سلام ودرود خدا برشاهدان عملیات
کربلای ۴آنانکه درجزیره ام الرصاص
غسل شهادت کردندوبه آرزوی دیرینه خود رسیدندآفرین به غیرت وشجاعت
شماماهرسال باشما عهدمی بندیم که
راهتان راادامه خواهیم داد.
آری راه🌹 شهیدان🌹 ادامه دارد۰۰
✴️امور_رسانه_ستادنمازجمعه_راوند
طاهرآباد وخزاق ⬇️
http://eitaa.com/snj_ravand
🌹روزتان را با یاد شهدا آغاز کنید
▫️ امروز یکم دیماه ۱۴۰۲ مصادف است با
🌞سالروز ولادت شهید والامقام؛
🌹سردارشهید ماشاءالله نقوی
✨شهدا را یاد کنیم حتی با ذکر یک صلوات
💫الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم...
🇮🇷ستاد یادواره شهدای راوند وخزاق 🇮🇷
🇮🇷 @Yadvare_75Shahid🇮🇷
🌹روزتان را با یاد شهدا آغاز کنید
▫️ امروز سوم دیماه ۱۴۰۲ مصادف است با
🌕سالروز شهادت شهید والامقام؛
🌹شهید غلامرضا کوچکی راوندی
✨شهدا را یاد کنیم حتی با ذکر یک صلوات
💫الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم...
🇮🇷ستاد یادواره شهدای راوند وخزاق 🇮🇷
🇮🇷 @Yadvare_75Shahid🇮🇷
🌹روزتان را با یاد شهدا آغاز کنید
▫️ امروز ۴ دیماه ۱۴۰۲ مصادف است با
🌕سالروز شهادت شهیدان والامقام؛
🌹روحانی شهید کریم مومنی
🌹شهید محمدرضا مکاری
✨شهدا را یاد کنیم حتی با ذکر یک صلوات
💫الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم...
🇮🇷ستاد یادواره شهدای راوند وخزاق 🇮🇷
🇮🇷 @Yadvare_75Shahid🇮🇷
🔻اطلاعیه سپاه پاسداران درباره شهادت «سید رضی موسوی» در سوریه
متن اطلاعیه به این شرح است:
🔹 به آگاهی ملت شریف و قهرمان ایران میرساند ساعاتی قبل در حمله موشکی جنایتکارانه رژیم جعلی و کودک کش صهیونیستی به دمشق «سردار سرتیپ پاسدار سید رضی موسوی» از مستشاران نظامی باسابقه سپاه در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🔹 وی از همرزمان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و مسئول پشتیبانی جبهه مقاومت در سوریه بود.
🔹 با تبریک و تسلیت شهادت این سردار عالیقدر به خانواده معظم و آحاد فرماندهان و رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی، تاکید می شود بی تردید رژیم غاصب و متوحش صهیونیستی تاوان این جنایت را خواهد پرداخت.
🔹اطلاعات بیشتر متعاقباً به استحضار ملت عظیمالشأن ایران رسانده خواهد شد.
🌹روزتان را با یاد شهدا آغاز کنید
▫️ امروز ۱۲ دیماه ۱۴۰۲ مصادف است با
🌕سالروز شهادت شهید والامقام؛
🌹سردار شهید ماشاءالله نقوی
✨شهدا را یاد کنیم حتی با ذکر یک صلوات
💫الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم...
🇮🇷ستاد یادواره شهدای راوند وخزاق 🇮🇷
🇮🇷 @Yadvare_75Shahid🇮🇷
✴️ دعای توسل این هفته ✴️
بمناسبت چهارمین سالگرد شهادت
سپهبد حاج قاسم سلیمانی برگزارمیگردد
سخنران:جناب سرهنگ رضازاده
👈جانشین فرماندهی ناحیه مقاومت
سپاه کاشان
👈زمان:سهشنبه ۱۲دیماه همزمان با
نماز مغرب و عشاء
👈مکان: مسجد صاحب الزمان عج
محله سادات (مرکزهیئت امام حسن ع)
"حوزه بسيج امام سجاد(ع)"
"پایگاه بسيج شهیدقدوسی راوند "
" پایگاه بسيج شهدای سادات"
"وهیئت امام حسن مجتبی (ع)"
بسماللهالرحمنالرحیم
راز مزار
نگارنده: آسیه سادات حسینیان
تکیهی حضرت ابوالفضل(ع) روبروی منزلشان بود. صبحهای جمعه میشد پاتوق دعای ندبهشان. صدای دلنشین قرآن و اذانش از ماذنه بلند میشد: الله اکبر... الله اکبر...
