غل و زنجیرین آلتیندا یتیبدور عمری پایانه
(امین) ایستور یازا نوحه گلور هی آه و افغانه
پاک اوغلی پاک دفننه گلسون او کس که وار
@yazeynb
بوینوندا عقد بیعتی موسی بن جعفرین
اوّلده اهل بیتینه امر ایلدی گلون
@yazeynb
یوخدور یانیندا عترتی موسی بن جعفرین
بی توسل به نام زیـــبایت
هیچ کس ‘کربلا’ نخواهد رفت
@yazeynb
اللهم رزاقی زیارات
✨﷽✨
✅حکایت
@yazeynb
✍مردی خانه بزرگی خرید. مدتی نگذشت خانه اش آتش گرفت و سوخت. رفت و خانه دیگری با قرض و زحمت خرید. بعد از مدتی سیلی در شهر برخاست و تمام سیلاب شهر به خانه او ریخت و خانهاش فرو ریخت. شیخ را ترس برداشت و سراغ عارف شهر رفت و راز این همه بدبیاری و مصیبت را سوال کرد.
@yazeynb
ابو سعید ابوالخیر گفت: خودت میدانی که اگر این همه مصیبت را آزمایش الهی بدانیم، از توان تو خارج است و در ثانی آزمایش مخصوص بندگان نیک اوست. شیخ گفت: تمام این بلاها به خاطر یک لحظه آرزوی بدی است که از دلت گذشت و خوشحالی ثانیهای که بر تو وارد شده است.
@yazeynb
شیخ گفت: روزی خانه مادرت بودی، از دلت گذشت که، خدایا مادرم پیر شده است و عمر خود را کرده است، کاش میمرد و من مال پدرم را زودتر تصاحب میکردم. زمانی هم که مادرت از دنیا رفت، برای لحظهای شاد شدی که میتوانستی، خانه پدریات را بفروشی و خانه بزرگتری بخری. تمام این بلاها به خاطر این افکار توست.
@yazeynb
مرد گریست و سر در سجده گذاشت و گفت: خدایا من فقط فکر عاق شدن کردم، با من چنین کردی اگر عاق میشدم چه میکردی؟؟!! سر بر سجده گذاشت و توبه کرد.
@yazeynb
اَلَّلهُمـ ّعجِّللِوَلیِڪَالفَرَج
🔺برای دو لقمه بیشتر؛ علی فروش نشویم !
💠 حضرت علی (ع) بعد از درگذشت #ابوذر غفاری نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی به حال ابوذر می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت:
شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید.
@yazeynb
دوم، بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
✖️مولا گریه کردند و فرمودند
:@yazeynb
به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمان محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند.
مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان..دین فروش، وطن فروش و علی فروش نشویم
@yazeynb.
-🔻- پایگاه مهدوی پیروان موعود-🔻
امام صادق علیه السلام فرمودند:
دیدن روی مؤمن عین عبادت است....
@yazeynb
و من هر روز به این عبادت مؤمنانه،
خدا را سپاسگزارم که چون تویی، رهبر و
مرجع و مقتدای منی...
@yazeynb
#سایهاتمستدامآقاجان
⚘﷽⚘
مـــادران شهیــدپرور . . .
@yazeynb
این چشمان یک مادر شهید است؛
وقتی برایش خبر پیدا شدن پیکر پسرش را بعد از ۲۸ سال آوردند ،
خیره شده به دستان همسرش
که میلرزد
و میگرید .. ...
#شهیدمحسننبوے
@yazeynb
☜ ⚘باولایتــ 🇮🇷 تاشهادتــ⚘ ☞
به روایت از برادر شهید :
#حمید رضا عاشق خبرنگاری بود و میگفت ما خبرنگاران واسطه ی مستقیم مردم و مسئولان هستیم و باید مشکلات مردم را به مسئولان منتقل کنیم.
