دردمندم و دلشکسته
و احساس میکنم که جز تو و راه تو
دارویی دیگر، تسکین بخشِ قلب سوزانم نیست ...
#بهدلتنگیمارحمیکنارباب
@Yamahdi85adrekni
✍پیامبراکرم(ص)
شمارا به مهدی بشارت میدهم او در زمانی که مردم گرفتار اختلافات درگیری و آشوبها هستنددرامت من برانگیخته میشود و جهان را ازعدالت وبرابری پرمیسازد
📚المستندبیروت ج۳ص۳۷
جمعه ها دلها حزين است و غمين
چشم ها در انتظاری نازنين
ای گل خوش بوی دشت انتظار
ای ظهورت منجی دل های زار
کی ميايی مهدی صاحب زمان؟
العجل ای مظهر نور خدا
🌼الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَــرَج🌼
@Yamahdi85adrekni
✅مهدی اینگونه است...
✍امام رضا علیه السلام فرمودند:
مهدی (عجل الله فرجه) داناترین، حکیم ترین، پرهیزکارترین، بردبارترین، بخشنده ترین و عابد ترین مردمان است، دیدگانش در خواب فرو میرود ولی دلش همیشه بیدار است و فرشتگان با او سخن می گویند... دعایش همواره به اجابت میرسد، اگر در مورد سنگی نفرین کند، از وسط به دو نیم میشود.*۱
مهدی (علیه السلام) دو نشانه بارز دارد که با آنها شناخته میشود. یکی دانشِ بیکران و دیگری استجابت دعا.*۲
📚 ۱- الزام الناصب صفحه ۹
📚 ۲- عیون اخبارالرضا ج۱ ص۱۷۰
@Yamahdi85adrekni
ختم صلوات
تعداد صلوات 3015
ممنون از حضور گرمتون
ختم صلوات جمعه ها تا اربعین حسینی
#آقایاابن_الحسن❤️
نشسته ام بنویسم گدا نمی خواهی؟
میان خانه ی خود بینوا نمی خواهی؟
نشسته ام بنویسم ڪریم یعنی تو
ڪریم زاده !توحاجت روا نمی خواهی؟
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✨شبت بخیرهمه ی زندگیم🌙
@Yamahdi85adrekni
#سلام_مولای_مهربانم
هر دم بگو میان قنوتت بہ صد نیاز
عَجل علے ظُهورکَ یا فارسَالحـِجاز
هردمبگو بہ اشکروان روبہ آسمان💔
عَجل علے ظهورکَیا صاحبَالزَمان
@Yamahdi85adrekni
نم نم کاروان اسرا به شام میرسد
شهر را چراغانی کردهاند
بساط ساز و آواز مهیاست
روی بام خانهها
سنگ به تعداد کافی هست
همه آمادهٔ استقبالاند
از مهمانهای کربلا ...
مولا جان
پیش از آنکه قامت زینب
خمیده تر شود دگر بیاييد ...
#لعنتبهآنکهپایهگذارغیبتشماشد
▪️اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
▫️مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیها
@Yamahdi85adrekni
34.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 بر #کاروان_اهل_بیت علیهمالسلام در #ورود_به_شام چه گذشت؟
🏴آجرکالله یا صاحبالزمان اروحنافداه
#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
@Yamahdi85adrekni
✅تلنگر
هر کس به طریقی بالا می آید !
یکی پایش را بر سر دیگری می گذارد
یکی دستش را در جیب دیگری .
دیگری دستش را بر زانوی خود میگذارد
یکی هم پایش را بر روی تمام احساسات یا وجدانش
در آخر کسی در جای خود نمی ماند
همه بالا می روند
مهم این است وقتی به آن بالا رسیدیم
دریابیم چهچیزی به دست آوردیم
روی چه چیزی پا گذاشته ایم و
چه چیز را به چه قیمت از دست دادیم
@Yamahdi85adrekni
#یاصاحب_الزمان_عج❤️
اگر ڪہ آمدے من رفتہ بودم
اسير سال و ماه و هفتہ بودم
دعايم ڪن دوباره جان بگيرم
بيايم در رڪاب تو بميرم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✨شبت بخیرهمه ی دنیای من✨
@Yamahdi85adrekni
چه غم بزرگی است
كه ازميان کوچههای شهرمان گذر میكنيد،
و ما شما را نمیشناسیم!!
چقدر با شما بودن را كم داريم،
و چقدر حسرت ديدارتان را بر دل ...
بيا و حق و باطلِ در هم آمیخته را به ما نشان بده،
ديگر همه چيز برايمان گنگ است ...
تعجیل در ظهور #امام_زمان صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج
@Emamkhobiha🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ
#استادرائفیپور 🎙
🔹 تعداد و مراتب کسانی که در زمان غیبت با امام زمان(عج) مرتبط هستند...
@Yamahdi85adrekni
امام صادق عليه السلام:
هر كه خانه اى داشته باشد و مؤمنى، به سكونت در آن نيازمند باشد و او آن را از وى دريغ دارد، خداوند عزّوجلّ فرمايد: فرشتگان من! بنده ام از سكونت دادن بنده ام در دنيا بخل ورزيد. به عزّتم سوگند كه هرگز در بهشت من سكونت نكند
مَن كانَ لَهُ دارٌ و احتاجَ مُؤمِنٌ إلى سُكناها فَمَنَعَهُ إيّاها قالَ اللّهُ عَزَّ و جلَّ: مَلائكَتي، عَبدي بَخِلَ على عَبدي بِسُكنَى الدُّنيا، و عِزَّتي لا يَسكُنُ جِناني أبدا
ميزان الحكمه جلد5 صفحه341
@Yamahdi85adrekni
مرحوم حاج اسماعیل دولابی
بشر خیلی کوچک است و حسابهای ریزبینانه دارد. حتی خدا و خوبـان خـدا را هم محدود به قالبها و حسابهای خودش میپندارد.
