eitaa logo
کانال مدافع حرم خانم زینب حاج قاسم سلیمانی
1.8هزار دنبال‌کننده
32.9هزار عکس
23.8هزار ویدیو
119 فایل
#شهادت_سردار_سپهبد_قاسم_سلیمانی 😢😢😢😢😢 آهنگ: (یاران چه غریبانه رفتند از این خانه) سر لشڪرِ ایرانی سردارِ سلیمانی هم عاشق قرآن و هم ڪشته قرآنی رفتی و وقارم رفت بر عشق عیارم رفت هم یار ولایت هم سردار دیارم رفت ای یار خداحافظ سردار خداحافظ😢😢😢😢
مشاهده در ایتا
دانلود
دلده ذکر کربلا اوز گونلرون‌ ویردون باشا گیتدی عمرون قالدی دلده آرزوی کربلا دامن عباسی دوت یالوار اوزی ایستر سنی گیت ضریحیندن یاپوش اهل عزانی قیل دعا 💚@yazeynb💚 💚@yazeynb💚
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کف العباس دیللرده اولوب ازبر عباسه سلام اولسون اولماز بئله نام آور عباسه سلام اولسون عشق آدی گلن وقتده گوگده ملکوت اهلی شوقیله دییر یکسر عباسه سلام اولسون 💚@yazeynb💚 💚@yazeynb💚
جنایات در غزه.mp3
3.61M
امروز آمریکا و غرب در قضیه‌ی فلسطین و در بسیاری از قضایای دیگر صریحاً دارند دروغ میگویند؛ صریحاً دروغ میگویند. فاجعه‌ی عظیمی مثل فاجعه‌ی غزه را در جنگ ۲۲ روزه وارونه وانمود میکنند. باید به این توجه کنیم. این را میخواهم یادآوری کنم. امروز غزه و فلسطین عرصه‌ی رسوائی غرب است. غرب با ادعای حقوق بشر بزرگ‌ترین و فجیع‌ترین نقض حقوق بشر را در غزه ندیده گرفته. 💚@yazeynb💚 💚@yazeynb💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
* یاس را باید کاشت توی گلدان ظریفی که پر از "عطر خدا"ست و سپس گلدان را روی یک میز گذاشت. پرده ها را باید پس زد و به خورشید فضا داد که آرام بتابد بر آن آن زمان خواهی دید با شمیم گل یاس، تو چه احساس قشنگی داری و درخشان شدن برگ گیاه چه تماشا دارد. در دلت بوته ای از یاس بکار … یاسی از عاطفه، امید، محبت، ادراک و بدان بی تردید، زندگی با تو سر مهر و وفا خواهد داشت 💚 با خدا ، تا خدا 🌹 💚@yazeynb💚 💚@yazeynb💚
مولاے غریبم راه گم کردم،چه باشد گر به‌ راه آرے مرا؟ 😭😭😔😔 رحمتیبر من کنے و در پناه آرے مرا؟ اللّهُم َّعَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما 💚@yazeynb💚 💚@yazeynb💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر پرسند از من زندگانی چیست خواهم گفت: همیشه جست‌وجو کردن جهان بهتری را آرزو کردن... من از هر وقت دیگر بیشتر امروز هُشیارم به بیداری، پر از اندیشه‌ام در خواب، بیدارم زمان را قدر می‌دانم زمین را دوست می‌دارم چنان از دیدن هر صبح روشن می‌شوم مشتاق که گوئی اولین روز من است این، آخرین روز است... 💚@yazeynb💚 💚@yazeynb💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅هر چقدر که می‌توانی صبور باش 🌹ارام و صبور... نه اینکه غصه‌ها را رج به رج، ردیف به ردیف، بچینی توی دلت و دم نزنی و غمـباد بگیری و آنـوقت بگویی که صبورم...! 🌹"صبور باش" یعنی: آنقدر فیتیله‌ چراغِ توکلت را بالا بکشی که نور آرامش حضورش 🌹تمام دلت را روشن کند... تمام دلت را به امید فردا که نه، به امنیت همین لحظه به شیرینی همین الان روشنِ روشن کند... بگذار گریه‌هایت که تمام شد، آفتاب مهربانی‌اش بتابد به گوشه گوشه‌ی دل و جانت... آرام بگیر که خدا همیشه به موقع و سر وقت از راه می‌رسد 💚دلت به لبخند خدا آرام💚 💚@yazeynb💚 💚@yazeynb💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درس مقاومت.mp3
3.27M
