در این هنگام من نیز بطرف کساء رفتم و عرض کردم سلام بر تو ای پدرجان ای رسول خدا آیا به من هم اذن می دهی که با شما در زیر کساء باشم ؟ فرمود: و بر تو باد سلام ای دخترم و ای پاره تنم به تو هم اذن دادم ، پس من نیز به زیر کساء رفتم 5
و چون همگی در زیر کساء جمع شدیم پدرم رسول خدا دو طرف کساء را گرفت و با دست راست بسوی آسمان اشاره کرد و فرمود: خدایا اینانند خاندان من و خواص و نزدیکانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است می آزارد مرا هرچه ایشان را بیازارد وبه اندوه می اندازد مراهرچه ایشان را به اندوه در آورد من در جنگم با هر که با ایشان بجنگد و در صلحم با هر که با ایشان درصلح است ودشمنم باهرکس که با ایشان دشمنی کند و دوستم با هر کس که ایشان را دوست دارد اینان از منند و من از ایشانم پس بفرست درودهای خود و برکتهایت و مهرت و آمرزشت و خوشنودیت را بر من و بر ایشان و دور کن از ایشان پلیدی را و پاکیزه شان کن بخوبی 6
پس خدای عزوجل فرمود: ای فرشتگان من و ای ساکنان آسمانهایم براستی که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر بخاطر دوستی این پنج تن اینان که در زیر کسایند پس جبرئیل امین عرض کرد: پروردگارا کیانند در زیر کساء؟ خدای عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و کان رسالتند: آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش 7
جبرئیل عرض کرد: پروردگارا آیا به من هم اذن می دهی که به زمین فرود آیم تا ششمین آنها باشم خدا فرمود: آری به تو اذن دادم پس جبرئیل امین به زمین آمد و گفت : سلام بر تو ای رسول خدا، (پروردگار) علی اعلی سلامت می رساند و تو را به تحیت و اکرام مخصوص داشته و می فرماید: به عزت و جلالم سوگند که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر برای خاطر شما و محبت و دوستی شما و به من نیز اذن داده است که با شما در زیر کساء باشم پس آیا تو هم ای رسول خدا اذنم می دهی ؟ رسول خدا(ص ) فرمود و بر تو باد سلام ای امین وحی خدا آری به تو هم اذن دادم پس جبرئیل با ما وارد در زیر کساء شد و به پدرم گفت : همانا خداوند بسوی شما وحی کرده و می فرماید: ((حقیقت این است که خدا می خواهد پلیدی (و ناپاکی ) را از شما خاندان ببرد و پاکیزه کند شما را پاکیزگی کامل )) 8
علی علیه السلام به پدرم گفت : ای رسول خدا به من بگو این جلوس (و نشستن ) ما در زیر کساء چه فضیلتی (و چه شرافتی ) نزد خدا دارد؟ پیغمبر(ص ) فرمود: سوگند بدان خدائی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق ) برگزید که ذکر نشود این خبر (و سرگذشت ) ما در انجمن و محفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند جز آنکه نازل شود بر ایشان رحمت (حق ) و فرا گیرند ایشان را فرشتگان و برای آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از دور هم پراکنده شوند، علی (که این فضیلت را شنید) فرمود: با این ترتیب به خدا سوگند ما رستگار شدیم و سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند، 9
دوباره پیغمبر فرمود: ای علی سوگند بدانکه مرا بحق به نبوت برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق ) برگزید ذکر نشود این خبر (و سرگذشت ) ما درانجمن ومحفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند و در میان آنها اندوهناکی باشد جز آنکه خدا اندوهش را برطرف کند و نه غمناکی جز آنکه خدا غمش را بگشاید و نه حاجتخواهی باشد جز آنکه خدا حاجتش را برآورد، علی گفت : بدین ترتیب به خدا سوگند ما کامیاب و سعادتمند شدیم و هم چنین سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند. 10
قرائت-حدیث-کسا-حاج-مهدی-سلحشور.mp3
3.54M
قرائت #حدیث_شریف_کساء
با نوای حاج مهدی سلحشور
#فاطمیه
#امام _زمان
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
« علی رو بی یار نکن »
• بامدّاحی: حاج #مهدی_رسولی
بهمناسب ایام شهادت حضرت #فاطمه_زهرا سلام الله علیها
┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
مشاهده مجموعه (۵) قسمتی داستانی " آمران "
🎬کارگردان #رضا_محمدی
تهیه کننده ؛ احمد حمیدی نژاد
📺پخش شده از ؛
صدا و سیمای مرکز مازندران "شبکه تبرستان"
🎞فیلم کوتاه داستانی " خداجون نگات میکنه "
🎞فیلم کوتاه داستانی " فردایی هست "
🎞فیلم کوتاه داستانی " آخرین رفتن "
🎞فیلم کوتاه داستانی " تلنگر آهو "
🎞فیلم کوتاه داستانی " یاد مادر "
تهیه شده در ؛
معاونت اجتماعی سپاه کربلا استان مازندران
کانون بسیج هنرمندان شهرستان ساری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد.
