•
🌹 #پیامبر_اکرم_ﷺ فرمودند:
🔅« كَيفَ أنتُم إذَا استَيأَستُم مِنَ المَهدِيِّ، فَيَطلُعُ عَلَيكُم صاحِبُكُم مِثلُ قَرنِ الشَّمسِ يَفرَحُ بِهِ أهلُ السَّماءِ وَالأَرضِ؟»
🔅«چه حالی خواهید داشت آن موقع که از (ظهور) مهدی علیهالسلام ناامید شدهاید و ناگهان صاحبتان مثل خورشید برایتان طلوع خواهد کرد و اهل آسمان و زمین به آمدنش شاد خواهند شد؟!»
👥 پرسیدند:
❓اى پيامبر خدا! و اين كِى خواهد بود؟
🌹فرمود:
🔅«إذا غابَ عَنهُمُ المَهدِيُّ، و أَيِسوا مِنهُ»:
🔅«هنگامى كه مهدى علیهالسلام از چشم آنان غایب شود و از (ظهور) او نااميد شوند».
📚 دلائل الامامة، ص ۴۶۸، مشابه در مختصر البصائر، ص ۹۰
#امام_زمان_عج
#احکام_شرعی
🏴تغییر کیفیت ادای نذر
🔷س 5367: در شرایط فعلی #کرونا آیا می توان به جای #نذر هر ساله در ایام #محرم، پول آن را محاسبه و به موسسات خیریّه اهدا کرد؟
✅ج: اگر #صیغه_نذر را به نحو صحیح بر زبان جاری نکرده است، تغییر آن مانع ندارد.
#احکام_نذر #تبدیل_نذر
#تربیت_فرزند
بهدنبال موقعيتهايي براي تشويق نوجوانتان باشيد.
او بايد بداند كه شمابه موفقيت تحصيلي
و يا موفقيتش درامور فوق برنامه وبه خود او بعنوان يك انسان افتخار ميکنید.
حسن آقا هر موقع که روز های آخر هفته به محل میرفتند به بهانه جلسه حلقه صالحین برای بچه های محل هدیه تهیه می کردند، اعم از خوراکی، هدیه مادی و... ایشون پنجشنه غروب ها در محل جلسه حلقه صالحین برگذار می کردند و تا قبل از اذان مغرب همراه با بچه ها قرآن تلاوت می کردند و همینطور آن ها را به حفظ قرآن تشویق می کردند و موقع اذان مغرب هم نماز جماعت بر پا می کردند،
حسن اقا به این معتقد بودند که تنها راه رسیدن به سعادت از راه قرآن و اهلبیت به دست می آید به همین خاطر بچه هارا به قرائت و حفظ، قرآن و احادیث ائمه تشویق می کرد و هدف این بزرگوار از انجام این جلسات همین بود.
🌻شهید حسن رجایی فر🌻
#سوره_درمانے
#رفع_تنگدستی
🌸✨هرڪس بخـواهدفقر وتنگدستے ازخـانہ اوبرود ۴۱مرتبہ《 #سـوره_مـاعـون》رابخواند خود
وفرزندانش محتاج نگردند✨
📚صحیفه مهدیه،ص۷۹
#همسرانه👨👩
#صبورباشید
شما و همسرتان در دو مکان مختلف با شرایطی متفاوت بزرگ شده اید،
پس اگرمی خواهید که تاهمیشه درکنارهم باشید ، بایدبرخی ازاختلافات تان را تحمل کنید
مزار این شهید را مقام معظم رهبری طبق گفتهها ۵بار زیارت کردند، حتی حضرت آقا در سفر استانی خود به کرمان، نیمه شب ها مزار شهید را زیارت میکردند.
پس از شهادت حاج عبدالمهدی در عملیات کربلای ۴ پیکر پاکش را برای تشیع به کرمان آورده بودند، خانواده شهید و سه فرزند ایشان برای آخرین بار به دیدار شهید رفتند.
مادر شهید: وقتی خواستم چهره مطهر و نورانیاش را برای وداع آخر ببوسم، با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان ذکرگوی آن شهید به تلاوت سوره مبارکه کوثر مترنم است.
پسرعمو شهید: وقتی میخواستیم شهید را به خاک بسپاریم با صحنه عجیبی مواجه شدیم،که به یکباره منقلبمان کرد، وقتی پیکر شهید را در قبر میگذاشتیم صدای اذان گفتن او را شنیدیم.
🌹شهید عبدالمهدی مغفوری🌹
✨﷽✨ #تشرفات
💠درمسیر کربلا بودم که ...
✍علامه حِلّی(ره) می گوید: شب جمعه ای به قصد زیارت امام حسین علیه السلام به سوی کربلا می رفتم، در حالی که تنها و سوار بر الاغ بودم و تازیانه ی کوچکی برای راندن مَرکب در دست داشتم. در بین راه عربی پیاده آمد و با من همراه و هم کلام شد. کم کم فهمیدم شخص دانشمندی است؛ وارد مسائل علمی شدیم، برخی از مشکلات علمی که داشتم از او پرسیدم، عجیب اینکه همه را پاسخ مناسب و دقیقی فرمود! متحیر شدم که او کیست؟ که این همه آمادگی علمی دارد؟!
در این حال به فکرم رسید از او بپرسم آیا این امکان وجود دارد که انسان حضرت صاحب الزمان (عجل الله فرجه) را ببیند؟ ناگهان بدنم را لرزشی گرفت و تازیانه از دستم افتاد. آن بزرگوار خم شد و تازیانه را در دستم گذاشت و فرمود: «چگونه صاحب الزمان را نمی توانی ببینی در حالی که اکنون دستِ او در دستِ توست»
💥پس از شنیدن این جمله، بی اختیار خود را از روی چهارپا بر زمین انداختم تا پای امام را ببوسم اما از شدّتِ شوق، بی هوش بر زمین افتادم... پس از اینکه به هوش آمدم کسی را ندیدم.
📚 عبقری الحسان، ج۲، ص۶۱
📚 منتخب الأثر، ج۲، ص۵۵۴
https://eitaa.com/joinchat/2982805560C0db2510922