چهار سال تحصیل در دانشسرای لاکان رشت نتوانسته بود ذائقهاش را تغییر دهد. آخر هم نیمی از هنرجوهای دانشکده را تشویق کرد به روزه گرفتن و نماز خواندن.
برادر بزرگش عضو افتخاری جهاد کشاورزی بود. ماشاءالله هم رشتهی مدیریت روستایی خواند. آقا جلیل با کمک برادرانش به مرمت جویهای آب پرداخت. آنها برای ساخت پل روی جویها و ساخت لت آبیاری کمر همت بستند. وقتی ماشاءالله میرفت مأموریت توی نامه از پیشرفتهای جهادی سوال میکرد و خبر میگرفت.
ماشاءالله عالمی برای خودش داشت. بچه که بودند مادر دو قلوهایش را جمع میکرد دور روحانی مسجد که با دعوت پدر آمده بود به خانهشان. حالا نماز شبش را تا صبح طول میداد. روزهی مستحبی میگرفت. پدرش میگفت: «از شب تا صبح دعا میخونی پس کی میخوابی؟» با خنده جواب میداد: «از خوابیدن زیاد، نتیجهای نگرفتم.» به خاطر خدمت به اسلام وارد سپاه شد. با برادر دو قلویش خلیل نوبتی میرفتند جبهه. دوماه خلیل، دوماه ماشاءالله. خلیل که ازدواج کرد، نوبت او را ماشاءالله میماند مخصوصا وقتی خلیل زخمی شد.
تازه وقتی از سر کار میآمد، بابت شستن لباسهایش به خواهرش پول میداد و ازش تشکر میکرد. او برای ماهها رفته بود مأموریت منطقه محروم کردستان. و از اینکه فرمانده یکی از گردانهای تیپ محمد رسولالله شده به کسی حرفی نزد. شده بود یکی از فرماندهان تحت امر حاج احمد متوسلیان.
روی تخته سنگی نشسته بود، داشت قرآن میخواند و اشک میریخت، قبلا هم بچهها دیده بودند که ماشاءالله توی اتوبوس چیزی میخواند و گریه میکند، متوجه شدند کلام مولا علی(ع) را زمزمه میکند. شریانش به شریان بریدهی عاشورا پیوند خورده بود و در سینهاش قلبی کربلایی میتپید. هر کس او را میدید بیتابی اشک او را پشت پلکهای خستهاش حس میکرد. پلکهایی که به خاطر شب زندهداری افتاده بود. مثل همیشه با وضو بود و غسل جمعه یادش نرفته بود. ندای اذان اول وقت مختص او و دوست شهیدش حسن نصیری بود. آقا ماشاءالله با وجود نا امنی شهر رفت بالای پشتبام و با آهنگ حزین اذان گفت.
اوضاع روی قلهها خیلی دشوار بود؛ برای تأمین آب مجبور بودند یک گالن ۲۰ لیتری را از پایین قله تا محل استقرار نیروها برسانند. وسیلهای برای حمل گالن آب به بالای قله نبود. فقط در مواقع اضطراری از آب استفاده میکردند؛ اما آقا ماشاءالله هرطور بود برای وضویش آب فراهم میکرد؛ یک گالن برمیداشت میرفت پایین تپه، این کار ۴۰ دقیقه طول میکشید، تازه بالا آمدن خیلی سختتر بود.
چیزی که از ظاهرش پیدا بود، اعتقاد و ایمان به راهی بود که انتخاب کرد و حرمتی که برای لباسش قائل بود. نیروها در اوج ترورهای منافقین، با لباس شخصی به سطح شهر میرفتند، او اعتقاد داشت حضور نیروهای سپاه در شهر باید ملموس باشد. با لباس فرم میرفت بیرون.