┅─═इई🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
#شهید_مهران_شوری_زاده
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
لینک کانال #شهیدمیثمعلیجانی👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/meysam_alijanii/2951
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام 💚🌹💚🌹💚🌹اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر بحق عمه جان زینب کبری سلام ا لله علیها 💚🦋💚ان شاءالله همگی حاجت روا باشید 🤲🏻🤲🏻🤲🏻اللهم ارزقنا توفیق الشهادت فی سبیلک 🙏🙏🙏🕊️🤍🕊️
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
#شهید_مهران_شوری_زاده
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
لینک کانال #شهیدمیثمعلیجانی👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/meysam_alijanii/2951
YEKNET.IR - zamine 2 - fatemie avval 1402 - mehdi rasouli.mp3
13.39M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴بین نور و ظلمت نه تفاهمی نیست
🌴بین حق و باطل راه سومی نیست
🎙 #مهدی_رسولی
#امام_زمان #فاطمیه
#رزق ویژه پایان کار گروه خاکریز شهدا
و
#کانال شهید_ مهران_ شوری_ زاده
🌹https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh🌹
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 انتشار برای نخستینبار
🎥 نماهنگ | نهضت جنگل میرزاکوچکخان، یک واحد مینیاتوری از جمهوری اسلامی
✏️ نهضت جنگل، یک نهضت بینظیر در زمانه خود بود.
✏️ ۱. منشأ دینی؛ ۲. رفتار اعتقادی؛ ۳. حرکتی صددرصد اسلامی ایرانی و ضداجنبی، سه خصوصیت نهضت جنگل است.
✏️ میرزا کوچک خان با نهضت جنگل، یک واحد مینیاتوری از جمهوری اسلامی را در رشت و در محدود خاص گیلان بوجود آورده بود.
✏️ رسانه Khamenei.ir به ایام مناسبت سالگرد شهادت میرزا کوچکخان جنگلی، نماهنگی از بیانات حضرت آیتالله خامنهای درباره وی را منتشر میکند.
📥 سایت | فیلم کامل بیانات
شب نشینی با مقام معظم رهبری#سلامتی فرمانده صلوات
┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمان
💠 قرار شبانه💠
✔️همه با هم دعای فرج را زمزمه می کنیم:
إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَل َ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ🌹
#جان_فدا
#لبیک_یا_خامنه_ای
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═─
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
عرض سلام وادب واحترام خدمت شما همراهان شهدایی
فردا طبق روال هر هفته در چهارشنبه امام رضایی در این کانال ختم قرآن وصلوات برگزار میشود لطفا در گرفتن جزء همکاری داشته باشید و راس ساعت 8 صبح جزء های انتخابی خود را شخصی بنده اعلام بفرمایید
@joonkhademolmahdy56_90
شبتون امام رضایی
یاعلی
🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋
💛🇮🇷💛بیست ویکمین لیست از چهل شهید
اسامی شهدایی که ان شاء الله به مدت چهل روز به انها توسل میکنیم
در همان روز اطلاعات و مشخصات درباره شهید در گروه قرار خواهد گرفت
چگونگی چله👇👇
هر روز به مدت چهل روز یک شهید رامعرفی خواهیم کرد و همگی 100صلوات به ان شهید هدیه میکنیم
🕊️🤍🕊️🤍🕊️🤍
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر بحق عمه جان زینب کبری سلام ا لله علیها
🤲💚🤲💚🤲
اللهم ارزقنا توفیق الشهادت فی سبیلک
🤲😭🤲
❤️❤️🕊️🕊️
اللهم اشف کل مریض
🤲🤲🤲🤲🤲
