╮‌ رمان خونا 😍 یه رمان ناب براتون آوردم که با بقیه رمانا متفاوته🌱🧡 بزن رو پیوستن پشیمون نمیشی ╰❥https://eitaa.com/joinchat/3766091795C19bd774da3

بفرمایید اینم هدیہ 30 نفر گل🤤✨💕:)) https://pay.eitaa.com/v/?link=GM7TC براے فعال شدن این پول باید کانال پاسدار عشق بشه ¹²k🙂😍💜:) برید عضو‌شید‌چرا‌دارید‌نگاه‌من‌میکنید؟‌مگه‌من‌کانالم😐 وای‌یادم‌رفت‌لینک‌رو‌بدم😢😞 https://eitaa.com/joinchat/3766091795C19bd774da3 بفرما بزن رو پیوستن 🌿

30 نفر تا پرداخت ایتا 😍 https://eitaa.com/joinchat/3766091795C19bd774da3

30 نفر تا پرداخت ایتا 😍 https://eitaa.com/joinchat/3766091795C19bd774da3

پایان تبادلات یا زهرا😍 بنرها بعد 30دقیقه پاک شه🌺 ¹ساعت دیگه جذب هارو بگید🥀 فعالیت کنید تا ریزش نداشته باشید🎋

شروع تایم تبادلات‌دلتنگ‌ڪ‌ࢪبلا🌼 ادمین تبادلتون میشم☺️ آمارتون بالای ۵٠ باشه😻 آقا پیوی نیاد🍓 وسط تبم پیام بدید لف میدم😌 کانالتون مذهبی، دخترونه، گاندویی، رمان باشه جذب م بستگی به بنرت داره. بالای ۱۵٠ جذب هم داشتم😍🌸 جهت شرکت در تبادلات پیام بدین👇⛓ @GirlyWithhijab313 اگر این شرایط رو قبول دارید بقیه شرایط رو بخونید. 🌸🍁 https://eitaa.com/joinchat/1936982205C36cc32735b

معدن استوری مذهبی اینستاگرامی🙃♥️ ⇐چریکی🍃 ⇐دخترونه🌟 ⇐رهبری💙 ⇐حاج قاسم💚 @Rooghaie_ghatoon @jadei_ghoda @Rooghaie_ghatoon ⤝ منبع ِ پروفایلآی ِ دخترونه !¡♥️ #شهدایی 🦋🌩 #رهبری😍🌿 #حجاب ... 🍿🐣 @Rooghaie_ghatoon @jadei_ghoda @Rooghaie_ghatoon 🕌←مذهبی 🦋←انگیزشی ⤝ استوری ناب📲 • کانال دلی 🎆💜 ⤝ اینجا روزی هزار بار پروفایلتُ عوض کن !✨

سلام🙂 میخوام یه کانال بهت معرفی کنم🖐 دارای سه رمان✌️ رمان‌اول" مرگ💖 رفتم سراغ کمد لباسا نمیدونستم چی بپوشم برای سفر امروز پنج تا مانتو داشتم درست هر پنج تا رو تازه خریده بودم اما میدونستم وقتی مانتو قرمزه ام و میپوشم مهدی هر بار بهم میگه مثل عروسک شدی! به خاطر همین اونو از توی کمد اوردم بیرون و کنار گذاشتم صدای زنگ در اومد... رمان دوم" منیژه💙💚❤️ ناراحت قلب را به دست گرفته و به سمت در رفتم که صدای قدم هایش را شنیدم او به سمتم اومد و من خودمو عقب ار کشیدم که به هم برخورد نکنیم این بار با چشمان مظلومش خیره نگاهم کرد و گفت... رمان سوم و میخوای؟؟😉 بیا تو کانال منتظرتیمممم😊 https://eitaa.com/joinchat/3318415538C995ef3cd80

♡•┈┈••✾بِسمِ‌ࢪبِّ‌العِشق✾••┈┈•♡ بخشی‌از‌ࢪمان‌فدایی‌عشق خواستم برگردم که حرفی که زد منو سرجام میخکوب کرد: انقدر دوستت داشتم ک بتونم تحمل کنم،هرچند سخت باشه! نمیدونستم باید چیکار کنم،نگاش کنم؟یا راهمو بگیرم و برم،بار اولی بود ک علاقشو به زبون میاورد و منو از حس کنجکاوی ک داشتم و نگرانی ک نسبت به علاقه یه طرفه داشتم درآورد،لبخندی گوشه ی لبم نشست و از ناامیدی بیرون اومدم...بالاخره برگشتم و رو بهش گفتم: ولی...من ترسیدم...ترسیدم تو رو درگیر زندگی کنم ک... تند پرید وسط حرفمو گفت: چرا فقط به خودت فکر کردی؟این خودخواهیه... -اما من نمیدونستم تو هم...حق نداشتی ازم پنهونش کنی.. زل زد تو چشمام و گفت: خیلی رو داری، توقع داشتی من پاپیش بذارم؟! ته دلم داشت یچیزی قلقلکم میداد، با پررویی و حالت حق به جانب و شیطنت گفتم: پس چی؟!مگ نمیگی دوستم داری... یهو... ________________________________________ خوندی؟!🙂 یه رمان گاندویی با همه ی شخصیتای گاندو و با ژانر امنیتی و با چاشنی خانوادگی و عاشقانه ک اگه یه خطشو بخونی عاشقش میشی🙃تضمینی! راستی رفیق! دوتا رمان دیگه هم توی این کانال هست... بنظرم ک یه سر بهشون بزن پشمون نمیشی🤷‍♀😌 تا دیر نشده بجنب ک از قافله جا میمونی😃 بفرمایید داخل،کانال خودتونه، جلو در بده😄💜 @fadayi_roman