eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
8.5هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊🌷 🌷🕊🕊🌷 شهید مصطفی صدرزاده با نام جهادی سید ابراهیم مصطفی صدرزاده متولد ۱۹ شهریور۱۳۶۵ مصادف با ۵ محرم درشهرستان شوشتر استان خوزستان در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد . پدرش پاسداروجانبازجنگ تحمیلی و مادرش خانه دار و ازخاندان جلیله سادات هستند. 👇👇
🌴 #یازینب...
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🕊🌷 🌷🕊#زندگینامه_شهید_مصطفی_صدرزاده🕊🌷 شهید مصطفی صدرزاده با نام جهادی سید
مصطفی ۱۱ ساله بود که از اهواز به همراه خانواده به استان مازندران و پس ازدوسال به شهرستان شهریاراستان تهران نقل مکان کردند ودرآنجا ساکن گردید . ایشان دوران نوجوانی خود را با شرکت درمساجد وهیئت های مذهبی، انجام کارهای فرهنگی وعضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کردند، دردوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت سپس در دانشگاه دانشجوی رشته ادیان و عرفان شدند، همزمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاسها و اردوهای فرهنگی و نظامی وجلسات سخنرانی و…. برای آنان بودند. نتیجه ازدواج ایشان در سال ۸۶،دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمد علی است. شهید مصطفی صدرزاده درسال۹۲برای دفاع از دین و حرم بی بی زینب با نام جهادی سید ابراهیم داوطلبانه به سوریه عزیمت کرد و به خاطر رشادت ها درجنگ با دشمنان دین، فرمانده ی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن دردرگیری با داعش، ظهرروزتاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم درحومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت . 🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷 🕊🌷#زندگینامه_شهید_محمود_رادمهر 🕊🌷 محمود در ۳ آذر ۱۳۵۹وقتی مادرش تنها
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷 🌷🕊🌷🕊 شامگاه ۲۷ مهر، پاسدار بسیجی محمد محمدی در درگیری با ۷ نفر از اراذل و اوباش محله تهرانپارس تهران مورد ضرب و جرح با چاقو قرار گرفت و به شهادت رسید. پیکر این شهید امروز با حضور جمعی از مسئولان (لشکری و کشوری)، خانواده شهدا و مردم شهید پرور از مقابل منزلش تشییع شد. این پاسدار شهید پس از درگیری اراذل اوباش با یک خانم وارد صحنه می‌شود و از آن‌ها درخواست رعایت عفت کلام و رفتار می‌کند تا درگیری خاتمه پیدا کند، اما مورد حمله قرار می‌گیرد و بر اثر شدت جراحت ضربه چاقو به شهادت می‌رسد. شهید محمدی دانش آموخته دروس ایثار، از خودگذشتی و ولایت مداری در دانشگاه دفاع مقدس بود و در راه دفاع از نوامیس مردم نیز به شهادت رسید. 🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_دختر_شینا🌹🕊 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌹🕊 : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊 :بانو بهناز ضرابی.. فصل ششم..( قسمت ۴ )🌹🍃 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 از همان شب، مهمان هایی که به خاطر برگشتن صمد برپا شده بود، شروع شد فامیل که خبر دار شده بودند صمد برگشته، دعوتمان می کردند. خواهر شوهرم شهلا، شیرین جان، خواهرها و زن برادرها. صمد با روی باز همه دعوت ها را می پذیرفت. شب ها تا دیر وقت می نشستیم خانه این فامیل و آن آشنا تعریف می کردیم. می گفتیم و می خندیدیم. بعد هم که بر می گشتیم خانه خودمان؛ صمد می نشست برای من حرف می زد. می گفت: این مهمانی ها باعث شده من تو را کمتر ببینم. تو می روی پیش خانم ها می نشینی و من تو را نمی بینم. دلم برایت تنگ می شود. این چند روزی که پیشت هستم باید قدرت را بدانم بعدا که بروم دلم می سوزد. غصه می خورم چرا زیاد نگاهت نکردم چرا زیاد با تو حرف نزدم. این خوشی یک هفته بیشتر