شروع ختم 1402/8/6
🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷
1-شهید سید علی زنجانی🇮🇷
2-شهید علی رضا کریمی 🇮🇷
3_شهید تقی جوانمرد🇮🇷
4-شهید محسن رضایی🇮🇷
5-شهدای شاهچراغ سال 1402🇮🇷
6-شهید علی اکبر بخشیان کلاریجانی🇮🇷
7-شهیده حمیده مروتی🇮🇷
8-شهید مسعود دهقان🇮🇷
9-شهید رضا صیادی 🇮🇷
10-شهید بهنام محمدی🇮🇷
11-شهید ابراهیم رشید🇮🇷
12-شهید احمد نعمتی امیر کلایی🇮🇷
13-شهید محمد مسرور 🇮🇷
14-شهید حمید قناد پور 🇮🇷
15-شهید مهران خالدی 🇮🇷
16-شهید موسی نوروزی🇮🇷
17-شهید موسی رجبی🇮🇷
18-شهید محمد رضایی🇮🇷
19_شهید اصغر مرادی🇮🇷
20-شهیده آمنه سلگی🇮🇷
21-شهید بهرام لطفیان🇮🇷
22-شهید نظام علی لطفیان🇮🇷
23_شهیدمحمد حسن قاسمی طوسی🇮🇷
24-شهید سید علی موسوی نسب🇮🇷
25-شهید ولی الله وصله کار 🇮🇷
26-شهید کریم الله سیه چهره🇮🇷
27-شهید محمد معافی🇮🇷
28-شهید محمود مظفری مولا🇮🇷
29-شهید محمد انصاریان🇮🇷
30-شهید عبدالله علایی🇮🇷
31-شهید احمد خلیلی اواتی🇮🇷
32-شهیدسید مجتبی حسینی🇮🇷
33_شهید نوربخش مراد زاده🇮🇷
34-شهید رمضانعلی میرزایی🇮🇷
35-شهید حمید رضا رامیار🇮🇷
36-شهید حسین تقی پور 🇮🇷
37-شهید محمد اسلامی🇮🇷
38-شهیده نجمه قاسم پور🇮🇷
39_شهید غلام رضا بامدی🇮🇷
40-شهید امیر رضا علی زاده🇮🇷
🌸🌸🌸🌸🌸
امیررضا علیزاده پاسدار شهیدی که در دفاع از حریم اهل بیت(س) عاشقانه سر و دست داد و چون مولایش حسین بدون سر به خاک سپرده شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از رودسر، بیست و هفت سال از جنگ نابرابر تحمیلی میگذرد؛ دورانی که استقامت و پایداری جوانان انقلابی، ایران زمین را در تمام جهان ماندگار کرد. از برکت آن دوران، جای جای ایران اسلامی با عطر و بوی شهدا عطرآگین شد چراکه روستا به روستا، شهر به شهر و حتی دور افتادهترین نقاط این خاک اسلامی دلاورمردانی را تقدیم این آب و خاک کرده است.
تاریخ پر افتخار ایران اسلامی همواره نشان دهنده این است که جوانان، سرمایه این کشور, راه پشتیبانی از ولایت و دفاع از آرمانهای انقلاب را صراط مستقیم زندگی خود قرار دادهاند و تنها راه سعادت را دفاع از مرز و بوم اسلامی میدانند.
گیل زنان و مردان گیلان با تقدیم 8 هزار کبوتر خونین بال در دوران دفاع مقدس افتخار بزرگی را در تاریخ اسلامی ایران نصیب این استان کردند.
استانی که وجب به وجب خاکش بوی شهدا میدهد و سیمای استان نیز بیانگر این است که جوانان گیلانی همانطور که دلاورانه در زمینهای کشاوزی به کار و تلاش میپردازند در لحظات حساس و بحرانی، دلاورانه به پا میخیزند و مانند شیرانی دلیر با غرشی سهمگین لرزه بر اندام دشمنان اسلام و انقلاب میاندازند.
امروز جوانان این مرز و بوم بهدرستی دریافتند که مهم نیست از کدام نسل انقلاب باشی. این روزها دروازه شهادت برای دفاع از حریم اهل بیت باز است و اهل دل راهی جبهه مقاومت اسلامی میشوند و با صلابت و دلاوری غریبانه و خاموش، دل را راهی و جان را فدای حریم اهلبیت میکنند.
اولین شهید مدافع حرم زینبی, حال و هوای استان را دگرگون و خون غیرت را در رگهای جوانان ولایتمدار گیلانی به جوشش درآورد.
10 روز از اردیبهشت سال 92 گذشته بود که گیلان حال و هوای عاشورایی به خود گرفت. دلیر مردی از شرقیترین نقطه گیلان در بینالحرمین حضرت رقیه(س) و حضرت زینب(س) غریبانه در کشور سوریه با سر و دست بریده حماسهای دیگر برای گیلان رقم زد و به جمع شقایقهای خونین کربلایی پیوست.
