eitaa logo
🌹یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌹
185 دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
7.6هزار ویدیو
84 فایل
🌹عاقبت نور تو پهنای جهان میگیرد جسم بی جان زمین از تو توان میگیرد🌹 #السلام_علیک_یااباصالح_المهدی #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ https://eitaa.com/YaMahdi_aj313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┅┅┅┅┄🌸┄┅┅┅┅┄ اگه مثل محرم پای ایستاده بودیم دشمنان امیرالمومنین جرأت نداشتن این بازیای چند ساله اخیر رو در بیارن ... 🎙استاد دانشمند 💚 غدیر را باشکوه میکنیم ... 💚 💝 ⃟ ⃟🌸¦↭ ─┅═༅✾═❥༅✿༅❥═༅✾═┅
📌پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه وآله میفرمایند: ‌ مؤمنان امّت من، اهل بیت مرا، كه امانت من هستند، تا روز قيامت پاس مى دارند. ‌ 📚اصول کافی، ج ۳، ص ۴۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘واکنش جالب عراقی‌ها به هتک حرمت قرآن ✖️قبل از آغاز بازی دو تیم فوتبال الشرطه و القاسم در لیگ فوتبال عراق، داوران با در دست گرفتن قرآن و بوسیدن آن بازی را شروع کردند. ✖️همچنین تمامی بازیکنان دو تیم نیز به نشانه احترام، قرآن در دستان خود داشتند.
♥️اگر یک شخص غنی که به او اطمینان و اعتماد داری؛ به تو بگوید نگران نباش و غصه بدهی‌هایت را نخور، خیالت راحت باشد، من هستم، ببین این حرف او چقدر به تو آرامش می‌بخشد و راحت می‌شوی. ♥️خدای مهربان که غنی و تواناست به تو گفته است: «الیس الله بکاف عبده»؛ " آیا خداوند برای کفایت امور بنده‌اش بس نیست؟ " یعنی ای بنده ي من، برای همه کسری و کمبودهایِ دنیوی و اُخرويت من هستم. این سخن خدا چقدر انسان را راحت می‌کند و به او آرامش ‌می‌بخشد. لذاست که فرمود: «الا بذکر الله تطمئن القلوب» " دل‌ها با يادِ خدا آرامش می‌یابند. "
📘 پادشاهی در بستر بیماری افتاد. پزشکی حاذق بر بالین وی حاضر کردند. پزشک گفت: باید کل خون پسر جوانی را در بدن تو تزریق کنند تا ضعف و کسالتت برطرف گردد. شاه از قاضی شهر فتوی مرگ جوانی را برای زنده ماندن گرفت. پدر و مادری را نشانش دادند که از فقر در حال مرگ بودند. پولی دادند و پسر جوان آنها را خریدند. پسر جوان را نزد پادشاه خواباندند تا خون او را در پادشاه تزریق کنند. جوان دستی بر آسمان برد و زیر لب دعایی کرد و اشکش سرازیر شد. شاه را لرزه بر جان افتاد و پرسید چه دعایی کردی که اشکت آمد؟ جوان گفت: در این لحظات آخر عمرم گفتم، خدایا، والدینم به پول شاه نیاز دارند و مرگ مرا رضایت دادند. و قاضی شهر به مقام شاه نیاز دارد که با فتوای مرگ من به آن می‌رسد، با مرگ من، پزشک به شهرت نیاز دارد که شاه را نجات می‌دهد و به آن می‌رسد. و شاه با خون من به زندگی نیاز دارد که کشتن من برایش نوشین شده است. گفتم: خدایا تمام خلایقت برای نیازشان می‌بینی مرا می‌کشند تا با مرگ من به چیزی در این دنیای پست برسند. ای خالق من، تنها تو هستی که مرا برای نیاز خودت نیافریدی و از وجود بنده‌ات بی‌نیازی، تنها تو هستی که من هیچ سود و زیانی به تو اگر بخواهم هم، نمی‌توانم برسانم. ای بی‌نیاز مرا به حق بی‌نیازی‌ات قسم می‌دهم، بر خودم ببخشی و از چنگ این نیازمندانت به بی‌نیازی‌ات سوگند می‌دهم رهایم کنی. شاه چون دعای جوان را شنید زار زار گریست و گفت: برخیز و برو . من مردن را بر این گونه زنده ماندن ترجیح می‌دهم. شاه با چشمانی اشک‌آلود سمت جوان آمده و گفت: دل پاکی داری دعا کن خدای بی‌نیاز مرا هم شفا داده و بی‌نیازم از خلایقش کند. ❣️جوان دعا کرد و مدتی بعد شاه شفای کامل یافت .