این متن واقعا دلتنگ کننده است ...
وقتی پشت سر پدرت از پله ها پایین
می روی
و میبینی چقدر آهسته می رود
تازه میفهمی چقدر پیر شده !
وقتی مادر بعد از غذا، پنهانی مشتی دارو را میخورد ، تازه میفهمی چقدر درد دارد اما چیزی نمی گوید..
.
در ۱۰ سالگی : ” مامان ، بابا عاشقتونم ”
در ۱۵ سالگی : ” ولم کنین ”
در ۲۰ سالگی : ” مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم ”
در ۲۵ سالگی : ” باید از این خونه بزنم بیرون ”
در ۳۰ سالگی : ” حق با شما بود ”
در ۳۵ سالگی : “ میخوام برم خونه پدر و مادرم ”
در ۴۰ سالگی : ” نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم ! ”
در شصت سالگی : ” من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الآن اینجا باشن ...
.
و این رسم زندگی است....
چه آرامشی دارد قدردان زحمات پدر و مادر بودن و هیچ زمانی دیر نیست حتی همین الآن....
💚@yazeynb💚
💚@yazeynb💚
۲۴ دی ۱۳۹۸
دکتر الهی قمشه ای چه قشنگ میگه👌
هیچ جامعه ای با دروغ رشد نمی کنه. با راست پرورش پیدا میکنه... شاید این حکایت را شنیده باشید...
ماهیگیری هر روز کنار برکه آب میرفت و قلابش رو مینداخت تو آب و تا شب صبر میکرد. همه همکاراش تا شب چندین و چند تا ماهی صید می کردن، اما ماهیگیر داستان ما هیچچی گیرش نمیاومد. ازش پرسیدن تو چرا اصلا" ماهی نمیگیری؟؟ گفت نمیدونم. قلابش رو نگاه کردن. دیدن قلابه صافه. گفتن تو با این قلاب صاف که نمیتونی ماهی بگیری. گفت من با همین قلاب صاف ماهی میگیرم. روزها گذشت و همین ماجرا تکرار شد. داستان به گوش پادشاه اون سرزمین رسید که آدم ابلهی پیدا شده که میخواد با قلاب صاف ماهی بگیره. گفت بیارینش پیش من. به ماهیگیر گفتن پادشاه میخواد تو رو ببینه. گفت من میخوام با قلاب صاف ماهی بگیرم، وقت ندارم. به گوش پادشاه رسید. متعجب شد که این چهجور آدمیه که دعوت پادشاه رو رد میکنه. شبانه شال و کلاه کرد و رفت خونه ماهیگیر. پادشاه به مرد گفت تو چجور ماهی ای قراره بگیری که حتی وقت دیدن پادشاه رو نداری؟؟ گفت قبله عالم من ماهیمو صید کردم.... من با قلاب صاف پادشاه عالم رو صید کردم.
قلاب که راست باشه، پادشاهان عالم را صید میکنیم. به محض اینکه نیت راست و درست باشه و وقتی با خودمون چهل روز صادقانه فکر کردیم دروغگویی، ظلم، مال مردم خوردی و هزار کار بد بده و کنار گذاشتیم، سعادتمندیم... با دروغ به هیچ جا نمیرسیم...
💚@yazeynb💚
💚@yazeynb💚
۲۴ دی ۱۳۹۸
۲۴ دی ۱۳۹۸
۲۴ دی ۱۳۹۸
✨﷽✨
🌹 جهـالت در مـورد مــرگ 🌹
✍یک کسی از حضرت سوال کرد که چرا ما اینقدر از مرگ می ترسیم ؟ امام فرمودند: از مرگ می ترسیم به این خاطر که نمی دانیم چیست و آن را نمی شناسیم. یک راننده ای که در یک جاده ی تاریک و ناشناخته حرکت می کند، نگران است. از این وحشت دارد که هر لحظه چه اتفاقی می خواهد پیش بیاید.
امام هادی (ع) فرمودند: اگر به فرض چرک و کثافت بدن تو را گرفته باشد. در عین حال مریضی های پوستی و زخم هایی نیز به بدن تو وارد شده باشد. اگر همه ی اینها را با یک حمام رفت شستشو دهید پاک می شود و از رنج رهایی پیدا می کنید. آیا در این صورت باز هم می ترسید حمام بروید و از آن بدتان می آید ؟
گفتند: نه. مرگ نیز یک چنین چیزی است برای کسی که یک کثافات و آلودگی هایی بر جان او مانده و در دنیا پاک نشده، بوسیله ی آن شستشو پیدا کرده و از رنج ها خلاصی پیدا می کند. آن شخص با آرامش به استقبال مرگ رفت و چند لحظه ی بعد از دنیا رفت.
📚از بیانات حجت الاسلام عالی
💚@yazeynb💚
💚@yazeynb💚
۲۴ دی ۱۳۹۸
😔😔
❣#تلنگر
😔هیزم های بزرگ را با هیزم های
کوچک و ریز روشن میکنند ...
❣گناهان بزرگ هم با گناهان کوچک شروع میشوند ...
🌼🍃به همین خاطر است که قرآن کریم
روی گناهان ریز و کوچک حساسیت بیشتری
نشان داده است و میگوید :
❣اگر به سراغ شر و شرارت بروید هر چندکم و ناچیز باشد ، نتیجه آن را خواهید دید .