بوی عملیات میآمد. برای شناسایی با تعدادی از نیروهای ویژه به خط دشمن زدند و عملیات ایذایی انجام دادند. چهار ماه بعد، عملیات محمد رسول الله(ص) رقم خورد. نیروهای عملیاتی را انتقال دادند به مسجد شهر نودشه، نزدیکترین شهر مسکونی به منطقهی عملیاتی. ماموریت ماشاءالله توی کرمانشاه تمام شد. برای ماندن باید دوباره از فرمانده خود در کاشان کسب اجازه میکرد. با آقای "ابنالرسول" تماس گرفت: «اگه اجازه بدید من اینجا یه برنامهای دارم، لازمه بمونم.» نمیتوانست صراحتا از عملیات بگوید. با اصرار، فرمانده را راضی کرد تا یک شب دیگر در کرمانشاه بماند. ماشاءالله همراه فرماندهان رفت خط مقدم. نیمه شب، دستور عملیات از حاج احمد متوسلیان رسید. رمز «لا إله الا الله – محمد رسول الله(ص)» روی تپههای کلهقندی پاوه – نوسود طنین انداز شد. ماشاءالله در حالیکه فرماندهی یک گردان را به عهده داشت، با صدای اللهاکبر تیری به حلقش کمانه کرد. او به ندای حق لبیک گفته بود. پروازش همزمان به آسمانِ دل مادر نشست و مادر عین عملیات را در عالم رویا دید.
ادامه دارد...
👈ادامه...
سه سال بعد توی قبر کناری ماشاءالله همهمه شد. برین کنار. جنازه سالمه.
مرحوم سیدمحمدحسینی، دایی مادر وصیت کرده بود او را در جوار شهید نقوی دفن کنند. طبق وصیت، قبر مجاور شهید را شروع کردند به کندن. به سنگ لحد برخوردند. آن را برداشتند. کفن را کنار زدند. در کمال ناباوری با جسدی سالم و تازه با لباس سبز سپاه در کفن سفید و سالم مواجه شدند؛ بدن ماشاءالله همان شکلی بود که دفن شده بود؛ گونهی راست صورت روی زمین، صورت رو به قبله، با محاسن خرمایی و سالم. بوی عطری در فضای مقبره پیچید. معلوم شد هنگام تعمیرِ سنگفرشهای مقبره، سنگ قبر شهید نقوی را به اشتباه روی قبر مجاور گذاشتهاند و مزار شهید ناخواسته نبش شده. بعد از مشاهدهی پیکر شهید، سریع قبر را پوشاندند. این خبر تا چندین سال در محافل و مجالس نقل میشد.
سردار شهید ماشاءالله نقوی
ولادت: ۱۳۳۷/۱۰/۱
شهادت: ۱۳۶۰/۱۰/۱۲ - عملیات: محمد رسولالله(ص) در محل تپههای کلهقندی محور پاوه – نوسود، استان کرمانشاه
محل خاکسپاری: زیارت امامزاده ولی ابن موسی کاظم(ع) راوند/ رواق دارالولایه
هدایت شده از شهدای کاشان
🔻عملیات محمد رسولالله از عملیاتهای نظامی نیمهگسترده در خلال جنگ ایران و عراق بود، که به مدت ۲ روز، از ۱۲ دی تا ۱۳ دی ۱۳۶۰ توسط سپاه پاسداران و ارتش، در منطقه بیاره و طویله، عراق، در غرب شهر نوسود، ایران انجام شد.
🍃شهدای کاشانی درعملیات محمد رسولالله 🍃
🌷سردارشهید حسین الماسی
سن : ۲۰ ساله
شهادت : #دوازدهم_دیماه۱۳۶۰ ؛ نوسود پاوه
تحصیلات: دانشجوی سال سوم رشته پزشکی
پاسدار وفرمانده سپاه بانه
گلزارشهدای دارالسلام کاشان
🌷سردارشهید ماشاالله نقوی راوندی
سن : ۲۳ساله
شهادت : #دوازدهم_دیماه۱۳۶۰ ؛ نوسود پاوه
تحصیلات: دیپلم کشاورزی
پاسدار وفرمانده گردان پیاده
گلزارشهدای راوند
@kashanshohada