eitaa logo
ولایتــــ ؏ــشق 🇵🇸 ♥️🌱
1.5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
24 فایل
بِسمِ رَبِ المَهدی♥️🌱 اطلاعـاتــــ🌱 @WelayatEshgh313 شـࢪو؏۲۸ مهر ۱۴۰۲ ادامهـ اِن شاءالله تا پاے شهـادتــــ کپی؟باذکر صلوات نذر ظهور آقا امام زمان (عج) اَللّهُمَّ ارْزُقْنی تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عج).
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️🌱 ╭· · · • • • • • │🕊.⋆@Yavaran_Welaiat ╰· · · • • • • • • • • • • · · ·
♥️🌱 ╭· · · • • • • • │🕊.⋆@Yavaran_Welaiat ╰· · · • • • • • • • • • • · · ·
♥️🌱 ╭· · · • • • • • │🕊.⋆@Yavaran_Welaiat ╰· · · • • • • • • • • • • · · ·
♥️🌱 ╭· · · • • • • • │🕊.⋆@Yavaran_Welaiat ╰· · · • • • • • • • • • • · · ·
♥️🌱 ╭· · · • • • • • │🕊.⋆@Yavaran_Welaiat ╰· · · • • • • • • • • • • · · ·
♥️🌱 ╭· · · • • • • • │🕊.⋆@Yavaran_Welaiat ╰· · · • • • • • • • • • • · · ·
♥️🌱 ╭· · · • • • • • │🕊.⋆@Yavaran_Welaiat ╰· · · • • • • • • • • • • · · ·
♥️🌱 ╭· · · • • • • • │🕊.⋆@Yavaran_Welaiat ╰· · · • • • • • • • • • • · · ·
♥️🌱 ╭· · · • • • • • │🕊.⋆@Yavaran_Welaiat ╰· · · • • • • • • • • • • · · ·
♥️🌱 ╭· · · • • • • • │🕊.⋆@Yavaran_Welaiat ╰· · · • • • • • • • • • • · · ·
♥️🌱 ╭· · · • • • • • │🕊.⋆@Yavaran_Welaiat ╰· · · • • • • • • • • • • · · ·
ای جان🥀🥀🥀
حالا در این هیر و ویر پیله کرده بود که برای شهادتش دعا کنم 😑 می گفت :«اینجا جاییه که دعا مستجاب می شه!» هرچه می خواستم بهش بفهمانم که ول کن این قدر روی این مطلب پافشاری نکن ، راه نمی داد . هی می گفت :« تو سبب شهادت منی ، من این رو با ارباب عهد بستم ، مطمئنم که شهید می شم !» 🙃 فامیل که در ابتدای امر ، کلا گیج شده بودند . آن را ریخت و قیافه داماد این هم از مکان خطبه عقد 😕😅 آن هم آدمی با این همه ریش ، جزء در لباس روحانیت ندیده بودند . بعضی ها که فکر می کردند طلبه است . با تو جه به اوضاع مالی پدرم ، خواستگار های پولداری داشتم که همه را دست به سر کرده بودم . حالا برای همه سؤال شده بود که مرجان به چه چیزاین آدم دل خوش کرده که بله گفته است 😐 عده‌ای هم با مکان ازدواجمان کنار می آمدند ، ولی می گفتند :«مهریه ش رو کجای دلمون بزاریم ، چهارده تا سکه شد مهریه!!!!!!!!!» همیشه در فضای مراسم عقد ، کف زدن و کل کشیدن و این ها دیده بودم . رفقای محمد حسین زیارت عاشورا خواندند ، و مراسم وصل به هیئت و روضه شد ... البته خدا درو‌تخته را جور‌ می کند☺️ آن ها هم بعد از روضه ، مسخره بازی شان سرجایش بود شروع کردند به خواندن شعر «رفتند یاران ، چابک سواران .....»🤣 چشمش برق زد . گفت :«تو همونی که دلم می خواست. کاش منم همونی شم که تو دلت می خواد!» ♥️🌱 ╭· · · • • • • • │🕊.⋆@Yavaran_Welaiat ╰· · · • • • • • • • • • • · · ·
مدام زیر لب می گفت :« شکر که جور شد ، شکر که همونی که میخواستم شد ، شکر که همه چیز طبق میلم جلو می ره ، شکر ..»❤️ موقع امضای سند ازدواج دستم می لرزید، مگر تمامی داشت شنیده بودم باید خیلی امضا بزنی ، ولی باورم نمی شد تا این حد امضاها مثل هم در نمی آمد . زیر زیرکی می خندید :« چرا دستت می لرزه؟! نگاه کن! همه امضاها کج و کوله شده !»😂 بعد از مراسم عقد رفتیم آرایشگاه ، قرار شد خودش بیاید دنبالم . دهان خانواده اش باز مانده بود که چطور زیر بار رفته بیاید آتلیه اصلأ خوشش نمی آمد ، وقتی دید من دوست دارم ، کوتاه آمد 😁 ولی وقتی آمد آنجا ، قصه عوض شد . سه چهار ساعت بیشتر نبود باهم محرم شده بودیم . یخم باز نشده بود ، راحت نبودم ... خانم عکاس برایش جالب بود که یک آدم مذهبی با آن ظاهر ، این قدر مسخره بازی در می آورد که در عکس ها بخندم 😂 همان شب رفتیم زیارت شهدای گمنام دانشگاه آزاد .. پشت فرمان بلند بلند می خواند :« دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم / خیلی حسین زحمت مارا کشیده است!» 😍 کنار قبور شهدا شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا و دعای توسل . یاد روز هایی افتادم که با بچه ها می آمدیم اینجا و او همیشه خدا اینجا پلاس بود . بودنش بساط شوخی را فراهم می کرد که« این بار اومده سراغ ارث پدرش!»😂 سفره خاطراتش را باز کرد که به این شهدا متوسل شده یکی را پیدا کنند که پای کارش باشد .. حتی آمده و از آنها خواسته بود که بتوانند مرا راضی کنند به ازدواج 😕 می گفت قبل از اینکه قضیه ازدواج مطرح شود ، خیلی از دوستانش می آمدند و درباره من از او مشورت می خواستند حتی به او گفته بود برایشان از من خواستگاری کند، و غش غش میخندید که :«اگر میگفتم دختر مناسبی نیست بعدا به خودم میگفتند پس چرا خودت گرفتیش؟!😂 ♥️🌱 ╭· · · • • • • • │🕊.⋆@Yavaran_Welaiat ╰· · · • • • • • • • • • • · · ·