کسی آمد نزد امام صادق صلوات الله علیه عرض کرد به هر کس خوبی می کنم تشکر و جبران نمی کند.
حضرت فرمود خوش به حالت خوش به حالت و خیلی از او تعریف کرد .
آن شخص عرض کرد چرا آقا جان؟
حضرت فرمود چون کار تو خالص بوده، خداوند خودش همه ی تشکر را از تو کرده است.
#بیان_الولایه ش ۱۳۶ص۱۴۷
🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی...🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb2
#درد_دل....
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃
سلام بر اشک های بیجواب..
میگفت:
دلت که گرفت به آسمون نگاه کن
ما نگاههای تو رو بهسوی آسمون
میبینیم..
#خدایا..
به آسمونت نگاه کردم
خبری نبود
هیچکس نبود
نه ماه..نه ستارهها..
فقط یه سیاهی دیدم
یه سیاهی مطلق..
به زمین نگاه کردم
آدما هم نبودن
رفیقا نبودن
آدم خوبا نبودن
حتی آدم بدا هم نبودن..
گفتم برم سراغ خودم
سراغ دلم
برم پیش برادرام
باهاشون حرف بزنم..دردودل کنم
اما خودم نبودم
جای خالی خودم از همه بیشتر اذیتم کرد..
جای خالی خودم از همه بیشتر عذابم داد..
برادرام اما بودن
وسط اون همه اشک و گریه فقط گفتم
آقا سجاد زبرجدی و..
اما نمیدونم
شاید شهید زبرجدی هم منو دوست نداره
شاید اونم صدای منو نشنوه
نشستم
تو همون تاریکی مطلق
تو همون تنهایی
تو همون بیچارگی و آوارگی..
نگاه کردم دیدم نه
گفتم هی بنده خدا
تو واقعا تنهایی..
تو حتی خودتم دیگه خودتو نداری..
چیکار کردی با خودت؟!
به نور شمعهایی که ذره ذره آب میشدن
نگاه میکردم..
اشکام مثل بارون فرش رو خیس کرده بودن..
نفسم گرفته بود
شمعها که دیگه مثل من
حالی برای سوختن نداشتن
رو به خاموشی بودن..
زیر چفیه هقهق میزدم
#خدایا..
میشه نگاهم کنی..
خستم
توان ندارم
تحمل ندارم..
#خدایا میشه بغلم کنی!!!
#خدایا..
تو اگه منو نگاه نکنی
بندههای خوبت هستن
میری پیش اونا..
اما من اگه تو نگاهم نکنی
کجا برم؟!
به کی بگم..مگه کیو جز تو دارم..؟!
به کی بگم خستم
به کی بگم داغونم
به کی بگم کم آوردم
#خدایا..
نگاه کن
نگاه کن دارم له میشم..
نمیخای یچیزی بگی..؟!
دلم قرص بشه به بودنت
به اینکه هستی..
به اینکه دوستم داری..
به اینکه تنها نیستم...
خدا نگاه کن دوباره امشب چقدر گریه کردم
نگاه کن دارم میلرزم
نگاه کن خدا
مگه قلب من چقدر تحمل داره..؟!
#خدایا
بغلم کن..
منو ببر آسمون زودتر...
#شهدا_التماس_دعا...😔
یاعلی................
