eitaa logo
لبیڪ یا مهدی(عج)
564 دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
37 فایل
ای خوشاروزی‌که مامعشوق رامهمان کنیم.. 😍 دیده از روی نگارینش، نگارستان کنیم.. 🌸🕊 کپی¿ هرپست سه صلوات براظهوروسلامتی آقا✓
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید | هم‌خوانی گروه سرود 🌸 زن‌ام شکوه و جمال هستی / حماسه سازم برای دنیا 📌دیدار جمعی از بانوان منتخب کشور 🗓 ۱۴۰۱/۱۰/۱۴ 🌱
2_1152921504609557031.mp3
7.94M
ای‌ مادر اباالفضل جانها فدای نامت ..
🌷پنجشنبه ی زیبای دیماه 🍃خود را بیمه کنید با 💕صلوات💕 🌷برحضرت محمد (ص) 💕و خاندان پاک و مطهرش 🌷اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💕وآلِ مُحَمَّدٍ 🌷وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌷🍃
هر چه مادر هست قربان چنین نامادری ...@Yamahdi85adrekni
namaaz.23_(2).mp3
4.92M
نماز 23 🦋🍃 نمازچقدر شيرينه... وقتی ازش،برای ساختن آرامش ابدی مون استفاده ميکنیم. وقتی میفهميم داریم باهاش بزرگترمیشیم وسیع تر میشیم؛ درست مثل خدا استاد شجاعی 🍃 🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️السّلام علیک یا امّ الوفا امّ العباس قمر بنی هاشم امّ البنین وفات حضرت ام البنین، مادر حضرت عباس(ع) تسلیت باد. @Yamahdi85adrekni
✅زن نمی دانست که چه بکند ؟  خلق و خوی شوهرش او را به تنگ آورده بود ، همیشه می گفت و می خندید ، با بچه ها خوش و بش می کرد  ولی مدتی بود با کوچکترین مسئله عصبانی می شد و داد و فریاد می کرد !!! زن روزی به نزد راهبی رفت تا از او کمک بگیرد ، او در کوهستان زندگی می کرد ، زن از راهب معجونی  خواست تا شاید چاره ای کارش شود ! راهب نگاهی به زن کرد و گفت : چاره ی کار تو در یک تار مو از سبیل ببر کوهستان است !.  ببر کوهستان !! آن حیوان بسیار وحشی است !! و هر وقت تار مویی از سبیل ببر وحشی را آوردی برایت  معجونی می سازم تا شوهرت با تو مهربان شود .... زن با ناامیدی به خانه اش برگشت . غذایی را آماده کرد و روانه ی کوهستان شد ، خود را به نزدیکی غار رساند ، از شدت ترس بدنش می لرزید  اما مقاومت کرد .. آن شب ببر بیرون نیامد !.  چندین شب به همین منوال گذشت هر شب چند گام به غار نزدیکتر می شد ، بلاخره ببر وحشی غرش کنان از  غار بیرون آمد و ایستاد و به اطراف نگاه کرد !. هر شب که می گذشت آن ببر و زن چند گام به هم نزدیکتر می شدند .... چهار ماه طول کشید تا ببر به واسطه ی بوی غذا به زن نزدیک شد ، و آرام آرام شروع به خوردن کرد .  مدتی گذشت .... طوری بود که ببر بر سر راه زن می ایستاد و منتظر می ماند زن خود را به ببر نزدیک تر میکرد و سر او را  نوازش می کرد و به ملایمت به او غذا می داد ،  هیچ سرزنش و ملامتی در کار نبود هیچ عیب جویی ، ترس و وحشتی در میان نبود و بر خلاف دشواری و  سختی راه هر شب آن زن برای ببر غذا می برد و سر او را در دامن خود می گذاشت ، دست نوازش بر مویش  می کشید ....!!!! بالاخره یک شب زن با ملایمت تار مویی از سبیل ببر کند ، و شادمان نزد آن راهب رفت .... فکر می کنید آن  راهب چه کرد ؟ نگاهی به اطرافش کرد و آن تار مو را به داخل آتشی انداخت که در کنارش شعله ور بود .. زن ، هاج و واج نگاهی کرد در حالی که چشمانش داشت از حدقه بیرون می زد ماند که چه بگوید .راهب با  خونسردی رو به زن کرد و گفت : آیا ”مرد تو " از آن ببر کوهستان بدتر است ؟تو نیرویی داری که از وجود آن بی خبری !! ✨با و ، و توانستی آن حیوان را کنی !!! 💪مهار خشم شوهرت در دستان توست ، 👌پس و را به او و با و و را از او دور ساز.
🌿🌺﷽🌿🌺 🦋ما همیشه بر می نشینیم. ✅ اینکه در رحم دنیا از نظر جسمی در چه وضعیتی هستیم، مربوط به تمام عمرمان می شود که از وضعیت جسمی دریافت داشتیم ✅ غذاهایی که خوردیم ✅چیزهایی که لمس کردیم ✅ بوهایی استشمام کردیم؛ وضعیت جسمی ما را در رحم دنیا می سازد. ✅وضعیت فعلی روحی ما اینکه الان احساس خوشبختی می کنیم یا نه، 🎯آدم عصبی هستیم یا آرام، آدم زودرنجی هستیم یا صبور، آدم خوش بینی هستیم یا بدبین.. هر چه که هستیم، معلول گذشته ماست. 🚨این یادمان نرود، همانطور که دنیای ما معلول دوران جنینی ماست، برزخ ما هم معلول دوران دنیایی ماست. 🌺🌿 حدیث فارسی است از امام صادق (علیه السلام) که فرمودند: «هر چه بکاری همان می دروی. گندم از گندم بروید جو ز جو».