eitaa logo
همسفران دیار طغرالجرد
589 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4هزار ویدیو
53 فایل
مذهبی ،اجتماعی ،تاریخی، فرهنگی. شما میتوانید نظرات انتقادات ، پیشنهادات و مطالب مفید خود را ارسال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
13.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️▪️▪️ ⚫️ امام خمینی: تکلیف ماها را حضرت سیدالشهدا معلوم کرده است ⬛️ در میدان جنگ از قلّت عدد نترسید، از شهادت نترسید ⬛️ هر مقدار که عظمت داشته باشد مقصود و ایده انسان، به همان مقدار باید تحمل زحمت بکند https://eitaa.com/Yareanehamra
▪️▪️▪️ شهید مطهری بر تحریفات عاشورا قسمت ششم : حضرت قاسم علیه السلام ودامادی او: از این بالاتر که می گویند: در همان گرما گرم روز عاشورا که می دانید مجال نماز خواندن هم نبود امام نماز خوف خواند و با عجله هم خواند. حتی دو نفر از اصحاب آمدند و خودشان را سپر قرار دادند و تا امام این دو رکعت نماز را خواندند، این دو نفر در اثر تیرهای پیاپی که می آمد از پا در آمدند. پس مجالی برای نماز خواندن به اینها نمی‌دادند. ولی گفته اند در همان وقت امام فرمود حجله عروسی راه بیندازید من می خواهم عروسی قاسم را با یکی از دخترهایم در اینجا لااقل شبیه آن هم که شده ببینم. من آرزو دارم، آرزو را که نمی شود به گور برد! را به خدا ببینید حرف هایی را گاهی وقت ها از یک افراد خیلی سطح پایین می شنویم که می گویند : من آرزو دارم مثلا عروسی پسرم را ببینم، آرزو دارم عروسی دخترم را ببینم، به فردی چون حسین بن علی نسبت می دهند آن هم در گرما گرم زد و خورد که مجال نماز خواندن هم نیست!! و می گویند حضرت فرمود من در همین جا می‌خواهم دخترم را برای پسر برادرم عقد بکنم و یک شکل از عروسی هم که شده است من در اینجا راه بیاندازم. یکی از چیزهایی که از تعزیه خوانی های قدیم ما هرگز جدا نمی‌شد، عروسی قاسم نو کدخدا؛ یعنی نو داماد بود، در صورتی که این در هیچ کتابی از کتاب های تاریخی معتبر وجود ندارد. نوری می گوید ملاحسین کاشفی اولین کسی است که این مطلب را در کتابی به نام روضة الشهدا نوشته است و اصل قضیه صد در صد دروغ است. به قول شاعر که گفت: که ببستند بر او برگ و ساز گر تو ببینی نشناسیش باز ادامه دارد... https://eitaa.com/Yareanehamra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️🍃▪️🍃 🍃🍃🍃مناسبت روز: مرداد روز ملی فیزیوتراپی: ، متخصص حفظ و افزایش توانایی افراد در حرکت و فعالیت است. یک فیزیوتراپیست با دانش خود در مورد آنچه باعث حرکت در بدن می شود، تحرک و استقلال را برای بیماران به ارمغان می آورد و بسیاری از مشکلات ناشی از درد، ناتوانی های حرکتی، آسیب های ورزشی و شغلی، سالمندی و بی تحرکی را درمان می کند. مرداد ماه، روز فیزیوتراپی، روز علم حرکت، روز علم ارتقا کیفیت زندگی، روز علم توانمندسازی بیماران برتمامی زحمت کشان عرصه توانبخشی و نظام سلامت مبارک 🌹 همسفران، موفقیت، سلامتي و بهروزی این قشر از جامعه ی زحمتکش پزشکی را از خداوند متعال خواستار است 🌺 و خاطره ی شهدای مدافع سلامت فیزیوتراپیست را گرامی میداریم 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اول مرداد سالروز شهادت دانشمند کم نظیر کشور ، شهید داریوش رضایی نژاد ، به دست عوامل رژیم صهیونیستی ، در سال ۱۳۹۰ ، گرامی باد. عاقبتتون شهدایی...❣ شادی روحش پنج صلوات https://eitaa.com/Yareanehamra
💠خط شکنی از جنس علم ¤در یک مسأله علمی‌ پیچیده گیر کرده بودیم و راه حلی برای آن پیدا نمی‌کردیم. گفتیم رضایی‌نژاد می‌تواند کار را ادامه بدهد، موضوع را بااو در میان گذاشتیم و مبلغ زیادی هم پیشنهاد کردیم. ¤بی‌توجه به مبلغ پیشنهادی ما گفت: این مسأله به دردی هم می‌خوره؟ ما هم گفتیم: نه، به دردی نمی‌خوره، اما اینطوری ما اولین گروهی هستیم که توی جهان این مسأله رو حل می‌کنه. داریوش گفت: ¤من اگه تو زندگیم بتونم، یه چوب کبریت یا یه پیچ‌گوشتی درست کنم که به درد چهار نفر بخوره، خیلی بیشتر برام ارزش داره تا اینکه بخوام بگم دستگاهی رو درست کردم که هیچ‌ کس مثل اون رو نداره یا مسأله‌ای رو حل کردم که هیچ کس حل نکرده. ‌‌🎤راوی: همکارشهید ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄      📮به همسفران دیار طغرالجرد بپیوندید👇 https://eitaa.com/Yareanehamra
