﷽
فرمودند: مقصود از ذکر وسایر عبادات ظهور عطش است. آن را که این شرف به نقد حاصل نشد، اجرِ او تمام مؤجل است.
احوال وسخنان خواجه عبیدالله احرار ،ص۱۴۷
ملفوظات احرار به تحریر میرعبدالاول نیشابوری
به تصحیح وبا مقدمه وتعلیقات عارف نوشاهی
@Wahidololia
﷽
نیّت برسلوک الی الله می باید چنان ثابت و جازم ومستقیم باشد که هیچ کمال وجمالی وهیچ عیب ونقصی وخیالی که در راه سالک پیش آید ، باعث سستی نیّت وفسخ عقیدت او نشود وحتّی آن که در طلب الهی چنان باید ثابت القدم باشد که اگر اورا از باطن یا ظاهر بگویند که ما تمام مقامات انبیاء را به تو عطا می کنیم که از این نیّت وعزم برگردی وبه این کمالات اکتفا نکنی وصاحب درجات ومقامات انبیاء باشی، بگوید نمی خواهم به جز خدا را
که او به تمامی انبیاء درجات کمال داده وعزّت وجلالت در این کرامت فرموده، قرب اورا می خواهم وبس.
قوائم الانوار وطوالع الاسرار ،ص۲۱۹
روش سیروسلوک قطب الاقطاب العارفین
میرزا ابوالقاسم راز شیرازی(میرزا بابا ذهبی) ره
@Wahidololia
﷽
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
أولُ الدّینِ معرفتهُ وکمالُ المعرفةِ الإخلاصُ لهُ وکمال اِخلاصِهِ توحیدُهُ وَکمالُ تَوحِیدهِ نَفْیِ الصِّفاتِ بِشهادةِ کُلِّ الصِّفَةِ اَنّها غَیرُالمَوصوفِ وَشهادةُ المَوصُوفِ أنَّه غیرُ الصِّفَةِ وشهادَتُهُمَا جمیعا بالتَّثنِیَةِ المُمتَنَعِ مِنَ الاَزَلِ.
اساس دین شناخت او(خداوند) است وکمال معرفت اخلاص برای خداست وکمال اخلاص یگانه پرستی اوست ونهایت توحید او نفی صفات است، زیرا هر صفتی گواه است که با موصوف دوتاست وهر موصوف نشان می دهد که از صفت جداست وگواهی صفت وموصوف باهم بیانگر دوگانگی است واین برای ازلیّت غیر ممکن است.
قوائم لانوار وطوالع الاسرار، ص۲۲۴
روش سیروسلوک قطب الاقطاب العارفین
میرزا ابوالقاسم راز شیرازی(میرزا بابا ذهبی) ره
@Wahidololia
﷽
جناب شیخ المشایخ المعرفة، شیخ نجیب الدین رضا (ره) فرموده :
در طریقت نیست جز اخلاص کار
آنچه جز اخلاص در ره واگذار
مایهٔ اخلاص ، توحید آمده
وحدت از اخلاص با دید آمده
قل هوالله را از آن اخلاص گفت
زان که وحدت رادر آن کرده نهفت
دل چو شد آماده اخلاص پیر
آمد اخلاصش به معنی دستگیر
قوائم الانوار وطوالع الاسرار،ص ۲۲۶
روش سیروسلوک قطب الاقطاب العارفین
میرزا ابوالقاسم راز شیرازی(میرزا بابا ذهبی) ره
@Wahidololia
بحرالمعارف🌺🍃
﷽ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: أولُ الدّینِ معرفتهُ وکمالُ المعرفةِ الإخلاصُ لهُ وکمال اِخ
﷽
حضرت سلطان الموحّدین علیه السلام کمال اخلاص را توحید دانست، زیرا که عبد اگر معتقد به توحید ذات نباشد ، بلکه شریک از برایش بداند یا ترکیب در ذاتش از صفت وموصوف قائل شود، اخلاص به حق تعالی نورزیده وعقیدهٔ قلبی خود را در حقّ ذات بحت اقدس احدیّت ، مشوب به شرک کرده است، پس اخلاص در معرفت الهی وقتی است که به توحید ذات قائل شود، آن وقت مخلص حقیقی خواهد بود واین اخلاص حقیقی وقتی از برای سالکِ کامل حاصل گردد که حق تعالی اورا به نور محبت وعشق خود خالص فرماید، زیرا که تا رقیقهٔ بشریت وهستی موهوم بشری درسالک باقی است مظهر توحید ذاتی الهی نخواهد شد ، ودر توحید کامل نگردد وابلیس را در او راه وتصرّف خواهد بود.
