شبیه شهید چمران
راوی:همسر شهیدمحمد حیدری
محمد وقتی لباس نظامی ميپوشيد خیلی شبیه شهید چمران می شد. هم تیپ و هم قدو بالای شهید چمران بود هر کس اورا می دید شهید چمران را یاد می کرد، به همین علت به او لقب چمران داده بودند و گاهی اورا با شهید چمران اشتباه می گرفتند.جواب شما در این خاطره است که يک بار فردي به شهید حیدری گفت محمد آقا شما که رزمنده جانباز هستید بروید و کالاهاي خانگي را به قیمت مناسب از تعاوني بگيريد. محمد وقتی این حرف را شنید خیلی ناراحت شد و گفت: من برای رضای خدا و برای دفاع از اسلام به جبهه رفتم نه اين که سهمي بگيرم. محمد دوست نداشت جهادش در راه خدا بی ارزش شود و تمام تلاشش این بود که خالصانه برای خدا قدم بردارد و الحمدلله که در این امتحان روسفید شد.
خاطره ماندگار
راوی: همسر شهیدمحمدحیدری
یکی از بهترین خاطرات مربوط است به دوران عقدمان در سفري که به تهران داشتيم. قبل از رسیدن به تهران لطف خدا شامل حالمان شد و در راه رفت و برگشت به پابوس حضرت فاطمه معصومه "س" رفتیم . یعنی دوبار قسمت شد که به زیارت برویم و خداراشکر وقتی رفتیم قم روزیمان شد تا به دیدار حضرت امام هم برویم و من امام را از نزدیک زیارت کنم. جمعیت زیادی آمده بودند و امام خمینی مدت زیادی نبود که از تبعید برگشته بودند.
بخشی از وصیت نامه شهیدمحمدحیدری
قسمتی از وصیتنامه شهید؟
امیدوارم که خدا این جان ناقابل رااز من روسیاه قبول کند. مادرعزیز وپدر مهربانم من رفتم همان جایی که عاشقان شهادت رفتند شما افتخار کنید که توانستید چنین فرزندی را تربیت کنی که در چنین راهی قدم نهاده؛ مبادا گریه کنید که آبروی مرا پیش امام حسین و فاطمه زهرا "س" و حضرت مهدی "عج" ببرید. تابه حال جبهه ها احتیاج به نیرو دارد وماباید برویم؛ اگر ما به جبهه نرویم وظیفه ی خود را انجام نداده ایم وخون دیگر شهیدان پایمال می شود. ماهمه به نبردو جهاد اصغر می رویم؛ بادشمن به جنگ می پردازیم وشما جهاداکبر یعنی جهادو مبارزه بانفس راپیشه کنید. من شمارا به تقوا وایمان به خدا هدایت می کنم.
قاب ماندگار
شهیدحسینعلی فصیحی
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
قاب ماندگار
عکسهای دوران دفاع مقدس یکی از ماندگارترین آثاری است که دوران جنگ به دست خانوادهها میرسید.
این عکسها هر چند این روزها رنگ کهنگی گرفته اما در پس همین عکسها 8 سال مقاومت وجود دارد.
از شما همراهان درخواست میکنیم عکسهای بستگان و آشنایان خود را که در دوران دفاع مقدس حضور داشتند برای ما ارسال کنید تا با بازنشر آن به ماندگاری آن کمک بیشتری کنیم.
عکسها را میتوانید برای خادمان کانال ارسال بفرمایید.
بسم رب شهدا و صدیقین
🌹🌹🌹
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴿۱۶۹﴾
(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند
امروز مصادف است با چهل و دومین سالروز شهادت شهید محمد حیدری که در عملیات رمضان در سال 1361 با داشتن مجروحیت شدید مفقودالاثر گردید و پیکر مطهرش پس از 15سال به آغوش وطن بازگشت
تولد 1335/10/05
شهادت1361/05/15
بخشی از وصیت نامه شهید
امیدوارم که خدا این جان ناقابل رااز من روسیاه قبول کند
مادرعزیز وپدر مهربانم من رفتم همان جایی که عاشقان شهادت رفتند شما افتخار کنید که توانستید چنین فرزندی را تربیت کنی که در چنین راهی قدم نهاده؛ مبادا گریه کنید که آبروی مرا پیش امام حسین و فاطمه زهرا( علیهم السلام) و حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه شریف) ببرید
#ماهمه به نبردو جهاد اصغر می رویم؛ بادشمن به جنگ می پردازیم وشما جهاداکبر یعنی جهادو مبارزه بانفس راپیشه کنید
روحش شاد و راهش پر رهرو
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
✍ #خاطره_ای_از_شهید
وقتی #شهید_امین_کریمی با تیر دشمن روی زمین افتاد، جواد الله کرم هم تیر خورد ولی چیزی نگفت. بالاخره فرمانده باید خودش را جلوی نیروهایش سرحال نشان دهد. گذشت و بعد یک ساعت روستا کامل دست ما بود. به اتفاق آقا جواد انتهای روستا نشستیم و تازه وقت کردیم که از شهادت امین کریمی بغض کنیم. جواد الله کرم گفت: «امین خیلی بچه خوبی بود، از اوایل پاسدار شدنش من می دونستم که شهید میشه.» با تعجب پرسیدم: «مگه شما از اون موقع می شناختینش؟» گفت: «بله. من #مربیشون بودم. از همون موقع می رفت دنبال جدیدترین اطلاعات و سختترین کارها و درست کردن پیشرفتهترین وسایل تخریب و خلاصه خیلی آدم #مخلصی بود.»