طول نکشید آخر هفته صمد رفت عصر بود که رفت. تا شب توی اتاقم ماندم و دور از چشم همه اشک ریختم. به گوشه گوشه خانه که نگاه می کردم یاد او می افتادم. همه چیز بوی او را گرفته بود. حوصله هیچ کس و هیچ کاری را نداشتم. منتظر بودم کسی بگوید بالای چشمت ابروست تا یک دل سیر گریه کنم. حس می کردم حالا که صمد رفته تنهای تنها شده ام. دلم هوای حاج آقایم را کرده بود. دلتنگ شیرین جان بودم. لحافی را روی سرم کشیدم که بوی صمد را می داد. دلم برای خانه مان تنگ شده بود. آی... آی.. حاج آقا چطور دلت آمد دخترت را این طور تنها بگذاری؟! چرا دیگر سری به من نمی زنی. آی ... آی...شیرین جان چرا احوالم را نمی پرسی؟! آن شب آن قدر گریه کردم و زیر لحاف با خودم حرف زدم تا خوابم برد. صبح بی حوصله تر از روز قبل بودم. زود رنج شده بودم و انگار همه برایم غریبه بودند دلم می خواست بروم خانه پدرم اما سراغ دو قلوها رفتم. جایشان را عوض کردم و لباس های تمیزتنشان کردم. مادرشوهرم که به بیرون رفت، شیرها دوقلوها را دادم، خواباندمشان و ناهار را باز گذاشتم. ظرف های دیشب را شستم و خانه را جارو کردم. دوقلوها را برداشتم و بردم اتاق خودم. بعد از ناهار دوباره کارهایم شروع شد، ظرف شستن، پختن شام، جارو کردن حیاط و رسیدگی به دوقلوها. آن قدر خسته شده بودم که سر شب خوابم برد. انگار صبح شده بود به هول از خواب پریدم طبق عادت گوشه پرده را کنار زدم. هوا روشن شده بود. حالا چه کار باید می کردم. نان پخته شده و در تنور گذاشته شده بود. چرا خواب مانده بودم. چرا نتوانسته بودم به موقع از خواب بیدار شوم. حالاجواب مادر شوهرم را چه بدهم. هر طور فکر کردم، دیدم حوصله و تحمل دعوا و مرافعه را ندارم. به همین خاطر چادرم را سر کردم و بدون سر و صدا دویدم به طرف خانه پدرم. با دیدن شیرین جان که توی حیاط بود، بغضم ترکید. پدرم خانه بود. مرا که دید پرسید: چی شده کی اذیتت کرده.کسی حرفی زده طوری شده چرا گریه می کنی؟! نمی توانستم حرفی بزنم فقط یک ریز گریه می کردم انگار این خانه مرا به یادگ ذشته انداخته بود. دلم برای روزهای رفته تنگ شده بود. هیچ کس نمی دانست دردم چیست. روی آن را نداشتم بگویم دلم برای شوهرم تنگ شده، تحمل تنهایی را ندارم دلم می خواهد حالا که صمد نیست پیش شما باشم. یک هفته ای می شد در خانه پدرم بودم. هر چند دلتنگ صمد می شدم اما وجود پدر و مادر و دیدن خواهرها و برادرها احساس آرامش می کردم. یک روز در باز شد و صمد آمد. بهت زده نگاهش کردم. باورم نمی شد آمده باشد. اولش احساس بدی داشتم. حس می کردم الان دعوایم کند. یا اینکه اوقات تلخی کند چرا به خانه پدرم آمده ام اما او مثل همیشه بود می خندید و مدام احوالم را می پرسید. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 ۵ الأوّل ۱ ـ وفات حضرت سکینه علیها السلام🌹🏴 حضرت سکینه علیها السلام دختر امام حسین علیه السلام ۵۶ سال پس از واقعه ی کربلا، در شب پنجم ربیع الاوّل سال ۱۱۷ هـ در مدینه وفات کرد. (۱) مادر ایشان حضرت رباب علیها السلام است که با هم در واقعه ی کربلا حضور داشتند، و همراه با أسرا به کوفه و شام رفتند. آن حضرت فقط با پسر عموی خود عبدالله پسر امام مجتبی علیه السلام ازدواج نمود و ادّعاهای دیگر در این زمینه مردود است. لازم به یاد آوری است که امام مجتبی علیه السلام چند پسر به نام عبدالله داشته که آخرین آن ها در کربلا در قتلگاه به شهادت رسید، و این عبدالله برادر اوست. (۲) در صبح روز رحلتش محمّد بن عبدالله (نفس زکیة) چهار صد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره ها سوزانید. خالد بن عبدالملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق افتادن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهّر جسارت شود، گفت : «صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه می آیم» ولی نیامد. لذا جنازه ی مبارک آن حضرت تا شب دفن نشد. پس از آن یحیی بن حسن علیه السلام _ و به قولی محمّد بن عبدالله نفس زکیّة _ بر جنازه ی آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام به خاک سپردند. (۳) 📚 منابع : ۱. معالی السبطین : ج ۲، ص ۲۱۷. و ... . ۲. العقیلة و الفواطم علیهنَّ السلام : ص ۱۸۷ـ ۱۸۵ ۳. فیض العلام : ص ۲۰۶ـ ۲۰۵. و ... 🌹🏴 ...🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 ۵ #ربیع الأوّل ۱ ـ وفات حضرت سکینه علیها السلام🌹🏴 حضرت سکینه علیها الس