مردمى محصور از همه‌طرف، در یک نقطه‌ى کوچک و محدود: دریا به‌رویشان بسته، خشکى به رویشان بسته، مرزها تماماً به روى آنها بسته؛ آب آشامیدنى‌شان، برقشان، امکاناتشان غیر قابل اطمینان، همه از دشمنىِ دشمن و از حمله‌ى دشمن و هیچ‌کس هم به آنها کمک نمیکند. این مردم در مقابل یک دشمن مسلحِ خبیثِ بى‌رحمى مثل رژیم صهیونیست و رؤساى پلید و خبیث و نجس آن رژیم قرار گرفته‌اند و آنها هم بدون هیچ ملاحظه‌اى شب‌وروز دارند میکوبند؛ [اما] این مردم ایستاده‌اند، میکنند؛ این درس است.  💚@yazeynb💚 💚@yazeynb💚
جوان کافری عاشق دختر عمویش شد، عمویش پادشاه حبشه بود. جوان رفت پیش عمو و گفت: عمو جان من عاشق دخترت شده‌ام، آمدم برای خواستگاری. پادشاه گفت حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است. گفت عمو هر چه باشد من می‌پذیرم شاه گفت: در شهر بدی‌ها (مدینه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو، جوان گفت عمو جان این دشمن تو اسمش چیست، گفت اسم زیاد دارد ولی بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می‌شناسند جوان فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی‌ها شد. به بالای تپه‌ی شهر که رسید دید در نخلستان، جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان رفت. گفت: ای مرد عرب تو علی را می‌شناسی؟ گفت: تو را با علی چه کار است؟ گفت: آمده‌ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است. گفت: تو حریف علی نمی‌شوی. گفت: مگر علی را می‌شناسی؟ گفت: بله من هر روز با او هستم و هر روز او را می‌بینم. گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟! گفت قدی دارد به اندازه‌ی قد من، هیکلی هم‌هیکل من. گفت: خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست. مرد عرب گفت: اول باید بتوانی مرا شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم. خب چه برای شکست علی داری؟ گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان. گفت: پس آماده باش، جوان خنده‌ی بلندی کرد و گفت: تو با این بیل می‌خواهی مرا شکست دهی؟ پس آماده باش. شمشیر را از نیام کشید. گفت: اسمت چیست؟ مرد عرب جواب داد: عبدالله. پرسید: نام تو چیست؟ گفت: فتاح، و با شمشیر به عبدالله حمله کرد. عبدالله در یک چشم به هم زدن، کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد و با خنجر خود جوان خواست تا او را بکشد که دید جوان از چشم‌هایش اشک می‌آید. گفت: چرا گریه می‌کنی؟ جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد، حالا دارم به دست تو کشته می‌شوم. مرد عرب، جوان را بلند کرد، گفت: بیا این شمشیر، سر مرا برای عمویت ببر. گفت: مگر تو کی هستی؟ گفت: منم اسدالله الغالب علی بن ابیطالب، که اگر من بتوانم دل بنده‌ای از بندگان خدا را شاد کنم، حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود. جوان، بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت من می‌خواهم از امروز، غلام تو شوم یا علی. پس فتاح شد قنبر غلام علی بن ابیطالب 📚بحارالانوار ج3 ص 211 امالی شیخ صدوق 💚@yazeynb💚 💚@yazeynb💚
مجموعه خاطرات شهید حاج علی اصغر حسینی محراب فرمانده دلاور تیپ انصار الرضاع امروز یک شنبه بیست و نهم دیماه نود و هشت در روزنامه کیهان توسط کانال شهید محمود کاوه، به چاپ رسید. خاطراتی از حاج علی اکبر کاشانی، حاج حسن خرمی ،حاج اصغر حسین خانی، حاج علی اکبر عذرایی، رزمندگان جوین و سردار حاج علی صلاحی ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐️ 💚@yazeynb💚 💚@yazeynb💚