eitaa logo
صلی الله علیک یااباعبدالله
128 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
598 ویدیو
14 فایل
کانال مذهبی: باسلام وذکراللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل الله تعالی فرجه الشریف مقدم عشاق الحسین {ع} گرامی باد . «مدیر «کربلایی`محمدعلی پورصالح» «خادم امام حسین علیه السلام» «{روحی وارواحنالک الفداء یااباعبدالله}» آدمین حب علی بن ابیطالب علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️ برخی از مستندات شهادت آقا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است که فرمود: «تدرون مات النبي (صلی الله علیه و آله ) أو قتل؟ إنّ الله یقول: ﴿أفإن مات أو قتل إنقلبتم علی أعقابکم﴾ فسمَّ [قبل الموت!] إنّهما سقتاه! فقلنا إنّهما وأبویهما شرُّ من خلق الله». ▪️«می دانید که پیامبر (صلی الله علیه و آله ک) فوت کرد یا کشته شد؟ خداوند می فرماید: «آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود عقب گرد می کنید؟» پس پیامبر (صلی الله علیه ) قبل از موت مسموم شد! آن دو (عایشه و حفصه) به ایشان سم خوراندند! ما گفتیم: آن دو و پدرانشان(ابوبکر و عمر) بدترین کسانی هستند که خدا خلق کرده است». 📚تفسیر عیاشی، ج ١ ص ٢٠٠؛ 📚البرهان، ج۵ ص ۴١٩ 📚تفسیرصافی، ج۵، ص١٩۴ 📚نور الثقلین، ج۵ص٣۶٧، 📚کنز الدقایق، ج١٣، ص٣٢۵ "" "" "" "" "" "" "" "" " 🔹مرحوم بیاضی روایتی را از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: «إنه أعلم حفصه أن أباها و أبابکر یلیان الأمر، فأفشت إلی عایشة، فأفشت إلی أبیها، فأفشی إلی صاحبه، فاجتمعا علی أن یستعجلا ذلک علی أن یسقیاه (صلی الله علیه و آله ) سُمّا». ▪️«پیامبر (صلی الله علیه و آله ) حفصه را آگاه کردند که پدرش (عمر) و ابوبکر امارت و خلافت را بدست می گیرند، حفصه این سرّ را برای عایشه فاش کرد و عایشه هم برای پدرش گفت: و ابوبکر هم به عمر گفت. پس آن دو (ابوبکر و عمر) جمع شدند برای این که این امر زودتر اتفاق بیفتد، پیامبر صلی الله علیه و آله را مسموم کنند». 📚الصراط المستقیم، علی بن یونس نباطی بیاضی، ج ٣، ص ١۶٨؛ 📚 بحارالانوار ج ٢٢، ص ٢۴۶ ✅https://eitaa.com/YaAtash
وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا و هيچ برگى فرو نمى‏‌افتد مگر اينكه آن را مى‏‌داند. الأنعام/۵۹ ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ ✅https://eitaa.com/YaAtash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◼️ حکایت مسمومیّت غریب مدینه و عاقبت آن جعده ملعونه... جُعده دختر اشعث همسر امام حسن (علیه السلام) بود، معاویه صد هزار درهم برای او فرستاد و برای او پیام داد که اگر حسن (علیه السلام) را زهر بدهی تو را به همسری فرزندم یزید در می‌آورم، جُعده قبول کرد و امام حسن (علیه السلام) را مسموم نمود. معاویه سم آبکی را برای جُعده فرستاد، امام حسن (علیه السلام) روزه بود، و هوا گرم بود، هنگام افطار، جعده آن سم را در میان ظرف شیر ریخت و آن ظرف را نزد امام حسن (علیه السلام) گذارد، امام آن را آشامید و هماندم احساس مسمومیت کرده به جُعده فرمود: عَدُوَّةَ اللَّهِ قَتَلْتِینِی قَتَلَکِ اللَّهُ وَ اللَّهِ لَا تُصِیبِینَ مِنِّی خَلَفاً وَ لَقَدْ غَرَّکِ وَ سَخِرَ مِنْکِ وَ اللَّهُ یُخْزِیکِ وَ یُخْزِیهِ ▪️ « ای دشمن خدا! مرا کشتی خدا تو را بکشد، سوگند به خدا به آرزویت نمی رسی و خداوند تو را رسوا خواهد کرد»، دو روز بعد از این مسمومیت، آن حضرت به شهادت رسید، و معاویه در مورد جعده به قول خود وفا نکرد و او را همسر یزید ننمود. 