اولین شهید مدافع حرم گیلان سرهنگ دوم پاسدار شهید امیررضا علیزاده از خانوادهای ارزشی و روحانی در شهرستان رودسر بود که در تمام عرصههای مأموریتی سپاه، حضور فعال و پرشور داشت و در نهایت مزد زحمات خود را با شهادت گرفت.
برای دیدار با خانواده این شهید بزرگوار در ایام ماه مبارک رمضان راهی منزل پدری این شهید گرانقدر میشوم؛ کمتر از دو ساعتی به افطار مانده که به منزل پدر شهید میرسم.
تابلوی نسبتاً بزرگی منقش به تصویر و نام شهید امیررضا علیزاده بر روی دیوار خانه رو به خیابان، چهره آن خیابان را عرفانی کرده است. با دیدن سیمای دلاور مردی که جان را در مقابل دفاع از معنویات ناچیز میداند حال آدمی دگرگون میشود.
پدر شهید یکی از روحانیون خوشنام و فعال رودسر، با چهرهای آرام و باصفا که همواره گرد پیری و درد فراق فرزند در رخسارش به وضوح پیداست، درب را به رویم باز میکند.
وارد منزل که میشوی عطر و بوی یاد شهید دل را نورانی میکند، خانهای با همان سبک و سیاق قدیمی، گویی پدر و مادر شهید قصد دارند در و دیوار خانه مانند زمان حیات مادی شهیدشان همچنان دست نخورده باقی بماند.
تصاویر و عکسهای شهید علیزاده بر روی دیوار و طاقچههای خانه روح جاودانگی را در وجود این خانه دمیده و صفای این خانه را دو چندان کرده است.
با پدر و مادر این شهید بزرگوار وارد گفتوگو میشوم:
پدر شهید با آرامش مملو از استقامت و افتخار سخن را آغاز میکند؛ امیررضا در 12 مهر ماه سال 55 در کوی دباغیان رشت متولد شد. از همان روزهای آغاز تولدش درهای خیر و برکت و رحمت الهی به روی ما گشوده شد و گویی این فرزند آمده بود تا خیرات و برکات را به خانه ما سرازیر کند و در واقع بوی دین و معنویت از زمان تولد ایشان در خانه و خانواده پیچید.

پدر شهید علیزاده ادامه میدهد: یکی از خیرات تولد ایشان ورود بنده به فضای مهدیه رشت و کلاسهای قرآن و همچنین متعاقب آن آشنایی بنده با بچههای مبارز انقلابی رشت بود که بعدها منشأ خیرات و برکات زیادی برای ما شد.
پدر شهید با لبخند حاکی از دلتنگی گفت: از همان زمان طفولیت کودکی آرام، متین، باوقار با سیمایی جذاب بود بهطوریکه نگاهها و خندههایش برایمان بهشدت دلچسب و گیرا بود.
پدر شهید علیزاده با بیان خاطرات دوران خردسالی شهید ادامه میدهد: به وضوح به خاطر دارم که در سال 59 امیررضا فقط 4 سال داشت که به همراه بنده به تشییع جنازه شهدا میآمد و از همان زمان خردسالی عاشق سپاه و رزمندههای پاسدار بود بهطوریکه بهدلیل اصرار زیاد، مادرش برای او یکدست لباس پاسداری با آرم سپاه بر روی سینهاش دوخت.
حجتالاسلام والمسلمین علیزاده با اشتیاق میگوید: از آن روز به بعد در تشییع شهدا آن لباس شده بود لباس رسمی امیررضا و یک پیشانی بند هم با ذکر مقدس یا حسین(ع) بر پیشانیاش نقش بسته بود و حتی روزهایی که نیروهای پاسدار و بسیجی به جبهه میرفتند پیشاپیش آنان راه میرفت و کم کم شده بود جلودار آنها برای اعزام به جبهه و در واقع عشق به انقلاب و سپاه از همان دوران طفولیت در وجودش موج میزد.
پدر شهید علیزاده افزود: امیررضا در تحصیل نیز بسیار موفق و جدی بود و کلاس دوم را جهشی سپری کرد و همواره میگفت باید هر چه زودتر تحصیلم را به پایان برسانم و پس از اینکه دیپلم گرفتم وارد سپاه پاسداران شوم.
پدر شهید با اشاره به اینکه امیررضا هر چه بزرگتر میشد رفت و آمد خود را به سپاه بیشتر و در بسیج هم بهعنوان یکی از نیروهای فعال و همیشه در صحنه حضور داشت افزود: در نمازهای جمعه و جماعات همیشه شرکت میکرد و هم بهعنوان مداح لحظهای از این مسیر خارج نشد.