#ﺭﺯّﺍق_خداست
🔹️از بهلول سوال کرد ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪی که داری ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ میچرخه؟ 🤔
🔸️بهلول ﮔﻔﺖ : ﺧﺪﺍ ﺭو ﺷﮑﺮ ، ﮐﻢ ﻭ ﺑﯿﺶ می ساﺯم. ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩﺵ می رسونه😊
🔹️گفت ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻏـﺮﯾﺒﻪ ﺷﺪﯾـﻢ چرا ﻟﻮ ﻧﻤﯿﺪﯼ؟ 🔸️بهلول جواب دادیک مقدار ﻗﻨﺎﻋﺖ میکنم ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻫﻢ کاﺭ دیگه ای ﺟﻮﺭ ﺑﺸﻪ ﺍﻧﺠـﺎﻡ ﻣﯿﺪﻡ ، ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻤﻮﻧﻢ.🙂
🔸️آن فـرد قانع نشـد و دوباره بـه بهلول گفت : ﺭﺍستش را ﺑﮕﻮ 😕
🔹️بهلول ﮔﻔﺖ : ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐـﻢ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﯾﻪ ﺟـﻮﺭﯼ ﺣﻞ ﺷـﺪﻩ، ﺧﺪﺍ ﺭﺯّﺍﻗﻪ ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ.🙄
🔸️آن شخص گفت : بهلول ﻣﺎ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ، واقعیت را ﺑﮕﻮ دﯾﮕﻪ😐
🔹️بهلول با ناراحتی ﮔﻔﺖ : ﺗـﻮ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﯾﻪ ﺗﺎﺟـﺮ یهودی ﺗﻮﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﻫـﺮ ﻣﺎﻩ ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﺍﻡ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﮐﻤﮏ ﺧﺮﺟﻢ ﺑﺎﺷﻪ😏
🔸️ گفت : آفرین اینشد ﺩﯾﺪﯼ گفتم از جایی به تو می رسد ، ﺣﺎﻻ ﺷـﺪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ. ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﺍستش رو ﻧﻤﯿﮕﯽ😕
🔹️بهلـول گفت : ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺳـﻪ ﺑﺎﺭ به تو ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺮﺳﻮنه ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﺮﺩﯼ یکبار ﮔﻔﺘـﻢ ﯾﻪ تاجـر یهودی ﻣﯿـﺮﺳﻮﻧﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩی . ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ تاجر یهودی ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ.
#وقف_هادی_دلها
🕊🥀🕊🌻🕊🥀🕊
🍃💚 #زمینه_سازظهورباشیم💚🍃
🍃💐اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💐🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌷 @Yazinb3🌷🍃
🕊🥀🕊🌻🕊🥀🕊
به قول
شهید حاج محسن حاجیحسنی🌹
📝 «خدایا...! اگر یه روز فراموش
کردم خدای بزرگی دارم... تو فراموش نکن که بنده کوچکی داری
با نوازشی و یا شاید تلنگری آرام، وجودت را، همراهیت را، مهربانی و بزرگیات را برایم یادآوری کن.....
…❀
#درد_دل...
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃
یکی بود یکی نبود
غیر از خدای مهربون
هیچ کس نبود....
یه جوونی بود،
اومد پیش یه عالم بزرگ،
گفت:
من هرکاری میکنم نمیتونم نگاهمو کنترل کنم...
عالم گفت:
این کوزه شیر رو بذا رو دوشِت و به فلان مقصد برسون
ولی مواظب باش از دستت نیوفته!
ینفرم مامور کرد
که اگه جوونه کوتاهی کرد و ظرف شیرو ریخت،
حسابی تو جمع خوار و خفیفش کنه....،،
جوون که از ترس اینکه نکنه توی جمع ابروش بره،
شش دنگ حواسش به ظرف شیره بود،و ب سلامت به مقصد رسید!
رفت پیش عالم و گفت:
اینم از ظرف شیر ک سالم بردم!
عالم ازش پرسید:
توی راه چشمت ب نامحرمی خورد؟!
گفت راستش اونقد حواسم جمعِ کوزه شیر بود که اصلا کسیو ندیدم!!!
فقط و فقط خواستم شیر رو سالم برسونم....
عالم گفت:
حکایت ما با خدا هم همینه...
اگـه به این فکر کنی که خدا میبینه و اخرتی وجود داره،
دائما حواست به اعمال ورفتارت هست که خراب نکنی...،
قبلا گفتیم که نفس ما خیلی شیطونه!
اگه هرچی ک خواست بهش دادیم
پر رو میشه،
نفسی که روش زیاد بشه تا مارو بدبخت نکنه ول کن نیست...
کنترل نگاه خیلی مهمه بچه ها...
چرا؟
چون راه داره به دل!
به قول اقای قرائتی
چشم میبینه،دل میخواد!
روایت میگه نگاه حرام تیرسمیه!
زهرالود..
اینقدم این روایتو ههمون حفظیم که ...
ولی یبار ننشستیم مفصل راجع بش فکر کنیم!
یعنی چی تیر سمی...
مثلا تیر غیر سمی چیکار میکنه
ک تیر سمی نمیکنه..
