتاددد😭(اصلانم سرش خودم رو نابود نکردماا) یه ساعت بعدیم که تمرین (بالاخره اسپک سرعتی رو تونستیم انجام بدیممممم😭)