جواد اللهکرم نیز ازجمله شهدای مدافع حرمی بود که شهادت خود را پیشبینی کرده و برای آن آماده بود. یکی از همرزمان شهید، خاطرهای از شب قبل از شهادت او نقل کرده و گفته بود: شب بود، همه جمع نشسته بودیم و داشتیم شوخی میکردیم، جواد گفت: بچهها امشب کمتر شوخی کنید. تعجب کردم، به شوخی گفتم: «جواد نکنه داری شهید میشی» گفت: « #آره_نزدیکه» هاج و واج مانده بودیم چه بگوییم. همه لحظهای سکوت کردند. یکی از بچهها دوربین آورد و گفت: «بگذار چند تا عکس بگیریم» قبول کرد، نشستیم چند تا #عکس_مجلسی انداختیم، فردا جواد شهید شد.
✍ #راوی: همرزم شهید
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
✍ #خاطرات_افلاکیان
این شهید در سال ۶۵ در سن هجده سالگی مشغول #تولید و #مصرف_شراب بود، حتی مصرف شراب اکثر جوانهای شهر را هم او تامین می کرد.
بعد کم کم بزرگان اطراف وفامیل او را پیش #قاضی بردند و قاضی هم برایش حکم شلاق صادر کرد، در یک روز جمعه بعد از #نماز_جماعت، او را در مقابل چشم نمازگزاران و قاضی روی یک چهارپایه خواباندند و او را شلاق زدند سرش را که بلند کرد، پدرش جلو آمد و گفت؛ آبروی من را پیش همه بردی. کاش #خدا تو را به من نمی داد.
که در همین هنگام یک امام زاده اونجا بود، ناگهان #شهید_محمد_علی با پشیمانی سرش را بلند کرد و رو به امام زاده گفت؛ آبروی پدرم را برگردان.
تقریبا دو هفته بعد #بسیج اعلام کرد که برای جبهه نیرو می خواهند، تلاش کرد برای رفتن به جبهه در بسیج ثبت نام کند اما چون پایگاه بسیج محله او را می شناختند، موافقت نکردند، از طریق یکی از دوستانش به پایگاه محله دیگری معرفی شد، اما متاسفانه آن پایگاه هم با پایگاه محله خودشان در ارتباط بود و آنها هم از ثبت نام کردن او به جبهه امتناع کردند، از باز هم دست بردار نشد، طریق تمان دوستش، به صورت ناشناس در یکی از محله هایی که هیچ کس او را نمی شناخت، برای رفتن به #جبهه در بسیج ثبت نام کرد، قبل از رفتن به دوستش گفت تو زحمت کشیدی و من را برای رفتن به جبهه ثبت نام و رهنمایی کردی، بگذار این حرف را بگویم، من تا ۲۷ روز دیگر شهید می شوم، بعد از ۲۰ روز جنازه م را پیدا
می کنند، دقیقا ۴۷ روز دیگر جنازه ام را برمی گردانند، وصیتم این است که جنازه ام را در همان جایی که مرا شلاق زدن بگذارید، ببینید پدرم چی میگوید؟
او راهی جبهه شد و دقیقا بعد از ۴۷ روز جنازهاش به #زادگاهش وهمان مسیر بازگردانده شد، #بوی_عطر_عجیبی تمام محفل را پر کرده بود تمام مردم از همدیگر می پرسیدند تو عطری زدی؟ بوی عجیبی تمام فضا را پر کرده بود، خیلی جای تعجب بود! همه می گفتند که فلانی #شراب_خور بود، بوی تعفن میداد، مگر می شود که این بوی عطر مال این جنازه باشد.
این یکی از معجزات پاک بودن شهدا ی ما بود که جای تعجبش آنجا بود که کدام عقل و علمی می دانست که تا ۲۷ روز دیگر شهید می شود و بعد از ۴۷ روز جنازه اش پیدا نی شود. این است حکمت شهادت و معنویت شهدای و پاک بودن نیت آنها و قوای ادارکی که خداوند به آنها عطا کرده بود.
✍ #راوی:حضرت آیت الله استاد سید علی آملی
#شهید_محمد_علی_پور_علی_معروف_به:( #مندلی) #طلا🌷
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398