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 ربیع الاول، یادآور وفات بزرگ بانویی است که شمیم عفت و فضیلت فاطمه (سلام الله علیها) را با خود داشت. او کسی نیست جز حضرت سکینه علیه السلام،  میوه دل حسین بن علی (علیه السلام) و رباب که مادری فداکار و تسلیم حق بود. بانوی با کرامتی که در طول حیاتش بسیاری از حوادث و رنج‌ های خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام را به چشم دید و واقعه عظیم عاشورا را نظاره گر بود و سینه اش مخزن ‌الحزان دردهای کربلا... روح بلند و طبع لطیفش در شاعری سبب ساز آن شد تا به عنوان یکی از بازماندگان خاندان امامت، پیام رسان اهداف و احکام والای اسلام به شمار آید و در این راه بکوشد. حضرت سکینه (سلام الله علیها)،  با برگزاری محافل علمی- ادبی، و همچنین تبیین معارف بلند دینی در قالب اشعار نغز،  فصیح و کم نظیر خویش، خدمت بسیار ارزشمندی به دین اسلام نمود و الگوی بسیار خوبی برای همه بانوان جهان تا به امروز شد. حضرت سکینه (سلام الله علیها)، واقعه کربلا را با سرودن اشعاری بی مانند برای دیگران روایت کرد تا سند محکمی از پیروزی خون بر شمشیر را به یادگار بگذارد . آن حضرت، چنان در عرصه ادبیات توانمند بود که در میان شاعران دوران خود پرآوازه شد. ایشان نقش بسیار مهمی در  پیام‌ رسانی واقعه بزرگ عاشورا و تبیین اهداف قیام امام حسین (علیه‌السلام ) داشتند. 🌹🏴 ...🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷 🌷🕊#زندگینامه_شهید_محمد_محمدی🌷🕊 شامگاه ۲۷ مهر، پاسدار بسیجی محمد محمد
یکی میشه پیوندی، هلال‌احمر را امانت میسپارند دستش ولی از اموال هلال‌احمر دزدی میکنه یکی هم میشه ، برای نجات ناموس مردم از شر اوباش، جونش رو فدامیکنه بزرگ‌شدن پسرهاشو نمیبینه وقتی این پسرها به سن دانشگاه برسند، پیوندی دزد از زندان آزادشده پیش خانوادشه .... 🌹🏴 ...🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
یکی میشه پیوندی، هلال‌احمر را امانت میسپارند دستش ولی از اموال هلال‌احمر دزدی میکنه یکی هم میشه #شهی
ماه‌ها تبلیغات و میلیاردها هزینه برای ضدِ زن نشان دادن مذهبی‌‌ها یک طرف، خون پاک امثال 🌷🕊 هم طرف دیگر! بانوان این سرزمین هر روز بیشتر فاصله سوءاستفاده کننده‌های سیاسی از موضوعات زنان را با فدائیان حفظ ناموس در سرتاسر وطن خواهند شناخت... 🌹🏴 ...🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| رهبر معظم انقلاب: یک ذره نشانه‌های آقازادگی در حاج اقا مصطفی خمینی نبود در منزل امام و روضه‌ی امام هم انسان، حاج‌آقا مصطفی را نمیدید که بیاید خودش را بچسباند به امام 🕊 شادی روح بلندش صلوات💐 اللهم صل محمد و آل محمد و عجل فرجهم💐 بمناسبت چهلمین سالگرد شهادت حاج سیدمصطفی خمینی🌷🕊 🌹🏴 ...🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🏴 سلام مولای من ! سلام بر بلندای رشادتت.. سلام بر زينب... سلام........... اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ  🏴🌹اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
تنها زتو، قصیده ی هجران شنیده ایم. یک بار شعر امدنت را مرور کن دل مرده ام قبول،ولی ای مسیح من یک جمعه هم؛ زیارت اهل قبور کن 🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---