یک نامه نوشتم به تو با این مضمون:
«من عاشقم و گواه من این دل خون!»
تو ساده و بی تفاوت امّا گفتی:
«از این که به من علاقه داری ممنون!»
Willi
یک نامه نوشتم به تو با این مضمون: «من عاشقم و گواه من این دل خون!» تو ساده و بی تفاوت امّا گفتی: «ا
مثلِ کوهِ برف در بهمن نباید سُست بود،
دل فقط باید بریزد با صدای یک نفر!
Willi
مثلِ کوهِ برف در بهمن نباید سُست بود، دل فقط باید بریزد با صدای یک نفر!
تا حواس ِهمهی شهر به برف است بیا؛
گرم کن این بغل ِ سرد ِ زمستانی را ..
چه عاشقانهای بنویسم که دلتان برایم بلرزد؟ وقتی نه دستانش را گرفتهام، نه در آغوشش کشیدهام و نه حتی او را بوسیدهام. من فقط از دور، او را در خویش گریستهام، عشقِ میانِما معصومترین عشقِ تاریخِ جهان بود.
Willi
چه عاشقانهای بنویسم که دلتان برایم بلرزد؟ وقتی نه دستانش را گرفتهام، نه در آغوشش کشیدهام و نه حتی
بیم آن دارم که زیاد با تو سخن بگویم مبادا خسته شوی و بیم آن دارم که سکوت کنم، مبادا گمان کنی که دیگر برایم مهم نیستی ..
هدایت شده از منِسلیطه-
ـ فاطیما . .
مهربون ، سلطون آهنگ ، به شدت غیرتی ، یکی از پایهترین های ایتا .
Willi
جدی جدی پیویت داره میره اون تَهمَها ..
تموم شد؟
بههمین راحتی؟ بدون خدافظی؟
اصن مگه میشه، همینطوری یهویی بیای دلو ببری، چندوقت بعد یهو از این روبه اونرو بشی، تهشم هیچیِ هیچی؟
نمیدونم چی بگم واقعا ..
ولی حداقل، بهم قول بده اون روزارو فراموش نکنی، مراقب خودت باش.
وَ،
شبت بخیر، عزیزِ دورِ من.
Willi
بیم آن دارم که زیاد با تو سخن بگویم مبادا خسته شوی و بیم آن دارم که سکوت کنم، مبادا گمان کنی که دیگر
برای شکستن من آنهمه آسِمان ریسمان نیاز نبود که جانم، من با کوچک ترین نسیمِ بیمهریات، قلبم هزار تکه میشد.