بهمناسبت ٢۴ ذی الحجه #روز_مباهله
هم جن بیاورید، هم انسان بیاورید
یک لشکر بزرگ به میدان بیاورید
از سنگهای سخت که بالای کوههاست
تا ریگهای ریز بیابان بیاورید
هم مردهای جنگی و یلهای غولکُش
هم اسبهای سرکش تازان بیاورید
آوردهاید هرچه که در چنته داشتید
اما اگر کم است، دوچندان بیاورید
من با کتاب وحی اگر آمدم، شما
صدها هزار حجت و برهان بیاورید
من با علی و فاطمه و بچههایشان
اما شما سپاه فراوان بیاورید
ما پنج تن کفایت اهل زمین کنیم
حتی اگر هزار هزاران بیاورید
این معجزه به معنی اتمام حجت است
وقتش رسیده است که ایمان بیاورید
✍ #مجتبی_خرسندی
🌴🌼🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_موشن
#ریلز
آنان که لاف پیش شه لافتی زدند
تا چشمشان به هیبتش افتاد جا زدند
روز #مباهله گرامی باد💐
🌴🌼🌴
🌴💎🌴 روز مباهله
▪️یکروز نبی نامه فرستاد به نجران
فرمود: که ای بیخبران از دلِ قرآن
اسلام بناییست که باشد همگان را
از شرّ بلایا و بدی حافظِ ایمان
گفتند نصارا: خودمان حافظِ دینیم
انجیل بُود نورِ خداوند به انسان
اما دلشان تاب نیاورد، برفتند
تا اینکه رسیدند به سرچشمهٔ باران
گفتند: تو را از چه بدانیم پیمبر
زان روی که عیسی بُود از جانبِ یزدان
فرمود محمد: رَهِ عیسی شده تحریف
من آمدهام تا بروم راه به سامان
گفتند: که یکروز بیا با همه یارت
ما نیز بیاییم برت با همه یاران
نفرین بِشود هر که به حق نیست، بمیرد
جانش بدهد، باد جهانش همه ویران
آنروز بیامد، همه نصران برسیدند
از سویِ دگر یار بیایند خرامان
همراهِ نبی، فاطمه با حیدرِ کرار
با گلپسرانش برسیدند، بیابان
نصران چو بدیدند، نبی با چه کسانی
آمد، همه گفتند: تویی سرورِ انسان
قطعاً تو به حقّی، گُذری از دل و جانت
از بهرِ خدا، خاتمِ انگشترِ خوبان
✍ علی میرزایی
#مباهله
🌴🌼🌴
روزمان را با یاد و نام خدا
شروع میکنیم
بسم الله رحمان رحیم اللهی ب امید تو آی نام تو بهترین سر اغاز بی نام تو نامه کی کنم باز
خدایا در سرآغاز صبحم
با یاد و نام تو دریچه قلبم را
خالصانه به سوی تو میگشایم
تا نسیم رحمتت به آن بوزد
و نوری از محبت و عشق تو
به قلبم ببارد
سلام درود بر شما سحر خیزان کانال گلچین نکنه ها صبحتون بخیر نیکی
تا کی ای دلبر ، دل من بار تنهایی کشد
ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد
سعدی
21.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ الباب
اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب
رجز مأذنهها لرزه به ناقوس انداخت
راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت
قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوستهست
نان یک عده به گمراهی مردم بستهست
ننوشتند که باران نمی از این دریاست
یکی از خیل مریدان محمد، عیسی است
لاجرم چارهای انگار به جز جنگ نماند
قل تعالَوا… به رخ هیچ کسی رنگ نماند
به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است
بر حذر باش که زنّار، گریبان گیر است
کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است
بهراسید که این معرکه خونریزتر است
بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد
آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد
با خود آورد به هنگامه عزیزانش را
بر سر دست گرفتهست نبی جانش را
عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند
به صف آرایی آن چند نفر خیره شدند
پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده
آفتابان ازل تا به ابد تابنده
دفترم غرق نفسهای مسیحایی شد
گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد
با طمانیۀ خود راه میآمد آرام
دست در دست یدالله میآمد آرام
دست در دست یدالله چه در سر دارد
حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد
ایها الناس من از پارۀ تن میگویم
دارم از خویشتن خویش سخن میگویم
#سیدحمیدرضا_برقعی
#مباهله
🌴🌼🌴