در ادامه این دیدار با مادر بزرگوار شهید علیزاده هم گفتوگو شدم. مادر با استقامتی مثال زدنی بدون آنکه بیتابی کند از خوبیهای فرزند و شهادتی که لیاقتش را داشته میگوید: تمام تلاشم این بود محیط خانه را معنوی نگه دارم تا فرزندانم نیز اینگونه تربیت شوند که خدا را شکر این چنین هم شد و گل سرسبد آنها هم امیررضای شهیدم شد.
مادر شهید ادامه میدهد: امیررضا پسر دومم بود. با صفا و مهربان، صاف و ساده و بی آلایش، همه اعضای خانواده او را دوست داشتند. پسرم عاشق سپاه بود؛ ارادتش به مقام معظم رهبری وصف ناپذیر بود و چندین مرتبه هم به دیدار امام خامنهای رفته بود و زمانیکه از دیدار ایشان برمیگشت حال و هوای عجیبی داشت.
مادر افزود: هر چند دلم نمیخواست امیررضا وارد سپاه شود ولی در مقابل اصرارهای او و اینکه میدانستم از کودکی عاشق سپاه است مانع ورودش نشدم و پس از گرفتن دیپلم وارد دانشگاه افسری امام حسین(ع) سپاه شد و بعد از آن مدت سه، چهار ماهی به تفحص شهدا رفت.

مادر با اندوهی حاکی از دلتنگی و فراق ادامه میدهد: پس از فارغ التحصیلی ازدواج کرد، همسرش اهل شهرستان صومعهسرا و معلم است و حاصل ازدواجشان یک دختر به نام مطهره و یک پسر به نام علی است.
پدر شهید علیزاده بار دیگر سخن را ادامه میدهد: شهید امیررضا پس از فارغ التحصیلی ابتدا به سپاه رشت و پس از آن به سپاه تهران و کرج معرفی شد که ظاهراً در آن مرحله وارد سپاه قدس شد و بهعنوان نیروهای مستشاری چندین مرحله به سوریه اعزام شد که البته ما از اعزام او اطلاعی نداشتیم یعنی خودش چیزی نمیگفت.
مادر شهید مجدداً ادامه داد: هر بار که تماس میگرفت میگفتم پسرم تو کجایی من دلم برایت تنگ شده و او با مهربانی فقط میگفت مأموریت هستم و زود برمیگردم.
پدر شهید علیزاده ادامه میدهد: آخرین مرحله در تاریخ 15 فروردین سال 92 به سوریه اعزام شد و در این مرحله در طول یک ماه خبری از او نداشتیم و آخرین بار سه روز قبل از شهادت تماس گرفت و گفت 3 روز بعد میآیم و دقیقاً 3 روز بعد یعنی 37 روز پس از آخرین اعزام در تاریخ 10 اردیبهشت 92 در شهر حلب سوریه به شهادت رسید.
پدر شهید علیزاده درباره نحوه اطلاع از شهادت شهید امیررضا علیزاده میگوید: پسر اول و سومم غلامرضا و عبدالله از شهادت امیررضا اطلاع یافتند و به تهران رفتند. پیکر امیررضا را هم دیده بودند، عبدالله تماس گرفت و گفت به رودسر میآییم. او ساکن قم بود و با توجه به اینکه به تازگی از رودسر به قم برگشته بود بازگشت مجددش برای ما عجیب بود.
در این لحظات اشک در چشمان مادر شهید علیزاده حلقه زده و به آرامی به روی صورتش میغلتد. پدر شهید ادامه میدهد: قبل از رسیدن عبدالله یکی از همکاران امیررضا تماس گرفت و گفت حاج آقا یک خبر ناب و دسته اول و بسیار ارزشمند دارم و بی مقدمه گفت امیررضا شهید شد و خبر شهادت امیررضا را در همین اتاق خودم به مادرش گفتم.
مادر شهید در حالیکه قطرات اشک را با گوشه چادرش به آرامی پاک میکند میگوید: روزهای آخر یک بار در همین اتاق امیر را دیدم که دارد یواشکی چیزی مینویسد، صبح زود بود، بعدها فهمیدیم وصیتنامهاش است.
تنها چیزی که تا امروز آرزویش بر دلم مانده این بود که میخواستم قبل از خاکسپاری سینه امیررضا را ببوسم ولی همکارانش نگذاشتند داخل قبر فرزندم را ببینم و این دلتنگی همچنان ادامه دارد و در این لحظات گریه امانش نمیدهد و پدر ادامه میدهد او سالم رفت اما بی سر و دست برگشت.