🔹او بعد از امام حسن (علیه السلام) با مردی از خاندان طلحه ازدواج کرد، و دارای فرزندانی شد، هرگاه بین آن فرزندان و سایر افراد قریش نزاعی می‌شد، به آنان می‌گفتند: یا بَنِی مُسِمَّةُ الاَزواجِ : «ای پسران آن زنی که شوهران را زهر می‌خوراند». 🔹در روایت دیگر آمده: جُعدِه نزد معاویه آمد و گفت: مرا همسر یزید گردان، معاویه گفت: اِذْهَبِی فَاِنَّ اِمْرَأَةً لا تَصْلُحُ لِلْحَسَن بْنِ عَلِیٍ لا تَصْلحُ لابْنی یَزید ▪️ برو دور شو، زنی که برای حسن (ع) شایسته نباشد برای پسرم یزید، شایسته نخواهد بود. 🔹عمر بن اسحاق می‌گوید: من با حسن و حسین (علیهما السلام) در خانه بودیم، پس امام حسن (علیه السلام) برای تطهیر بیرون رفت و هنگام بازگشت فرمود: «بارها مرا زهر دادند ولی هیچگاه مانند این بار نبود. زیرا قسمتی از کبد خود را از دست داده‌ام و احساس می‌کنم آن را با چوبی زیر و رو می‌کنم. امام حسین (علیه السلام) فرمود: چه کسی تو را زهر داد؟ امام حسن (علیه السلام) فرمود: از آن کس چه می‌خواهی؟ آیا می‌خواهی او را بکشی؟ اگر آن کسی باشد که من می‌دانم، خشم و عذاب خداوند بر او بیش از تو است، و اگر او نباشد که من دوست ندارم بی گناهی به خاطر من گرفتارگردد» 📚بحارالأنوار ج۴۴ ص۱۴۸و۱۵۴ ✅https://eitaa.com/YaAtash
◼️ برخی از مستندات شهادت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ( در منابع شیعه و سنی ) 🩸در روایتی إمام صادق علیه‌السلام فرمودند: تَدْرُونَ مَاتَ النَّبِیُّ أَوْ قُتِلَ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ فَسُمَّ قَبْلَ الْمَوْتِ إِنَّهُمَا سَمّتَاهُ فَقُلْنَا إِنَّهُمَا وَ أَبُوهُمَا شَرُّ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ. ▪️آيا ميدانيد كه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله (به مرگ طبيعى) مُرده و يا آن كشته (و شهيد) شده است؟ (به راستى خداوند مي فرمايد: پس اگر بميرد و كشته شود به گذشتگان خود باز مي‌گرديد) پيش از آن كه حضرت بميرد ، مسمومش كردند و آن دو نفر(عايشه و حفصه) به حضرت زهر خورانيدند؛ بر همين اساس ما معتقديم كه آن دو و پدرانشان شرورترين خلق خدا مي‌باشند. 📚تفسیر عیاشی، ج ١ ص ٢٠٠ 📚البرهان، ج۵ ص ۴١۵ 🩸در روایتی دیگر نیز إمام صادق علیه‌السلام فرمودند: أَنَّهُ أَعْلَمَ حَفْصَةَ أَنَّ أَبَاهَا وَ أَبَا بَکْرٍ یَلِیَانِ الْأَمْرَ فَأَفْشَتْ إِلَی عَائِشَةَ فَأَفْشَتْ إِلَی أَبِیهَا فَأَفْشَی إِلَی صَاحِبِهِ فَاجْتَمَعَا عَلَی أَنْ یَسْتَعْجِلَا ذَلِکَ عَلَی أَنْ یَسْقِیَاهُ سَمّاً ▪️ رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، حفصه را آگاه کردند که پدرش (عمر) و ابوبکر امارت و خلافت را به‌دست می‌گیرند؛ حفصه این سرّ را برای عایشه فاش کرد و عایشه هم برای پدرش گفت و ابوبکر هم به عمر گفت. پس آن دو (ابوبکر و عمر) جمع شدند و برای این که این امر زودتر اتفاق بیفتد، تصمیم گرفتند که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را مسموم کنند. 