فرمود :
❣{ وَ مَن یَعمَل مِثقَالَ ذَرَّهِِ شَرَّا یَرَهُ}
💚@yazeynb💚
💚@yazeynb💚
۲۴ دی ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۴ دی ۱۳۹۸
✨﷽✨
✅حتی فکر گناه هم نکنید!
✍امام صادق علیه السلام می فرمایند:
روزی حضرت عیسی (علیه السلام) در جمع حواریون نشسته بودند. حواریون به عیسی علیه السلام عرض کردند: آموزگار راه هدایت! ما را از نصایح و پندهایت بهره مند ساز.
عیسی علیه السلام: پیامبر خدا موسی علیه السلام به اصحاب فرمود؛ سوگند دروغ نخورید، ولی من می گویم سوگند خواه دروغ و خواه راست نخورید. آنها عرض کردند: ما را بیشتر موعظه کن.
ایشان به حواریون فرمود : برادرم موسی میگفت : زنا نکنید ولی من به شما میگویم : حتی فکر زنا نکنید ؛ زیرا فکر گناه مثل این است که در اتاقی آتش روشن کنند که اگر خانه را هم به آتش نکشد، دیوارها را سیاه میکند.
📚سفینه البحار، ج ۳، ص ۵۰۳
💚@yazeynb💚
💚@yazeynb💚
۲۴ دی ۱۳۹۸
در ایندنیای مدرن،پیر و جوان!
به دنبال گمشده ای هستند، ”به نام خاص بودن“ اما متاسفانه فراموش نموده اند که در این دنیای مدرن...
🔖زیباترین
💫ناب ترین
و واقعی ترین
خاص بودن در میان این همه انسانها همان ”باتقواترین“ بودن است.
{إِنَّ أَكْـرَمَـكُـمْ عِـنْـدَ الـلَّـهِ أَتْـقـاكُـمْ}
«بی گمان گرامی ترین شما در نزد الله، باتقواترین شماست» (حجرات/13)
💚@yazeynb💚
💚@yazeynb💚
۲۴ دی ۱۳۹۸
11.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توجه توجه توجه
❗️❗️❗️❗️
هنرمندان و سلبریتی های ایرانی اگر سپاه سلیمانی ها و حاجی زاده ها نبودند . داعش همین رفتار وحشیانه را در میادین تهران با شما انجام میداد.
حواستان باشد به کجا میروید
(مثبت هجده سال تماشا کنند)
﷽💚﷽
💚 اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجْ 💚
اَللّٰهُمَّ ٱرْزُقْني تَوْفيقَ ٱلشَّهٰادَةَ في سَبِیلِکْ
💚@yazeynb💚
💚@yazeynb💚
۲۴ دی ۱۳۹۸
📖 حکایت گرگ و لک لک
آورده اند که گرگی را در حلقش استخوانی گرفته بود.
پیش لک لک رفت و گفت که اگر این استخوان را از حلق من برآری، به تو انعام دهم.
لک لک قبول کرد و به سرعت هر چه تمام تر، استخوان از گلویش برآورده، انعام موعود طلب کرد.
گرگ جواب داد این چه گستاخی و بی ادبی است؟
تو گردن دراز خود در دهان من افکندی و آن را باز یافتی، پس چرا حرف انعام بر زبان می آری؟
سر خود که سلامت یافته ای، انعام فراوان همان است.
(خلاصه): کسی که با اهل دغل (مکر و حیله) و ستمگاران معاملت کند و از آفت و بلا آزاد ماند، داند که نیک بخت است، دیگر اینکه اهل دغا و ستم به صفت بی وفایی هم متصف باشند.
📚 منبع: حکایات دلپسند، محمدمهدی واصف
💚@yazeynb💚
💚@yazeynb💚
۲۴ دی ۱۳۹۸
تقدیم ب محضر نورانی حضرت شمس الشموس آقا علی بن موسی الرضا ع
کیستم من زائر بارانی ایوان تو /
عالم و آدم اسیر گوشه چشمان تو/
کیستم من شیعه شیدای شبهای حرم/
آنکه می سوزد ز داغ سینه سوزان تو /
کیستم من روسیاهی تشنه جودو کرم/
صدهزاران مثله من آواره و حیران تو/
کیستم من عاشق صحن و سرای مشهدت/
چون کبوتر ها اسیر روضه رضوان تو /
کیستم من خاک پای خادمان مرقدت /
سالها در آرزوی بوسه از دستان تو /
کیستم من قطره ای دور از تو ای دریای من/
بی خود از خود می شوم در حسرت طوفان تو /
کیستم من طالب دردم اگر درمان تویی/
می زنم دست توسل بر تو دامان تو /
کیستم من آهوی سر تا به پا شورو شعف/
در پناه نام زیبای تو و فرمان تو /
کیستم من سرخوش از بوی می ناب شما /
گوشه چشمی کن که جانم را کنم قربان تو/
کیستم من بی قراری درهوای کوی تو /
من کویری تشنه بودم تشنه ی باران تو /
کیستم من ذره ای بی نورم ای شمس و قمر /
نور می گیرم ز نور گنبد تابان تو /
کیستم من بنده دربار اقیانوس عشق /
منصب شاهی بُود آقا فقط از آن تو /
کیستم من شاعری ناچیزم اما آشنا /
آن که عمری ضد گرفتار تو و احسان تو
💚@yazeynb💚
💚@yazeynb💚
العبدالحقیر مرادی
۲۴ دی ۱۳۹۸