ﺷﮏ ﻧﮑﻦ !
ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ی ﺁﺧﺮ.
ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺗﻮﻛﻞ
ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎیت ﺗﺎﺭیڪی
ﻧﻮﺭی ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ میﺷﻮﺩ
ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍی ﺭﺥ می ﺩﻫﺪ.
و ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻴﺮﺳﺪ.
@women92
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا ببخش
عُمر داره میشه تباه خدا یا ببخش...خسته ام از بار گناه
مناجات خوانی زیبا با نوای دلنشین حاج محمود کریمی
#معرفی کتاب
خانواده و اخلاق جنسی
✅ رفع اختلافات میان زوجین با درک یک نکته بسیار مهم
💢 دستگاه خلقت که زندگی خانوادگی را بر اساس امر فطری قرار داده و هدفش یکی شدن دو روح است، این تدبیر را کرده که در مرد حس تسلط بر زن از بالای سر زن قرار داده به صورت مردانه، حاکمه، قهرمانانه، نیرومند که مرد میخواهد زن امرش را اطاعت کند.
🔸اتفاقا اینجا زن در حال تسلیم است و مرد در حال خشونت (مقابل لطافت) و فرمان دادن، و زن را مانند مرئوس میداند.
🔹 در مقابل، چیز دیگری در روح زن وجود دارد که آن هم حس تسلط بر مرد است، منتها نه از بالای سر مرد که مثلا ابروها را در هم بکشد و فرمان بدهد؛ بلکه به عکس، حس تسلط از راه تسخیر قلب مرد را دارد که مرد به میل خود در خدمت او قرار گیرد.
🔸پس حس تسلط مرد از راه قهرمانی و حس تسلط زن از راه جمال و زیبایی صورتی و سیرتی اخلاقی و رفتاری است. عجیب اینکه مرد هم این نوع حکومت زن را با میل خود میپذیرد.
🔹اثر جدید استاد مطهری: خانواده و اخلاق جنسی، ص۱۱۱
https://eitaa.com/joinchat/3344760855C17713c4a73
@women92
با سلام خدمت همه اساتید گرامی
https://digipostal.ir/sepasmoalem
تبریکات صمیمانه مرا بپذیرید
@women92
✅ به نظر من حتما نیاز نیست که معلم سر کلاس یا دانشگاه باشد و تدریس کند.
❇️ اصلا لزومی هم ندارد که تو پشت میز و روی صندلی مدرسه یا دانشگاه نشسته باشی تا آن بزرگواری که به تو درس می آموزد معلم و استادت بشود.
✳️ گاهی یکی از همین دوستانت، نکته ای به تو می آموزد که باعث می شود کل زندگی ات عوض شود و اینگونه او می شود معلم تو.
🔺 با این نگاه، از این معلم ها در زندگی همه ما هست و کاش قدرشان را بدانیم.
روزتان مبارک معلم های زندگی ام
@women92
# معرفی کتب اماده ترجمه_و_چاپ_
Fatherhood and Love: The Social Construction of Masculine Emotions
by Alexandra Macht
عنوان فارسی: پدری و عشق: ساختاری اجتماعی از احساسات مردانه
ناشر: Springer
سال: 2020
زبان: انگلیسی
تعداد صفحه: 180
#شرح_کتاب
این کتاب به بررسی چگونگی درک مردان از عشق در عرصه زندگی خانوادگی و چگونگی ادغام آن در هویت خود می پردازد.
تأمل در فاصله ها ، جدایی ها ، قدرت ، نگرانی و تجربیات بین نسلی عشق پدری و عشق فرض می کند که هویت و عاطفه های پدران در محیط صمیمی خود به انواع روابط اجتماعی متکی هستند. مفهوم جدیدی با عنوان "مرز عاطفی" ارائه شده است تا تنش های ذاتی در هویت پدران را به تصویر بکشد و روشن کند که چرا پیشرفت جنسیت به آهستگی اتفاق می افتد. این کتاب درگیر با ادبیات عشق ، مردانگی ، فرهنگ و درگیری پدر از یک منظر منحصر به فرد ، این کتاب مورد علاقه دانشجویان و محققان در طیف وسیعی از رشته های علوم اجتماعی خواهد بود
#جهت مشارکت درترجمه و چاپ به ادمین پیام بدید:
@women92
https://eitaa.com/joinchat/3344760855C17713c4a73
🔹معلم راهنمای فتح قله های عظمت و افتخار روزت مبارک🌹
🔶12 اردیبهشت سالروز شهادت استاد مرتضی مطهری،روز معلم گرامی باد
@women92
🌸🌼🌺
🌹🌿@women92
روزه هجرتو از پای بیانداخت مرا..