شخصی در مسجد سهله معتکف شده بود تا پس از چهل شب اعمال و اوراد که انجام دهد، حضرت ولیعصر(عج) را ببیند. فکر نمیکرد که ممکن است قبل از تمام شدن چهـل شـب حـضرت تـشریف بیاورند یا یکی از دوستانشان را بفرستند. از قضا در شب چهلـم وقتـی آمـاده شـروع اعمال و اذکارش شد، در حجره به صدا در آمد.
او هیچ احتمال نداد که حضرت باشند و با خود گفت: فرد مزاحمی آمده است و مانع اعمال و اذکارم میشود. در را باز کـرد و بـا بیمیلی تعارفی هم کرد. آن آقا داخل حجره شدند. او هم پیاله آبی بـه آن آقـا داد و خودش رفت سر سجاده که مشغول کارهایش شود. آن آقا فرمـود: مثـل اینکـه کـار داشتی؟ گفت راستش چهل شب است که برای دیدن حضرت مشغول اعمالی شـدهام و امشب که شب آخر است، میخواستم انجام دهم که شما آمدید (یعنی مزاحم شدید).
آن آقا فرمود: خانهای که از فلانی خریدهای، نصفش مال برادرش بـود و او پـول آن را بـه برادرش نداد و نصف خانه مال تو نیست. فرشی هم که از فلانی خریـد، نیمـی از آن مال زنش بود که پول آن را به زنش نداد و نصف قالی مال تو نیست. چند فقره مـشابه این را فرمود.
یکباره آن شخص فریاد زد: آ دزد، آ دزد و از هوش رفـت. مـردم بـه حجره او ریختند؛ اما کسی را ندیدند. او را به هوش آوردند و گفتند کسی اینجا نیست که تو فریاد زدی. آن شخص فهمید که چه امتحانی داده است واز حال خود شرمسارشد
سلام دوستان همراه این دو بیت شعر عربی را بنویسید و درب داخل منزل نصب کنید.
مهدی جان
اندوه ، رنگ تقدیر ماست !
با دلی خون صبورانه میگذرانیم
و به انتظار سر میکنیم
چرا که انتهای این جاده ظهور توست ...
امام حسن عسکری علیه السلام میفرمایند:
شیعیان ما در اندوهی دائم به سر می برند تا فرزندم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نوید ظهورش را داده، ظاهر شود...
📚بحارالانوار ، جلد ۵۰ ، صفحه ۳۱۷
@Yamahdi85adrekni
امام على عليه السلام:
ايمان هيچ بنده اى راستين نباشد مگر زمانى كه اطمينان او به آنچه نزد خداست بيشتر باشد از آنچه در دست خويش دارد
لا يَصْدُقُ إيمانُ عبدٍ حتّى يَكونَ بما في يَدِ اللّهِ سبحانه أوْثَقَ مِنه بما في يَدِهِ
ميزان الحكمه جلد1 صفحه416
حتی در خاک تاریک، خداوند دانه را تبدیل به چیز زیبایی می کند🌱
@Yamahdi85adrekni
✅ تلنگر
✍وقتی متولد می شویم دَرْ گوشمان اذان می گویند. وقتی از دنیا میرویم بر پیکرمان نماز میخوانند. اذان روزِ تولدمان را برای نماز روزِ وفاتمان می گویند. زندگی، تعبیر کوتاهی است میانِ آن اذان تا آن نماز، اختیار هیچ کدامشان را نداریم... خوشا به حال آنانکه بجای دل بستن به زمان، به «صاحب الزمان» دل می بندند.
#قیامت_نزدیکه_مرگ_نزدیکتر
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
✅شفاعت امام حسين (علیه السلام)به خاطر مادر
مرحوم آقا شيخ محمدحسين قمشهای که از شاگردان سيد مرتضی کشميری بود ، در سن 18 سالگی در قمشه(شهرضای اصفهان) مبتلا به مرض حصبه شد ،
اطبا در مداوای او توفيقی نيافتند و ايشان فوت کرد .
مادرش گفت :
«دست به جنازه فرزندم نزنيد تا من برگردم»، قرآن را برداشت و گريهکنان به پشت بام رفت و اباعبدالله (علیه السلام) را شفيع قرار داد و گفت : «دست از شما برنمی دارم تا بچهام زنده شود».
چند دقيقه نگذشت که شيخ محمدحسين زنده شد و گفت : «برويد به مادرم بگوييد که شفاعت امام حسين (علیه السلام) پذيرفته شد».
او می گويد :
وقتی مرگم نزديک شد ، دو نفر نورانی سفيدپوش را ديدم که گفتند :
«چه باکی داری؟».
گفتم : «اعضايم درد می کند».
يکی از آن دو دست به پايم کشيد راحت شدم ، ديدم اهل خانه گريانند ولی هرچه خواستم بگويم که راحت شدم نتوانستم ، تا آن که آن دو من را به حرکت درآوردند ، در بين راه شخصی نورانی را ديدم که به آن دو فرمود :
«ما سی سال عمر به او عطا کرديم»، و فرمود :
او را به مادرش برگردانيد که يکباره ديدم همه گريان هستند.
اکثر علمای نجف نقل کردهاند ايشان که مدتی بعد از ساکنان نجف شدند ، پس از سی سال به ديار باقی شتافتند .
📚داستانهای شگفت:شهيد دستغيب
@Yamahdi85adrekni