📚الصراط المستقیم، بیاضی، ج٣، ص١۶٨ 📚بحارالانوار ج ٢٢، ص ٢۴۶ 🩸سلیم بن قیس هلالی نیز می‌نویسد: روزی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در جمع اصحاب فرمودند: أَيُّهَا النَّاسُ إِذَا أَنَا اسْتُشْهِدْتُ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ ▪️ای مردم، آنگاه که من به شهادت رسیدم، علی علیه‌السلام از خودتان بر شما سزاوارتر است. پس علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام از جای خود برخواست و درحالی که می‌گریست، گفت: پدر و مادرم فدای شما ای پیامبر خدا، آیا شما کشته می‌شوید؟! حضرت فرمود: نَعَمْ أُهْلَكُ شَهِيداً بِالسَّمِّ؛ ▪️آری به وسیلۀ سمّ شهید خواهم شد! 📚كتاب سليم بن قيس الهلالی؛ ص۳۶۲ 🩸و در کمال تعجب، «صحیح بخاری» نیز اینگونه می‌نویسد: قَالَتْ عَائِشَةُ لَدَدْنَاهُ فِي مَرَضِهِ، فَجَعَلَ يُشِيرُ إِلَيْنَا أَنْ لَا تَلُدُّونِي، فَقُلْنَا كَرَاهِيَةُ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ، فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ أَلَمْ أَنْهَكُمْ أَنْ تَلُدُّونِي، قُلْنَا كَرَاهِيَةَ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ، فَقَالَ لَا يَبْقَى أَحَدٌ فِي الْبَيْتِ إِلَّا لُدَّ وَ اَنَا أَنْظُرُ (وَ نَحْنُ أبَاءنَا). ▪️عايشه گوید: در زمان کسالت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به زور در دهان ایشان دوا ريختيم. با اینکه حضرت امر کرده بودند، ابداً چیزی به من نخورانيد. ما گفتيم اصولاً همه مريض‌ها از دوا خوردن بدشان می‌آيد. پس پیامبر (صلی الله علیه و آله) با مشاهده این تبانی فرمودند؛ آيا من شما را از خوراندن هرگونه دوائی نهی نكردم؟ سپس امر کردند؛ باید هركسی كه در اين خانه حاضر بوده، جلوی چشم من، از همین دارو بخورد و ما از خوردن آن إبا کردیم.   📚صحیح البخاری، ج۶ ، ص۱۴ 📚طبقات الکبری، ج۲، ص۲۳۵. ✅https://eitaa.com/YaAtash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠👆🏻👆🏻💠 🏴سورة المبارکه یس 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 هدیه به پیشگاه مقدس حضرت محمد(صلّى‌الله‌عليه‌و‌آله) و حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام ) 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 https://eitaa.com/YaAtash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◼️ حکایت کفن و دفن جنازه مطهر امام حسن مجتبی علیه السلام و شیطنت های آن زن فَتنه‌گر... امام محمّد باقر علیه السّلام فرمود: هنگامی که اَجَل امام حسن علیه السلام فرا رسید به امام حسین فرمود: ای برادر! وصیتی را که می‌کنم حفظ کن. وقتی که من مردم جنازه‌ام را آماده کن و به حضور جدم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ببر تا با آن بزرگوار تجدید پیمان کنم، آنگاه جنازه‌ام را نزد قبر مادرم زهرا علیهاالسلام ببر، سپس بدنم را باز گردان و در بقیع دفن کن. آگاه باشید که به زودی از عایشه مصیبتی به جنازه من خواهد رسید و مردم از اعمال و رفتار و دشمنی عایشه نسبت به خدا و رسول و اهل بیت آگاه خواهند شد. هنگامی که امام حسن علیه السلام شهید شد، جنازه اش را بالای تختی نهادند و به مکانی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بر جنازه‌ها نماز می‌خواند