تو جنگا..
اگ میخواستن ینفرو یجوری از پا دربیارن که دیگه نتونه سرپا بشه..
نوک تیر شونو زهرالود میکردن
حالا،
چرا نگاه حرام مث تیر سمیه؟!
روایت میگه نگاه حرام تو دل ادم تخم شهوت رو میکاره...
دیدی پس!
چشم شد دریچه دل!
حالا چشمی که دیده،
ازقضا خوشش هم اومده،
دلی ک گرفتارشده،یاعادت کرده،
چطوری میخوای بهش حالی کنی که بابا این نگاه،نگاهِ مشکل داره،
نگاه ِحرامه..؟!
حالا این دل مریض شد...
بیمار شد...،
چون پذیرای تیر سمی بود،
قران راجع به ادمایی که قلبشون مریضه چی میگه؟
آدمای دل مریض،
خدا به مرضشون اضافه میکنه...
(این ایه راجع ب منافقینه اما در عرف بیمار دل به کسی میگن که دلشو پر از گناه کرده...)
فی قلوبهم مرض
فزادهم الله مرضا....
اینا چون خودشون خواستن مریض باشن...
خدام میگه عه باشه!
خودت خواستی...
(البته اگه توبه کنن قطعا خدا میبخشه)
اما؛
یه کسایی هستن که خدا بهشون اجازه میده طعم شیرین ایمان رو مز مزه کنن...
کسایی ک خدا روز قیامت اشکشونو پاک میکنه...
اصلا نمیذاره گریه کنن!
اونا کسایی ان که تو دنیا،
اگه چشمشون به حرام افتاد سریع نگاهشونو برگردوندند!
#شبیه_شهید_احمد_علی_نیری...
تو نوجوونی چشم دلش باز شد...!!
نوجوونا!
نگید ما نمیتونیم..
شهید نیری هم نوجوون بود...،
تو اوج جوونی بود..
بارها و بارها اسم شهید هادی ذوالفقاری رو اینجا اوردم،
شهید هم عصرخودمون...
شهیدی که نخواست چشاش به نگاه حرام الوده بشه
چفیه میذاشت رو صورتش...
اینجوری فراری بودن از گناه...
ماها
متاسفانه
اینقدر نفسمونو بد بار اوردیم که نمیشه بهش نه گفت!
زورمون بهش نمیرسه...
اما
عبادت،
خوب زندگی کردن،
پاک زندگی کردن،
تو جوونی لذت داره،
پس باید مواظب باشیم یه سری رفتارهای ناپسند برامون عادت نشه
چون اگر عادت شد، در پیری ترکش مشکل میشه...
.....
....
التماس دعا یاعلی ان شاءالله شب جمعه کربلا 🌹🍃
داشتم فکر می کردم واقعا از کجا شروع شد ...
این عشق به شهادت و جون دادن در راه خدا رو میگم .
خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که :
سفر عشق از آن روز شروع شد که خدا
مهر یک بی کفن انداخت میان دل ما
حب الحسین سر الاسرار شهداست ...
فأین تذهبون ... !
آری ...
رسم زمانه این است ...
جدایی ، راز عشاق است ...
و عشاق ، به درد فراق عادت دارند ...
و عاشقان ، تحفه ای جز خون ندارند ...
راه عاشقی ، گذشتن است ...
گذشتن از خود ...
گذشتن از زندگی ....
گذشتن از خون ....
و ....
شهادت رسم عاشقان است ...
السلام علی العشاق الحسین(علیهالسلام )
السلام علی العشاق الشهادة
ما کجا و عاشقان بارگاه انس کجا ....😔
از این روزهای دلگیر جدایی از یوسف زهرا...
از این قدم های منتهی به مزار عاشقان
از این خواب های پریشان
از این تنهایی ها و بی کسی ها
از این نگاه های بی قرار به شش گوشه در قاب
دریافتم
که هنوز لایق شهادت نشده ام ....😔
دلا بسوز که در این سوختن ها
حیاتی نهفته است ...
.....
...
شهدا التماس دعا...😭
یازینب...
یاحسین....😭
آخر یه روز شهادتو ازت میگیرم...
میام میون شهدا آروم میگیرم ...
ان شاءالله
علی علی یاعلی کربلا