eitaa logo
حرفای خودمونی
122 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
6هزار ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹میدونی رفیق... بعضی از دلخوشی‌ها خیلی کوچیکه! اما پر از عشقه ؛ مثل یه شاخه گل بعضی از دلخوشی‌ها خیلی کوتاهه مثل هوهو کردن فاخته‌ایی که نشسته لب پنجره اُتاقت؛ بعضی هاشون بی نهایت شیرینه‌ شبیه بازی قشنگ دختر بچه‌ها بعضی از دلخوشیا پر از هیجانه مثل برنده شدن تیم فوتبال محبوبت دلخوشی‌ها رنگ و جنسشون فرق داره عطرشون فرق داره؛ بعضی دل خوشی‌ها مجازیه اما واقعی حال دل آدم رو خوب میکنه کاش سبب دلخوشی هم باشیم حتی مجازی🌹 🌴✅🌴
گاهی شدنش دست من و توست ؛ گاه دست زمانه ... 🌴✅🌴
از فاصله‌ها خسته، محتاج به آغوشم... باید تو بلد باشی، بر سینه فشردن را! 🌴✅🌴 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🖼همیشه‌همرنگ‌‌جماعت‌نشو‌؛ عدھ‌اۍ‌همرنگ‌‌جماعت‌شدن‌؛ تبدیل‌شدن‌‌بہ‌ قاتلانِ‌حسین‌ِفاطمه‌"ع"!' 🌴✅🌴
گذشتم از گذشته ای که گذشت... ‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‎‌‍‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‎‌‍‌‌‎ 🌴✅🌴 ‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‎‌‍‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌
هیچ کاری بی معنی تر از این نیست که بخواهی برای کسی که برایش مهم نیستی ، از خودت بگویی ... 🌴✅🌴
° دلتنڪَی یعنی ایستادن ڪنار پنجره زل زدن بہ ڪوچه‌اے خالی و فڪر ڪردن به اتفاقی ڪه هیچ وقت رخ نخواهد داد..
چهار جمله که حوا نمی تونسته به ادم بگه 1-آدمت می کنم 2- از شوهر مردم یاد بگیر 3- من قبل از تو 100 تا خواستگار داشتم 4- میرم خونه مامانم😐😂
هدایت شده از مهدی گلچین
9.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفتار دختر با عروسکش موجب شرمندگی مادر از رفتارش شد... حتما ببینید و به احترام مادرتان منتشر فرمائید
من میتونم ساعت‌ها توی دلم باهات حرف بزنم و تو فقط سکوتم رو ببینی؛ میتونم ساعت‌ها یواشکی نگات کنم و تو بی‌توجهی منو ببینی؛ میتونم سال‌ها یواشکی عاشقت باشم و تو جز حس خنثی بودن چیزی از من نبینی؛ میتونم مدتها احساساتم رو پنهان کنم و هیچکس بویی ازشون نبره؛ یجورایی انگار عادت کردم به اینکه احساساتم رو کسی نفهمه، انگار قدرت بیان احساساتمو ندارم؛ تا میام از احساساتم بگم زبونم قفل میشه، کلمات توی ذهنم گم میشن؛ یه حالت عجیبی میگیرم و در آخر ترجیحم میشه سکوت و دوباره گم میشم لای حرفای نگفته و ته نشین شده توی قلبم