بردند. وقتی بر بدن آن حضرت نماز خوانده شد، پیکر مبارکش را وارد مسجد حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم کردند. زمانی که آن جنازه مبارک را روی قبر پیامبر اکرم نگاه داشتند و به عایشه خبر رسید که جنازه امام حسن علیه السلام را آورده اند که در جوار رسول خدا دفن کنند، عایشه در حالی که بر استر زین کرده سوار شده بود آمد - و اولین زنی که در اسلام بر زین سوار شد عایشه بود- عایشه توقف کرد و گفت: این جنازه را از خانه من دور کنید. زیرا نباید چیزی در خانه من دفن شود، نباید حریم پیامبر خدا هتک گردد. امام حسین علیه السّلام در جواب عایشه فرمود: تو قبلاً حریم پیامبر خدا را هتک کردی و کسی را داخل خانه آن حضرت نمودی(ابوبکر) که نزدیک شدن او را دوست نداشت. ای عایشه، تو از این جهت نزد خدا مسئولیت خواهی داشت. برادرم امام حسن علیه السلام به من دستور داد او را نزد جدش رسول خدا بیاورم تا با آن حضرت تجدید پیمان کند. ای عایشه! به خدا قسم اگر دفن کردن امام حسن علیه السلام را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله که تو دوست نداری، بین ما و خدا جایز بود(و ما از جانب خدا مامور به صبر نبودیم) ، می‌دیدی که ما پیکر وی را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله به خاک می‌سپردیم و لو اینکه بینی تو به خاک بیاید( علی رغم ناخوشنودی تو) عایشه به امام حسین علیه السلام گفت: فرزندتان را از من دور کنید و ببرید، زیرا شما گروهی جنگجو هستید. امام حسین علیه السّلام پیکر امام حسن علیه السّلام را نزد قبر مادرش زهرا علیهاالسلام برد، سپس آن را از آنجا خارج کرد و در بقیع دفن نمود. 📚الکافی ج۱ ص ۳۰۲ "" "" "" "" "" "" "" "" "" " ◼️علامه مجلسی ره در به نقل از المناقب می‌نویسد : و رَمَوْا بِالنِّبَالِ جَنَازَتَهُ حَتَّی سُلَّ مِنْهَا سَبْعُونَ نَبْلًا ▪️(به دستور عایشه) پیکر امام حسن مجتبی علیه السلام را به نحوی تیر باران نمودند که تعداد هفتاد تیر از بدن مبارکش خارج کردند. 📚بحارالانوار ج۴۴ص١۵٧ ✅https://eitaa.com/YaAtash
💐 شادی روح شهدا🌹 درگذشتگان 🌸 پدر و مادر حقیر🌹بفرس فاتحه و بر محمد وآل محمد صلوات ❣🍃اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل الله تعالی فرجه الشریف 🍃❣ ✅ @YaAtash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃رو به شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح بردن نام حسین بن علی میچسبد❤️ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین ✅ @YaAtash
◼️ مقتل حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام امام رضا علیه السلام روز قبل از اینکه وارد کاخ مأمون ملعون شود، رو به اباصلت نمود و فرمود: فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ مَکْشُوفَ الرَّأْسِ فَتَکَلَّمْ أُکَلِّمْکَ وَ إِنْ خَرَجْتُ وَ أَنَا مُغَطَّی الرَّأْسِ فَلَا تُکَلِّمْنِی ▪️وقتی خارج شدم اگر سرم پوشیده نبود، با من حرف بزن، جواب می‌دهم. چنان چه سرم پوشیده بود، با من صحبت مکن. بعد از اینکه حضرت وارد کاخ مامون شدند و از آن انگور مسموم خوردند، ابا صلت گوید: وقتی خارج شد، عبا را بر سر کشیده بود. چیزی عرض نکردم تا داخل خانه شد و دستور داد درها را ببندم و در رختخواب خوابید. من با حزن و اندوه داخل حیاط ایستاده بودم. در همین موقع مشاهده کردم جوانی خوش روی با موی‌های مجعد شبیه به حضرت رضا علیه السّلام وارد شد. پیش رفتم و عرض کردم: از کجا آمدی؟ درها که بسته بود!! فرمود: کسی که در این ساعت مرا از مدینه به طوس آورده، از درهای بسته نیز داخلم کرده. گفتم: شما کیستی؟ فرمود: ای ابا صلت! من حجت خدایم بر تو. من محمّد بن علی هستم، و به طرف اطاق علی بن موسی الرضا علیهما السّلام رفت. به من نیز فرمود: وارد شوم. فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ الرِّضَا علیه السلام وَثَبَ إِلَیْهِ فَعَانَقَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ سَحَبَهُ سَحْباً فِی فِرَاشِهِ وَ أَکَبَّ عَلَیْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام یُقَبِّلُهُ وَ یُسَارُّهُ بِشَیْ ءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ ▪️همین که چشم حضرت رضا علیه السّلام به اوافتاد، از جای جست و فرزندش را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید و پیشانی اش را بوسید و به جانب خود کشاند. امام جواد علیه السّلام پیوسته پدر را می‌بوسید و آرام با او سخنانی می‌گفت که من نفهمیدم. در این هنگام کفی سفیدتر از برف بر دهان حضرت رضا علیه السّلام آشکار شد. حضرت جواد علیه السّلام آن کف را مکید. امام دست در گریبان خود کرد و چیزی شبیه گنجشک خارج کرد و به حضرت جواد داد و حضرت آن را بلعید. در این موقع حضرت رضا علیه السّلام از دنیا رفت. حضرت جواد علیه السّلام فرمود: ابا صلت! حرکت کن از انبار تخت با آب بیاور تا پدرم را غسل دهم! عرض کردم: در انبار تخت و آب نیست! فرمود: هر چه می‌گویم بجای آور! داخل انبار شدم؛ در آنجا تخت و آب بود. آنها را بیرون آوردم و دامن به کمر زدم تا امام را غسل دهم. فرمود: تو یک طرف برو. کسی هست که به من کمک کند و حضرت رضا علیه السّلام را غسل داد. باز فرمود داخل انبار شو و زنبیلی که در آن کفن و حنوط پدرم هست را بیاور! وارد شدم؛ زنبیلی دیدم که قبلا در آنجا ندیده بودم و خدمت ایشان آوردم. ایشان پدر خود را کفن کرد و بر بدنش نماز خواند. آنگاه فرمود: تابوت بیاور! عرض کردم: بروم پیش نجار بگویم تابوت بسازد! فرمود: داخل انبار تابوت هست! وارد شدم؛ تابوتی دیدم که در آنجا قبلا ندیده بودم! جسم پاک امام را در آن تابوت نهاد و دو رکعت نماز خواند؛ هنوز تمام نشده بود که تابوت بلند شد، سقف شکافته گردید و از خانه خارج شد. عرض کردم: یا ابن رسول اللَّه! هم اکنون مأمون می‌آید و حضرت رضا علیه السّلام را از من می‌خواهد! چه کنم؟ فرمود: ساکت باش، الان بر می‌گردد! هر پیغمبری اگر چه در مشرق بمیرد و وصی او در مغرب باشد، خداوند بین ارواح و اجساد آنها جمع خواهد کرد. هنوز سخن امام جواد علیه السّلام تمام نشده بود که سقف شکافته شد و تابوت بر زمین آمد. ایشان از جای حرکت کرد، پیکر پاک امام را از تابوت بیرون آورد و در رختخوابش گذاشت، مثل اینکه نه غسل داده شد و نه کفن گردیده. سپس به من فرمود: حرکت کن و در را برای مأمون بگشا! همین که در را گشودم، دیدم مأمون و غلامان ایستاده اند! 📚امالی شیخ صدوق: ص۶۶۱ 📚 عیون اخبارالرضاعلیه ج ۲:ص ۲۴۲ 📚بحارالانوار ج ۴۹، صفحه ۳۰۱ ✅https://eitaa.com/YaAtash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا