eitaa logo
❣️... خاکریز شهدا ...طلائیه مازندران... 1401
60 دنبال‌کننده
14هزار عکس
11.1هزار ویدیو
235 فایل
امروزه زنده نگه داشتن یادوخاطره شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ♡خداوندا مرا پاکیزھ بپذیر ♡
مشاهده در ایتا
دانلود
هفدهمین شهید از چهل شهید متوسل به آقا امام حسن مجتبی علیه السلام 💚😭🌹🌹🌹🌹🌹🌹ب نیت شهید مدافع حرم شهید موسی رجبی🇮🇷💕🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🕊🇮🇷🕊
همسر شهید رجبی گفت: شجاعت و تخصص موسی زبانزد همگان بود. من گمان می‌کنم این شجاعت، از ایمان و توکل به خدا نشأت می‌گرفت؛ چرا که همیشه به خدا توکل می‌کرد و هر موفقیتی را فقط از لطف و جانب او می‌دید. کد خبر: ۴۴۸۸۲۲ تاریخ انتشار: ۱۳ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۹ - 02April 2021 گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: کتاب‌های اساطیر را ورق می‌زنم... به دنبال برگی، سطری، کلامی، که فرزندانم را با مفهوم و معنای حقیقی دلیری و مردانگی آشنا کند؛ اما نمی‌یابم... نه این که نباشد، هست... اسطوره‌ها داریم، قهرمان‌ها داریم، پهلوان‌ها داریم، قصه‌ها داریم، اما انگار هیچ یک راضی‌ام نمی‌کند... سراغ برگ خاطرات آدم‌های معمولی را می‌گیرم... همان‌ها که مثل ما و در کنار ما زیستند، در همین کوچه‌ها و معابر و خیابان‌های ما قدم زدند و از همین معابر، پلی به سمت آسمان زدند... قصه آدم‌های معمولی، قصه اسوه‌هایی است که همچون ما بودند؛ اما فرق‌شان در مشق مردی و مردانگی بود... مرد شدن، مرد بودن و مرد ماندن کار هرکسی نیست! کار آن‌هایی است که روی سیم خاردار نفس، پا گذاشته و به آن‌چه می‌گفتند، عمل می‎کردند! اصلا مردانگی در همین خلاصه می‌شود: پای قولت بایست؛ تا پای جان! و داستان موسی، داستان یکی از همین آدم‌های معمولی به آسمان رسیده است. داستان اسوه‌ای که مردانگی را عمل کرد، داستان مردی که پای قولش ایستاد تا پای جان! نه! تا فدای سر! داستان کسی که با من و ما فرق داشت! با منی که هر روز زیارت عاشورا را سرسری می‌خوانم و معنای «بابی انت و امی..» تنم را نمی‌لرزاند، اما او با همین عبارت اذن ورود به دنیای جهاد را از همسر همراه و همدلش گرفت... اصلا نمی‌دانم! چرا دارم همچون منی را با چون اویی قیاس می‌کنم؟! قیاس منی که همیشه لاف عاشقی ورد زبانم است و اویی که سرم به فدای سر تو عزیز فاطمه گویان، سر را فدا کرد؟ قیاس منی که هنوز در واجباتم مانده ام و سیم محبت و اشتیاقم به امام حی و حاضر و ناظرم دائم در نوسان است و اویی که جمکران، ماوا و ملجا و پناه خستگی‌ها و محل اتصال و پرواز روحش بود؟ برگ خاطرات زندگی شهید مدافع حرم «موسی رجبی» این آدم معمولی به اوج و معراج رسیده را مرور می‌کنم، تا برای فرزندانم و همه ی فرزندان سرزمینم، الگو و اسوه ی حقیقی را نشان دهم...  شهید مدافع حرم «موسی رجبی» چهارم اردیبهشت سال ۱۳۵۸ در شهرستان ترکمنچای از توابع میانه به دنیا آمد. وی از نیرو‌های مردمی و جهادی ساکن اسلامشهر بود که داوطلبانه به یاری نیرو‌های جبهه مقاومت اسلامی مستقر در سوریه شتافت و به عنوان عضوی از نیرو‌های پشتیبانی جبهه مقاومت در سوریه مشغول شد و نهایتا در آخرین روز خرداد سال ۱۳۹۷ در منطقه البوکمال، توسط تروریست‌های تکفیری در سوریه به شهادت رسید. در ادامه خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس با «پری علی‌نژاد» همسر شهید مدافع حرم «موسی رجبی» گفت‌وگویی انجام داده است که شش بخش از آن تقدیم شد و در ادامه بخش هفتم این گفت‌وگو از نظر مخاطبان گرامی می‌گذرد. به گمنامی پر از نامی، تو خود نام آوری مردی... دفاع‌پرس: شهید رجبی نظامی بودند؟ موسی نظامی نبود؛ اما مهندس برق بود و به سبب سابقه درخشانی که در انجام کارهای فنی داشت، قرارگاه خاتم الانبیا با او همکاری می‌کرد. او در زمینه موشکی فعالیت می‌کرد و خبره بود. هرچند که ناگفته نماند موسی برای دریافت مدرک مدارج بالاتر در دانشگاه ثبت نام کرده و قرار بود از ابتدای سال تحصیلی ۹۷ دانشجو شود؛ اما زودتر در دانشگاه امام حسین (ع) فارغ التحصیل شد. شجاعت و تخصص موسی زبانزد همگان بود. من گمان می‌کنم این شجاعت، از ایمان و توکل به خدا نشأت می‌گرفت؛ چرا که همیشه به خدا توکل می‌کرد و هر موفقیتی را فقط از لطف و جانب او می‌دید. داستان پیوستنش در زمره مدافعان حرم نیز کاملا داوطلبانه بود و در مدت کوتاهی پس از درخواست او، کارهای اعزامش انجام شد. او حقیقتا یک سرباز انقلاب وظیفه شناس بود. سربازی که برای عمرانی و آبادانی کشور، حاضر بود هر رنج و سختی را تحمل کند تا وظیفه‌اش را به نحو احسن انجام دهد.  