سردار شهید حاج قاسم سليمانی:
«شهید حسین قمی را باید از گمنامی در بیاوریم...»
#فرمانده_حسین
خیلی دوست داشتم حسین رو تو خواب ببینم، خیلی حرفها داشتم که بهش بگم .
تا اینکه حسین رو تو خواب دیدمش، اول فکر کردم کسی شبیه حسینه؛ منو دید لبخند زد؛ باز هم ماندم، گفتم شاید برادر دوقلوی حسین باشه. یادم اومد حسین برادر نداشت .
بعد از حال و احوال با اون تبسم همیشگی گفت:
چه خبر از حسین قمی؟؟
همین حرف از زبان خودش امانم را برید، بغضم ترکید و نتونستم خودمو کنترل کنم شروع کردم به گریه، خیلی صحبت ها داشتم با حسین، اما همه رو فراموش کرده بودم گریه کنان از خواب بیدار شدم .
مبهوت مانده ام چرا سراغ حسین قمی رو گرفت؟!
شاید میخواست بگه ما زمینی ها حسین ها رو نشناختیم .
شاید میخواست بگه مثل حسین برای فرج امام زمان(عج) تلاش کنید .
شاید میخواست بگه بعد از حسین قمی ها شما چه کردید و کجای تاریخ قرار دارید؟
شاید میخواست بگه ما کار حسینی کردیم و شما کار زینبی کردید؟؟!!
و شاید......
✍راوی: دوست و همرزم شهید
#شهید_مرتضی_حسین_پور🌷
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱
#شهید_آوینی:
«خون» با حسین، پیمان «ریختن» بسته است، «سر» با حسین، پیمان «باختن»
#شهید_همت:
حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست میدارم.
#شهید_سلیمانی:
امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند.
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱
تمامی ندارد به تــو
دلتنگی ام..!!
از نگاهت بپرس چه کرده با من؟!!
یقه ی چشمهایت را بگیر!
شور عشـق
فکنده اند بر دل بی قرار من و بر حال و احوالم!
#شهید_حاج_حسین_خرازی🌷
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱
#خاطرات_شهید
محمد و رحمان هر دو رفیق بودند بچه محل، عضو یک گردان و...
با هم عقد اخوت خونده بودند...
محمد شده بود فرمانده؛ رحمان رو گذاشت بیسیم چیش....
اما رحمان تو کربلای ۵ پر کشید و رفت...
محمد خیلی بیقراری میکرد چند بار وقتی میخواست مداحی کنه اول دعا که اومد بسم الله رو بگه وقتی به بسم الله الرحمن میرسید دیگه نمیتونست ادامه بده...گریه امانش نمیداد...
یه شب محمد تو مناجاتای سحرش با رحمان صحبت میکرد...رفیق بنا نبود نامردی کنی و...
بالاخره نوبت محمد شد با پهلوی دریده به دیدار خدا بره و اینگونه بود که محمد رضا تورجی زاده فرمانده گردان یا زهرا از لشکر امام حسین اصفهان بعد از گذشت چند ماه از #شهادت دوستش سید رحمان هاشمی به خدا پیوست...
الانم مزارشون کنار هم تو گلزار شهدای اصفهانه...جانم به این #رفاقت...
سمت راست:
#شهید_سیدرحمان_هاشمی🌷
سمت چپ:
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🌷
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱
مداحی_آنلاین_جونه_جونه_جونه_زینب_محمود_کریمی.mp3
8.93M
🌸 #میلاد_حضرت_زینب(س)
💐جونه جونه جونه زینب
💐نم نم بارونه زینب
🎙 #محمود_کریمی
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸
🌴 فرا رسیدن سالروز ولادت عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها و روز پرستار را تبریک عرض مینماییم .
🌸🌸🌸🌸🌸┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═─
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝سیّده زینب ...
🎙نماهنگ جدید و زیبای رضای پیروی بمناسبت ولادت با سعادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها و روز پرستار
📎 #میلاد_حضرت_زینب
📎 #روز_پرستار
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل آسمونیا دربند زینب
میشناسن بهشت با سربند زینب
#میلاد_حضرت_زینب💫💞
#روز_پرستار💫💞
#تبریڪ_و_تهنیٺ_باد💫💖
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تویی ملیکة السماء
دخت علی مرتضی
#میلاد_حضرت_زینب💫💞
#روز_پرستار💫💞
#تبریڪ_و_تهنیٺ_باد💫💖
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب میلاد بی بی جان
حضرت عقیله بنی هاشم علیه السلام زینب کبری سلام الله علیها
جای مدافعان حرم خالی
═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═─
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد.
┅─═इई🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
#شهید_مهران_شوری_زاده
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام 💚🌹💚🌹💚🌹اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر بحق عمه جان زینب کبری سلام ا لله علیها 💚🦋💚ان شاءالله همگی حاجت روا باشید 🤲🏻🤲🏻🤲🏻اللهم ارزقنا توفیق الشهادت فی سبیلک 🙏🙏🙏🕊️🤍🕊️
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
#شهید_مهران_شوری_زاده
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
هدایت شده از ❣️... خاکریز شهدا ...طلائیه مازندران... 1401
Amir Hossein Zaheri - Arze Salam.mp3
3.72M
عرض سلام خدمت بانوی والا مقام
عرض ادب خدمت دختر قتال العرب
با نوای :امیر حسین مظاهری
#رزق ویژه پایان کار گروه خاکریز شهدا
و
#کانال شهید_ مهران_ شوری_ زاده
🌹https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh🌹
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
💢 مردم ساری پشتیبان جبهه مقاومت؛
💠 راهپیمایی محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی
📌 رسانه MARADA از راهپیمایی محکومیت جنایات رژیم غاصب و سفاک صهیونیستی و حمایت از مردم مظلوم غزه که شنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۲ در مرکز استان مازندران برگزار گردید، گزارش می دهد.
