شب شد، دوباره پهلوی تو تیر میکشد
آه ای عروسِ خانهی حیدر، شبت بخیر ..💔
مولامون امروز اینطوری روضه میخونه:
بانو سه ماه منتظره این دقیقه ام
مشغول کارِ خانه شُدی خوش سلیقه ام
زهرا چقدر مرا بدهکار میکنی
داری برای دلخوشی ام کار میکنی..😭
زهراجانم باشه کاره خونه رو انجام بده ولی:
آئینهیِ پُر از تَرَکَم احتیاط کن
رحمی به حال روزِ دل کائنات کن..
زهرا به جای نان غم مارا درست کن
حلوای ختم شیرِ خدا را درست کن..❤️🩹
گفتیم روضهی کوتاه بخوان
آنجا که امیرالمومنین گفت :
تقصیرِ دست بستهی من شد ، حلال کن :)💔😭
فاطمهی من ،گریهی من ازبیم است ؛
بیمِ آنکه بعد از توعمرم به درازا بکشد !💔
نشستهام جلوی در، به میخ میگویم،
گمان نداشت دلم، انقدر خطر داری...
مظلوم علی 💔
تو را زدند و علیمانده است در این بِین
چگونه حفظ کند بغض ذوالفقارش را:)
enc_1702547782151210616322.mp3
2.15M
سخته برام از خدا دیگه شفامو نمیخام💔😭
جون تو و جون علی 🥀
4_6048712067702067354.mp3
7.91M
نرو نرو
میبینی بی کسی حیدرو ...💔
#حسینستوده
ديشب حسن دست به مويم كشيد و گفت :
زينب بخواب مادرمان خوب ميشود . .😭💔
ولی نشد..🥀