نشان نوکری حضرت زینب دفاع‌پرس: ماموریت‌شان به سوریه از چه زمانی آغاز شد؟ مرداد ۱۳۹۶. تنها کسی که از مقصد سفرش مطلع بود، من بودم. به مادرشان هم گفت، «مدتی خارج از کشور است و نمی‌تواند تماس بگیرد. نگران او نباشید.» چهار روز از اعزام موسی نگذشته بود که پدرش فوت کرد . می‌دانستم نمی‌تواند برگردد، به همین دلیل خواهش کردم که کسی این خبر ناگوار را به او نگوید. آن‌جا بود که همه فهمیدند موسی کجا رفته است. اما پاسخ حقیقی به سوال چرا رفته است را نمی‌دانستند.
موسی سپرده بود، «اگر مجبور شدی بگویی کجا هستم، نگو برای دفاع از اعتقاداتش رفته، بگو برای انجام کار به سوریه رفته است! دوست ندارم کسی بداند، چراکه این سرّی است میان من و حضرت زینب (س) که جز تو کسی از آن خبر ندارد.» موسی رفت و دو ماه پس از فوت پدرش برگشت. وقتی رسید تازه از ماجرای فوت پدر آگاه شد و اندوهی فراوان تمام وجودش را فرا گرفت... وقتی برگشت، زنجیر دور گردنش خودنمایی می‌کرد. با دیدن آن زنجیر با ترس پرسیدم، «دور گردنت چیست؟» گفت، «زنجیر!» گفتم، «شما که اهل زنجیر نبودی! پلاک است؟» زنجیرش را باز کرد تا نشانم دهد. پلاک بود. پرسیدم، «مگر مدافع حرم هستی که پلاک داری؟!» گفت، «نه، این نشان نوکری حضرت زینب (س) است! باید همراهم باشد تا من را گم نکنند.»  سهمیه ما از او در روزهایی که نبود... دفاع‌پرس: ایامی که همسرتان در ماموریت به سر می‌بردند، چگونه سپری می‌شد؟ در تمام روزهای اعزامش، سهمیه ما فقط هفته ای ده دقیقه، شنیدن صدای او از پشت تلفن بود و پس از این مدت تلفن بطور خودکار قطع می‌شد. مدیریت آن‌که در این مدت کوتاه چه مطلبی را بگویی یا چه مطلبی را نگویی تا بیشتر صدای او را بشنوی، خود حدیث مفصلی است‌. به خاطر دارم یک مرتبه که تماس گرفته بود، سه یا چهار دقیقه بیشتر نگذشته بود که موسی خداحافظی کرد.‌ ناراحت شدم، دلیل عجله‌اش را که پرسیدم، گفت، «یکی از دوستانم سنگ کلیه دارد و از درد به خود می‌پیچد. نمی‌توانم او را به حال خود رها کنم و پای تلفن بمانم.» گفتم، «حالا که سهمیه این هفته‌ات را سوزاندی و تماس گرفتی، حداقل صدای بچه‌هایت را بشنو!» پاسخ داد، «نه، دلم راضی نمی‌شود. امروز خانواده و بچه‌های دوستم مثل شما منتظر تماس پدرشان هستند، اما او نمی‌تواند با آن‌ها تماس بگیرد، من نمی‌توانم ببینم بچه‌ای منتظر تماس پدرش است و من با خیال آسوده با فرزندانم صحبت می‌کنم. دفعه بعد که تماس گرفتم با پسرها صحبت می‌کنم.» و تلفن را قطع کرد. موسی حقیقتا سنگ صبور و دلسوز دیگران بود. در مدتی که موسی ماموریت بود، غذایی که دوست داشت را نمی‌گذاشتم. حتی ته دیگ غذا را دور می‌انداختم و از هرچیزی که دوست داشت، فرار می‌کردم. میوه مورد علاقه او انبه بود، پس از شهادتش انقدر این میوه در یخچال ماند تا خراب شد، هیچکس دلش نمی‌آمد به میوه مورد علاقه پدر دست بزند.  دل تنگ خویشتن را به تو می‌دهم، نگارا... دفاع‌پرس: شهید رجبی چه عاملی را مشوق خود برای پیمودن مسیر سختی که برگزیده بودند، می‌دانستند؟ حدود بیست روز به عاقبت به خیری موسی مانده بود که تماس گرفت و برای اولین بار از دلتنگی‌اش سخن گفت‌. همواره کسی که دلتنگی اش را بروز می‌داد، من بودم؛ اما این بار من داشتم او را دل‌داری می‌دادم. و این نخستین باری بود که موسی احساساتش را به زبان می‌آورد. گفتم، «همسر عزیزم، من و شما جزو سربازان و مدافعان حضرت زینب (س) هستیم! شما خادم خانم (س) هستی! من یقین دارم تمام این دوری و سختی‌ها برایمان تبدیل به پاداش می‌شود. غصه نخور و باز هم تحمل کن تا ان‌شاءالله این ماموریت نیز به پایان برسد.» نمی‌دانم خداوند آن روز چه توانی به من عطا کرد که توانستم جملات همیشگی موسی را به زبان بیاورم. او همواره می‌گفت، «شاید اگر شما شریک و همراه زندگی من نبودی، من سرباز حضرت زینب (س) نبودم. این شما بودی که با ایثار خود سبب شدی من با خیال راحت در این مسیر قرار بگیرم. یقین دارم اگر در این راه عاقبت به خیر بشوم، شما بدون من نیز می‌توانی بچه‌ها را به ثمر برسانی و زندگی را مثل همیشه مدیریت کنی.»