👇
🔻
🌐 https://marada.ir/?p=34516
🔺
📡 گزارشی ویدئویی و عکس از منبع:
🔻
🆔 @MARADA
🔻
🗝
🚩 به خبرگزاری #بسیج_ساری بپیوندید:
🆔 @basijsari
کتاب #تنها_گریه_کن ♥️🌿
•• پارت114 ••
کمی که خیالش راحت شد ساکش را برداشت و رفت. من
هم به بهانه زایمان، خودم را از تکوتا نینداختم.
یک بار به صرافت افتادم سرکه بیندازم؛ این چیز عجیبینبود.آن زمان برای مصرفخانه ،خودمان اندازه دستم بود؛ اما وقتی آستینهایم را بالا زدم و گفتم برای جبهه ترشی بگذاریم و سرکهاش را هم خودمان آماده کنیم،بقیه یک طوری نگاهم کردند که منظورشان این بود، هم کشمش را حرام میکنم هم زحمتم را چند برابر. هی همسایه ها :گفتند اشرف سادات نکن. کار ما نیست. سرکه حاضری میخریم، حرف یکی دوتا و ده تا شیشه نبود، اصلا حرف شیشه نبود؛ رفتم خمره های بزرگ سرکه اندازي ننه آقا را درآوردم. از بازار کشمش خریدم. برای ننه آقا فاتحه خواندم. با وضو بسم الله گفتم و یک مشت کشمش ریختم داخل خمره. خمره ها که پر از کشمش شدند آب ریختم آن قدر که یک وجب بالاتر از سطح کشمش ها را آب بگیرد. آخرش هم در خمره ها را محکم کردم و رو به آسمان گفتم «خدایا تا اینجاش از دست من برمیاومد. باقیش توکل
به خودت.
کتاب #تنها_گریه_کن ♥️🌿
•• پارت115 ••
چهل روز که شد،رفتم سروقتش یک سرکهای به عمل آمده بود که خودم باورم نمیشد. یقین داشتم این سرکه مرغوب و تُرش حاصل زحمت من نیست. هر کاری که نتیجه می داد، علتش توکل و توسل بود .از آن به بعد پاییز که میشد بساط ترشی اندازی ما هم به راه بود. گل کلم و سیب ترشی و کلم پیچ و بادمجان و سبزی ترشی و سیر و هر چیزی را که لازم بود،از میدان تره بار می خریدیم، خرد میکردیم،میشستیم و میگذاشتیم تا خوب خشک شوند. بعدش هم با سرکه و ادویه مخلوط میکردیم و دبه های بزرگ آبی رنگ بار وانت میشد و میرفت جهاد. ما هر
ماشین را با سلام و صلوات بدرقه میکردیم.
دیدم این طور نمیشود هر بار برای خشک کردن مواد ترشی لنگ بمانیم؛ رفتم سراغ رختخوابها ریختمشان وسط اتاق و به فاطمه و مریم سپردم با احتیاط ملافه هایشان را در بیاورند ملافه رختخوابهای دَمِ دستی و کنار دستی را که برای مهمان بود، حسابی داخل آب و صابون چنگ زدم و بعد هم انداختم جلوی
آفتاب.
بعد از ظهر هم ملافه ها را تا زدم و دادم دست یکی از خانمها و گفتم بگذارد پیش پارچه های آبگیری تا به
کتاب #تنها_گریه_کن ♥️🌿
•• پارت116••
وقتش معطل نمانند.موقعی که فهمید چه کار کرده ام، دستش را گذاشت جلوی دهنش و گفت اه اه اشرف سادات چی کار کردی؟ چرا به ما چیزی نگفتی؟ گفتم:چی میگفتم؟ مگه تو خونه هاتون دیگه پارچه و دستمالیمونده؟ هر کی هرچی داشته آورده، ولی بازم کارمون راه نمی افتاد.حالا جنگ تموم شد اگه
من زنده بودم دوباره ملافه شون میکنم. غصه داره مگه؟» این چیزها برای من غصه نداشت تمام زندگی ام زیر دست در و همسایه و فامیل و بچههابود. یک بار فکر نکردم این فرشها این قدر پا خوردند و سبزی و دبه و سبد و لگن رویشان کشیده شد و کثیف شدند؛ فقط حواسم به پاکی و طهارت بود. هرکسی که توی این خانه رفت و آمد داشت نمازخوان بود؛ ولی نه از خانه و زندگی نه از آسایش خودم و بچه هایم و نه عمر و جوانی ام، چیزی دریغ نداشتم.میگفتم بریز و بپاش شد، فدای سر یکی از آن بسیجیهای کم سن و سال و تازه داماد، تمیز میکنیم؛ سرپا میشویم.
غصه ام یک جای دیگر بود هی میگفتم «خدایا! چرا من مرد نشدم؟ چرا من الان باید اینجا باشم؟ چرا نمیتونم اسلحه دستم بگیرم رو در روی دشمن بجنگم؟؟ دبه های بزرگ ترشی را دست تنها این طرف