🍃⚘🍃@yazeynb
یکی از برادرهای ما سالهاست که در یکی از مدیریت های سازمان صدا و سیما فعالیت میکند و هر بار از جاذبههای خبرنگاری برای #حمید رضا میگفت و او هم بیشتر به این حرفه علاقه مند می شد.
سرانجام با تلاش زیاد وارد باشگاه خبرنگاران جوان شد و همزمان نیز در رشته ی ارتباطات دانشگاه آزاد مشغول تحصیل شد.
@yazeynb
پس از مدتی #حمید رضا فعالیت خود را در بخش انرژی در #شبکه ی خبر ادامه داد و گزارش های مربوط به وزرات نیرو و سد سازی و همچنین طرح های آب و نیروگاه های برق را تهیه میکرد.
#حمید رضا زندگی مشترکش را در کنار #خانه ی خدا آغاز کرد و از کنار خانه #خدا به دیدار معبود رفت.😭🍃⚘🍃
@yazeynb
#سال ٩٣ وقتی برای اعزام خبرنگاران شبکه ی خبر به مکه قرعه کشی انجام شد نام #حمید رضا از این قرعه کشی بیرون آمد اما شخص دیگری را برای این مأموریت اعزام کردند. از اینکه از این سفر معنوی بازمانده بود خیلی ناراحت بود.😔
تا اینکه #سال ۹۴ وقتی قرار شد برای انتخاب خبرنگار اعزامی به سرزمین وحی قرعهکشی انجام بشه ، #مدیر شبکه ی خبر هم از #حمید رضا خواست تا در صورت آمادگی به این مأموریت برود.
@yazeynb
با وجود آنکه این دومین باری بود که به حج تمتع می رفت اما این بار برق خاصی در نگاهش بود. بعد از مرگ پدر و مادرمان در هر فرصتی به مزار آنها میرفت و ساعت ها با آنها درد و دل میکرد.😔
@yazeynb
روزی که قرار بود همراه با مسئولان سازمان حج به عربستان اعزام شود از آنجایی که برادر بزرگتر او بودم تصمیم گرفتم به جای پدر و مادرمان او را بدرقه کنم. وقتی به سازمان حج رفتم متوجه شدم #حمید رضا نیست. کسی از او خبر نداشت. 😔
@yazeynb
با تلفن همراهش تماس گرفتم. از صدایش متوجه شدم گریه کرده است. میگفت در بهشت زهرا (س) هستم و آمده ام که از پدر و مادرمان حلالیت بگیرم و از آنها بخواهم مرا دعا کنند.😔
🍃⚘🍃
این آخرین باری بود که با او در ارتباط بودم. یکی از کسانی که در لحظه ی #شهادت کنار حمید رضا بود برای ما
@yazeynb
گفت وقتی موج اول جمعیت را زمینگیر کرد همه تلاش میکردند تا با رفتن روی یکدیگر خودشان را به بالای نرده ها برسانند.
@yazeynb
[اما #حمید رضا قبول نکرد و گفت نباید برای #نجات خودمان #جان دیگران را به خطر بیندازیم. #پیکر همسرم بعد از دو هفته در یکی از سردخانهها پیدا شد و او در حالی که تشنه لب بود به دیدار معبود رفت.😔🍃⚘🍃]
@yazeynb
سرانجام #شهید حمید رضا حسینی و #شهید سید حمید میر زاده ، گوینده ی رادیو عربی و شبکه ی الکوثر که برای #پوشش رسانه ای #حج سال ١٣٩۴ از سوی سازمان صدا و سیما به مکه ی مکرمه اعزام شده بودنددر فاجعه ب منا به علت ضعف مدیریت مسئولان سعودی در حال انجام وظیفه به #شهادت رسیدند. 🍃⚘🍃
@yazeynb
پیکرشهید پس از تشییع با شکوهی که انجام شد در بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها ، قطعه ی ۵۰ خاکسپاری شد.
🍃⚘🍃