کیشودبارطبوصلتوافطارکنم...؟💔😭
اللّهم عَجِّل لِولیِکَ الفَرَج💚💔
❖
کتلت مادر
بوی کتلت مادر آنقدر خوب بود و من هميشه آنقدر گرسنه بودم که اغلب سلام را فراموش می کردم. چهره ی خسته اما همیشه خندانش که توی قاب در ظاهر می شد، در جواب «آخ جون، کتلت» پاسخ «علیک کتلت!» را می شنیدم، پاسخی که تا مدت ها مفهوم آن را درک نمی کردم.
کتلت های چیده شده در دیس، گوجه فرنگی های خرد شده ی توی بشقاب و نان تازه ی لواش، منتظر سیب زمینی های در حال سرخ شدن روی اجاق، و ما، در انتظار سفره ای که خوشمزه ترین غذای دنیا را توی خودش جای دهد.
اصلأ کتلت، همه چیزش سرشار از خاطره است: از نحوه ی درست کردنش بگیر تا بوی مست کننده اش و لذت خوردنش که فکر می کردی هیچ وقت کافی نیست، که فرقي نداشت چند تا کتلت باشد و چند نفر آدم، که انگار هیچ وقت سیر نمی شدی از خوردن آن...
کوچکتر که بودم، وقتی قد و قامتم به زحمت به ارتفاع اجاق گاز می رسید، کنار مادر می ایستادم و حرکت انگشت هایش را در برداشتن گلوله ای از مواد و صاف کردن آن روی کف دست چپش با انگشت های دست مخالف دنبال می کردم. از صدای «جلیز» تکه گوشتی که توی تابه مى افتاد لذت می بردم، و هميشه ی خدا، از او می خواستم که کتلت کوچولویی مخصوص من درست کند؛ چقدر آن کتلت کوچولو خوشمزه تر از بقیه بود، چقدر همه ی کتلت هاي مادر دلچسب و خوشمزه بودند.
🌹🌹🌹
بزرگتر که شدم، در دوران دانشجویی، کتلت های مادر، توشه ی راه تقریبا هميشگي ام را، در رستوران بین راهی قره چمن یا توی خوابگاه دانشجويي با دوستانم می بلعیدیم! با همان سیب زمینی های سرخ شده ی درشت و گوجه فرنگی های همراهش و همان نان لواش لطیف کنارش.
بعد از ازدواج، سال ها طول کشید تا کتلت خوب درست کردن را یاد بگيرم، فرمول های مختلف را امتحان می کردم تا کتلت هایم وا نرود، سفت نشود، شور یا بی نمک نباشد و خلاصه کمی شباهت به کتلت های مادر را داشته باشد.
بی فايده بود، بی فایده است. سیب زمینی پخته یا خام یا هر دو، تخم مرغ کمتر یا بیشتر، آرد نخودچی یا نشاسته ی ذرت.... هیچ کدام مؤثر نیست. هیچ کتلتی در دنیا مزه ی کتلت های مادر را نمی دهد.
بعد از بیست سال، کتلت هایی که درست مى کنم را همه دوست دارند جز خودم. این روزها، قلب مادر بیمار است، قامتش خمیده شده و دستانش لرزان. مدت هاست توانایی ساعت ها پای اجاق ایستادن و کتلت سرخ کردن را از دست داده است. خجالت می کشم توي این سن و سال از او بخواهم برايم کتلت درست کند، اما.... آرزو دارم تنها یک بار ديگر، بچگی هایم را مزه کنم، با خوردن کتلت دست پخت مادر.
کتلت یک غذا نیست، یک شیوه ی زندگی است و هیچ کتلتی در دنيا هیچ وقت، مزه ی کتلت مادر را نمی دهد. اطمينان دارم این حس مشترک همه ی آدم های روی زمین است..
@women92