قوائم الانوار وطوالع الاسرار، ص ۲۲۵
روش سیروسلوک قطب الاقطاب العارفین
میرزا ابوالقاسم راز شیرازی (میرزا بابا ذهبی) ره
@Wahidololia
﷽
گر تو بر تعمیر دل مایل شوی
برسر نفس بدت قاهر شوی
چیست تعمیر آن که بعد از خلع جسم
نفس را خلع آوری از این طلسم
این طلسم چهار عنصر ، جسم تو
مار این گنج است نفس خصم تو
از دم حقّ یافتی احیا تمام
زآن سبب آمد ترا آدم به نام
تو انیس حضرت ربّ بوده ای
از ملایک، پیش وانسب بوده ای
درحقیقت همچو خورشیدآمدی
نوربخش ملک جاوید آمدی
قوائم الانوار وطوالع الایرار ،ص۲۳۸
روش سیروسلوک قطب الاقطاب العارفین
میرزا ابوالقاسم راز شیرازی (میرزابابا ذهبی) ره
@Wahidololia
﷽
شیخ عارف، سعدالدین حموی رحمة الله علیه در وصیت خود به مریدانش چنین می گوید:
برادانم! خدایتان مؤید بدارد، بدانید که من امور را آزمودم واخبار نور وظلمت را شنودم ؛ پس به شنیدن حدیث از مشایخی بسیار از اهل خراسان وعراق وفارس روی آوردم ،وتمام دیار شام را در نور دید واز خرمن هر بزرگی خوشه ای برگرفتم ؛ اما در خود جز فزونی حرص برمال فانی دنیا وزیور آن نیافتم .آنگاه شروع به آموختن علم فقه واختلاف مذاهب ولغت نحو کردم وبه مقدار حوصله اهل زمان از آن توشه برگرفتم ؛ ولی دیدم که عامی ولغوی فرقی با یکدیگر ندارند.پس خداوند به فضل خود این همه را از من ستاند ومن عزم برترک همه آنها کردم و
حاصل آنکه: من چیزی را از محبّت رسول وآلش که درود خداوند بر ایشان باد، وتسلیم ورضا دربرابر قضاء وگمنامی وترک فضول وترک تدبیرات ناشی از عقول در تقرّب به خداوند محبوبتر نیافتم ، پس حمد از آن خداوند است ودرود برنبی خدا وخاندان اوباد.
کلمات مکنونه،ص۴۰۴
علامه ملامحسن فیض کاشانی (ره)
@Wahidololia
﷽
موت اصغر این بود ای راهرو
از ره و رسم شه ما در مرو
عزلت آرد نفس دیگر از عقب
کوس نفس ملهمه اندر حسب
صاحب این نفس، عزلت را بود
بی تعب در گنج خلوتها رود
درمیان خلق دارد سربه پیش
نیست یک ذرّه به تعمیرات خویش
چون رسد درگوش او الهام ربّ
خویشتن را زنده می دارد به شب
برتعب ها خو کند ان راهرو
کز تعبها بیند او دل را نمو
چون به تقوی وفجور آگاه شد
خواهش خود را به حقّ همره نمد.
این ابیات اشاره دارد به نفس ملهمه که سالک چگونه باید به این نفس برسد. درکتاب مرآت الکاملین (ص ۶-۷) آمده است: بدست آوردن نفس ملهمه از برکت ذکر الهی وقوّت جوع به جهت سالک حاصل است ودر این جا سکوت، بیداری شبها وهوشیاری لازم است، زیرا حقّ تعالی درحدیث قدسی فرموده، (یاعیسی جَوّع تَرَنی) ای عیسی گرسنگی تحمل کن تا مرا ببینی.
صمت وجوع وسهر وعزلت وذکر بدوام
ناتمامان جهان را کند این پنج تمام.
