بابا بخدا من خیلی عادی نشسته بودم تو جمع، نمیدونم یهو چیشد، چه اتفاقی افتاد که این غمِ لعنتی اومد و نشست کنجِ دلم. آخه عزیزِ من، ناراحتی و غمگین بودن باید یه دلیلی داشته باشه دیگه، یعنی چی که یهویی میای و دورهمیرو به آدم زهر میکنی. حالا اگه خودت تنهایی میومدی یهچیزی، دیگه چرا بغضو همراهِ خودت میکنی.
Willi
میخواهمت! نمیدانم که بودم، که خواهم بود و؛ چه میشوم .. اما میخواهمت، تا نهایتِ ویرانی ..
شهامت میخواهد بزرگترین حسرت زندگیات را پیش چشمانت نگهداریو هرروز با او رو به رو شوی و رنج بکشی، شاید معنی عشق همین باشد.
+ چقدر غم بهت میاد. زیباو با وقارت میکنه.
- میخوام معمولی و سبکسر باشم.
+ تو با رقصهم غمگینی ..