💠 زیارت شهدا هدیه به روح همه ی شهدای سرتا سر ایران وجهان بخصوص شهید مدافع حرم شهید موسی رجبی همیشه دوستت دارم ای شهید 💕🌷🌷🌷🌷🌷😭🙏🙏🕊💖🕊 🏴🔷🏴🔷🏴🔷🏴 بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم 📖اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللهِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَ مَعَکُم.... 💝 گروه خاکریز شهدا 💝 ┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═─ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸 🎥 تلاوت ترتیل صفحه ۱۶۸ قرآن شامل آیات ۱۴۴ تا ۱۴۹ سوره مبارکه اعراف 🍃🌹🍃 🌺 پیامبر (ص) می‌فرمایند: «اَدِّبوا اَولادَکُم عَلی ثَلاثِ خِصالٍ : حُبِّ نَبِیِّکُم وَ حُبِِّ اَهلِ بَیتِهِ وَ قِراءَةِ القُرآنِ» فرزندان خود را برسه خصلت تربیت کنید، دوستی پیامبرتان و دوستی اهل بیتش و قرائت قرآن. (ینابیع المودة /۲۷۱) 🎙 استاد: پرهیزگار ‌‌‌‌‌‌‌‌┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️. سلامے از ذره بہ خورشید... سلامے از عطش بہ باران... سلامے از تاریڪے بہ نور... سلامے از انتهاے بے ڪسے بہ فرمانرواے عالم... سلامے از نهایت دلواپسے بہ بیڪران آرامش... سلامے بہ حجت خدا، بہ غریب ترین یاور، بہ تنهاترین پدر... ✋سلام یگانہ منجے عالم. ‌‌‌‌‌‌‌‌┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈موضوع: حضورامام زمان(عج) در مجلسی که یک نوجوان داشت از فضائل او میگفت...😔 ‌‌‌‌‌‌‌‌┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
شهید محمدحسین علاقه شدیدی به مسائل نظامی داشت؛ آخرین مدل سلاح های سبک و سنگین دنیا را از اینترنت دریافت می کرد و با مهندسی معکوس با پیچیدگی آنها آشنا می شد وپ در صورت ضرورت در بسیج و تداوم آموزشپ سپاه تدریس می کرد؛ کم کم شایستگی خودش را نشان داد تا لیاقت استادی آموزش سلاح های پیشرفته و به روز را دریافت کرد. محمدحسین عاشق ولایت بود؛ حضور همیشگی چفیه بر دوشش نشان از همرنگی با مقام معظم رهبری داشت🇮🇷 فروردین 94 که به پابوس امام رضا رفتیم، حسین آقا دائماً به بچه‌ها می‌گفت «دعا کنید بابا شهید بشه.» بچه‌ها هم اشک در چشم‌هایشان جمع می‌شد و بعد که اصرارهای بابا را می‌دیدند، می‌گفتند «باشه. دعا می‌کنیم.» هرچند زینب مقاومت می‌کرد و می‌گفت «اگر شهید شوی من دیگر بابا ندارم😢!» حسین هم می‌گفت «شهید بشم براتون یه خونه خوشگل می‌خرم تو بهشت تا بیاین😍» یک‌بار که از زیارت برگشتیم، محمدمحسن گفت «مامان من برای بابا دعا کردم.» گفتم «چقدر خوب. چه دعایی مامان جان؟» گفت «دعا کردم بابا شهید بشه!» یک لحظه یخ زدم! گفتم «چرا؟» گفت «خب اگه شهید بشه که بهتر از مُردنه!» از حرف‌های محمد محسن زبانم قفل شد. ‌‌‌‌‌‌‌‌┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━