قوائم الانوار وطوالع الاسرار، ص ۲۵۵
روش سیروسلوک قطب الاقطاب العارفین
میرزا ابوالقاسم راز شیرازی(میرزا باباذهبی) ره
@Wahidololia
﷽
مثال زده اند بزرگان، صورت شریعت را به صورت انسان تامّ الاعضاء ، کامل الاجزاء که به طریق مذکور ، واجبات وسنن شرعیّه ، اعضاء واجزاء وزینت ولباس آن است وهر جزئی از واجبات وسنن از سالک ترک شود، یک عضو از آن صورت ناقص یا یک زینت از زینتهای آن قاصر خواهد بود، واین صورت شریفه واعمالش در دار آخرت قرین وانیس وجلیس او خواهد بود ودر قبرو در برزخ ودر محشر ودر جنّات با او محشور است.
پس قرین سالک در عمر ابدی صورت به هیئت تام الاعضاء کامل الحسن وجامع الزّینة باشد، بهتر آن است یا آنکه ، نقصان در اعضاء کمالات وزینتها ومحاسن خود داشته باشد؛ فعلیٰ هذا عمل کردن به اعمال شرعیه جمیعاً از برای سالک لازم است ؛ اگر چه هر عملی از سنن ونوافل را در مدت عمر خود یکدفعه کرده باشد، از برای کمال آن صورت ضروری است.
قوائم الانوار وطوالع الاسرار، ص۲۷۱
روش سیروسلوک قطب الاقطاب العارفین
میرزا ابوالقاسم راز شیرازی(میرزا بابا ذهبی) ره
@Wahidololia
﷽
هر که نفس رادر یک چیز برحد ضرورت ندارد اثر آن در دیگر چیزها سرایت کند، خصوصاً درطعام که شهوت اوبیخ همهٔ شهوتهاست. واثر احوال طعام از حلّ وحرمت وکراهت وضرورت وزیادت درجمیع اقوال وافعال بنده ظاهر شود وهرگاه که اخلاق مبدّل شود ودیو طبیعت مسلمان گشت وبه جای متابعت هوا در وی مطاوعت خدای جلّ وعلا پدید آمد بعضی از حظوظ حقوق گردد، پس آن گاه اورا از مضیق ضرورت به فضای سعت راه دهند واهل تصوّف این مرتبه را مقامِ سعت خوانند واتساع وتبسّط که مشایخ طریقت را قدس الله ارواحهم - در نهایت بوده است اشارت به وصول به این مقام است.
ومع هذا طریق سعت طریق مخوف وپُر آفت است ومزلّهٔ اقدام سالکان است. علمِ سعت علم غامض است.
احوال وسخنان خواجه عبیدالله احرار،ص۳۲۰،۳۲۱
به تصحیح وبا مقدمه وتعلیقات عارف نوشاهی
@Wahidololia
﷽
شیخ محی الدین (ره) فرمودند: یکی از اکابر اولیا گفتند مرا در صحتِ آن حدیث که حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم فرموند: هر که هفتاد هزار بار لااله الّا الله گوید وثواب آن به کسی بخشد که اگر همه در دوزخ باشد نجات یابد- ترددّی بود. شبی در خانه ای مهمان شدیم.
صغیره ای داشت، طعام آورد مایان به طعام خوردن مشغول شدیم آن صغیره دست به طعام نبرد ومی گریست از او پرسیده شد که چرا چیزی نمی خوری وگریه می کنی؟ او گریان گفت که مادرم را در پیشِ من عذاب می کنند ومی سوزند، من چگونه چیزی بخورم؟ مرا بر حالِ او رحم آمد هفتاد هزار بار لااله الّا الله گفته بودم وثواب آن به کسی نبخشیده ، به خاطر گذرانیدم که خداوندا ثواب این کلمه را به مادر او بخشیدم .به مجرد آنکه این صورت واقع شد آن صغیره خندان شد که مادرم خلاصی یافت .
مرا آن شب دوچیز معلوم شد؛ یکی ؛صحتِ آن حدیث ، دویم ؛ کشفِ آن صغیره.
احوال وسخنان خواجه عبیدالله احرار،ص ۶۸۱
به تصحیح وبا مقدمه وتعلیقات عارف نوشاهی
@Wahidololia