وضعیت هوای امروز شهر کرمان ⛅ صاف تا کمی ابری، برخی مناطق غبار آلود ، گاهی افزایش ابر،وزش باد و گرد و خاک تغییرات دمای امروز 🔺۳۸🔻 ۲۰ 🌡 دمای فعلی ۲۹ درجه ی سانتی گراد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌹 قسمت نوزدهم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #زندگی نامه شهید مفقودالجسد محمّد امیری خانمک
  🌹🌹 قسمت بیستم(کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) زندگی نامه شهید محمد امیری: "اذن میدان کارزار" راوی: مادر شهید : وقتی برای اولین بار می‌خواست به جبهه برود، برای گرفتن رضایت نامه آمد وگفت: «مادر، رضایت بده که من به جبهه بروم». گفتم: «درس بخوانی بهتر نیست؟» محمّد گفت: «درس باید همراه با عمل باشد، درس بی عمل خوب نیست، الان موقع عمل است اگر بازگشتم و امام اجازه دادند، درسم را ادامه می‌دهم».  "نمره ی اول درس ریاضی در شهرستان زرند" "راوی: حاج جواد صیفوری معلم شهید امیری : محمّد کلاس پنجم ابتدایی را در دبستان طلوع طغرالجرد طی می‌کرد و امتحانات سه ماهه ی آخر، به‌صورت سراسری برگزار می‌شد. در آن سال تحصیلی، بچه های کلاس پنجم دبستان طلوع، رتبه اوّل را در سطح شهرستان زرند به دست آوردند.  محمّد هم افتخارآفرینی کرد و با نمره75/19، رتبه ی اوّل درس ریاضیات را در سطح شهرستان کسب کرد و همین موفقیت نیز سبب شد که یک ماه حقوق تشویقی، به معلمش اهدا شود. اکثر دانش آموزان از نظر درسی خوب بودند ولی محمّد از تمام جهات نمونه بود. هم درس، هم نظم وانضباط وهم اخلاق. علی‌رغم اینکه هر روز مجبور بود حدود پنج کیلومتر فاصله ی محل زندگی تا مدرسه را پیاده، رفت و آمد کند ولی همیشه به موقع در کلاس حاضر بود.  "داوطلب شهادت🌷 راوی: رزمنده ی جانباز، مهندس عباس رشیدی (همرزم شهید) در آستانه ی عملیات والفجر ۳، در منطقه مهران بودیم. یک شب گردان ما را به فرماندهی شهید رشید فرخی، به بیابان بردند. به گروهان ما اعلام کردند که ما یک دسته ی بیست و دو نفری داوطلب می‌خواهیم که به پشت خط عراقی ها بروند و آن‌ها را سرگرم کنند تا دیگر گردان ها در «تپه های قلاویزان» عملیات انجام دهند و شهر مهران را از تیرس گلوله های دشمن خارج کنند. این ۲۲ نفر دیگر برنخواهند گشت. من و محمّد امیری (از روستای رشک)، کمک تیر بارچی شهید محمد امیری خانمکانی بودیم. به ایشان گفتم: « چه کنیم؟». ایشان با حالتی که نشان از تفکر داشت، گفت: « صبر کن ببینیم چه می‌شود».  نهایتاً به اتفاق محمد، به دسته ی ویژه پیوستیم. شب عملیات، حدود سه ساعت، داخل یک رود خانه و یک کانال، راه رفتیم تا به پشت خط عراقی ها وجاده ی ارتباطی آن‌ها با تپه های قلاویزان رسیدیم.  داخل کانال نشسته بودیم که دیدیم یک از ماشین های دشمن به سمت تپه ها می رود. یک نفر با آرپی جی ماشین را زد و عراقی ها متوجه شدند که ما داخل کانال هستیم. نهایتاً دستور حمله به خط عراقی ها داده شد و به سمت عراقی ها رفتیم و آن‌ها هم به شدت دشت را زیر آتش گرفته بودند تا این‌که یک آر پی جی زدند و بر اثر آن، کوله پشتی یکی از بچه‌ها آتش گرفت و شهید امیری هم زخمی شد. از درد به خود می پیچید. منطقه روشن شده بود و همه چیز پیدا بود. من از شهید امیری سؤال کردم: «چه اتفاقی برایت افتاده است؟» خواستم شانه اش را بگیرم و به طرف خود بچرخانم که یک تیر به‌صورت سایه و روشن از زیر دستم رد شد و به گردن شهید اصابت نمود و او در جا شهید شد. ادامه دارد... https://eitaa.com/Yareanehamra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا