بچه ها..
امشب حواستون باشه هم دعا برا سلامتی آقاتون بکنید و هم صدقه بدید برا سلامتی آقا…😭
مرحوم علامه ی امینی می فرمایند: شب عاشورا قلب حضرت در فشارِ،براش صدقه بدید…..😭
🌴 #یازینب...
بچه ها.. امشب حواستون باشه هم دعا برا سلامتی آقاتون بکنید و هم صدقه بدید برا سلامتی آقا…😭 مرحوم علا
آقا جانم فدات بشم...😭
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ،و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ،وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً،حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا...😭
🌴 #یازینب...
آقا جانم فدات بشم...😭 بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَ
به بَزمِ ماتم جدت بیا اباصالح
در این مُحرَّم جدت بیا اباصالح
شعار صبحِ ظهورِ تو یالثارات است
به زیرِ پرچم جدت بیا ابا صالح
به اشک چشمِ محبان سید الشهدا
که ریخت درغمِ جدت بیا اباصالح
هنوز خون گلوی حسین می جوشد
به حُرمتِ دَمِ جدت بیا اباصالح
چقدر خجلت بابا زکودکش سخت است
به اشکِ نم نم جدت بیا اباصالح
به لحظه ای که به زانو کشان کشان آمد
کنار علقمه جدت بیا اباصالح
قسم به غربت شب الخضیبِ کرب وبلا
به ذبحِ اعظم جدت بیا اباصالح
یکی لباسِ تنش بُرده و یکی دیگر
ربوده خاتم جدت بیا اباصالح
به جابه جا شدن آیه ی یک سوره
به جسم در هم جدت بیا اباصالح
دعای آخر او در میانِ گودالی
نموده زمزمه جدت بیا اباصالح..
🏴🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🏴
🌴 #یازینب...
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 #زندگینامه_سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌷🕊 #سردا__شهید_حاج_قاسم_سلیم
السَّلامُ عَلَيْكَ سَلامَ مَنْ لَوْ كانَ مَعَكَ بِالطُّفُوفِ لَوَقاكَ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّيُوف
سلام بر تو؛ سلام كسى كه اگر در آن صحراى كربلا همراهت بود به طور حتم تو را با جان خود در برابر تيزى شمشيرها نگهدارى مى كرد
به وقت دلتنگی...😭۱:۲۰
روحت شاد حاج قاسم...😭
سفره ات را مادرت زهرا فراهم می کنم
چون وهب آخر نگاهت سر به راهم می کند
هر چه میخواهی بگیر از من، گدایی را نگیر
نوکریِ خانهی تو پادشاهم میکند
سی شبِ ماه خدا، شکرِ خدا، گفتم حسین
پس مُحَرم، مَحرم این دستگاهم میکند
تو خودت پیغام دادی که بیا، من آمدم
دوری از تو مطمئنا روسیاهم میکند
بیشتر از یک سیاهی لشگرم کردی حساب
چون علمدارت فدایی سپاهم میکند
در میان خیمههایت دست من را هم بگیر
چشم خیس دخترت دارد نگاهم میکند
به لباس کهنهای که دوخته زهرا، قسم
خواهر تو بیقرار قتلگاهم میکند
فکر این که میرود صحرا به صحرا پیکرت
مثل زینب عاقبت بیسرپناهم میکند.
یاحسین...😭
یکی از اصحاب نگهبانه کنار خیمه ابی عبدالله،میگه دیدم خواهر عرض کرد داداش، میخوام بهت بگم،این اصحاب و یاراتو امتحان کردی؟
فردا میمونن پای رکابت؟
(اخه زینب داغ دیده ست) چرا اخه میدونه یه روزه امام حسنو شبونه تنها گذاشتن،همه رفتن،معاویه لعنت الله علیه همه رو خرید😭
امان از دل زینب...😭
نگهبان جزء اصحابه، میگه نگهبانیمو رها کردم به سرم زدم،😭
رفتم تو خیمه ی اصحاب، گفتم حبیب چرا نشستی؟😭
خانم بزرگ حضرت زینب بی بی دو عالم نگرانه😭
پاشید شمشیراتونو آماده کنید دیدم همه ی اصحاب وارد میدون شدن..😭
🌴 #یازینب...
نگهبان جزء اصحابه، میگه نگهبانیمو رها کردم به سرم زدم،😭 رفتم تو خیمه ی اصحاب، گفتم حبیب چرا نشستی؟😭
حسین...😭
یا بنات رسول الله ،شمشیرهاشونو بالا کشیدن ،ما فردا وایمیستیم …😭
🌴 #یازینب...
حسین...😭 یا بنات رسول الله ،شمشیرهاشونو بالا کشیدن ،ما فردا وایمیستیم …😭
با خدا در حرمت از چه نیایش نکنم
باز هم ناله ی من شد که فروکش نکنم
چقدر حرف تلنبار شده روی دلم
خواهرم میشود ازچشم تو خواهش نکنم😭
حرفهایی زده مادر که به هم ریخته ام
می شود موی تو را باز نوازش نکنم😭
🌴 #یازینب...
با خدا در حرمت از چه نیایش نکنم باز هم ناله ی من شد که فروکش نکنم چقدر حرف تلنبار شده روی دلم خواهر
هی دست سر حسینش میکشه،هی میگه آقا بشین،هی دورش می گرده،هی دستای ابی عبدالله رو میبوسه …😭
هی انگشترشو نگاه میکنه …😭
امان از دل زینب...😭
🌴 #یازینب...
هی دست سر حسینش میکشه،هی میگه آقا بشین،هی دورش می گرده،هی دستای ابی عبدالله رو میبوسه …😭 هی انگشترش
خواهری فلسفه اش خرج برادر شدن است
کار من کرببلا نائب مادر شدن است
خداحافظ حسین عزیز عالمین …😭
خداحافظ به زهرا نور عین …😭
میاید بوی هجران …😭
دلم خون شد حسین جان …😭
حسین سالار زینب …😭
🌴 #یازینب...
خواهری فلسفه اش خرج برادر شدن است کار من کرببلا نائب مادر شدن است خداحافظ حسین عزیز عالمین …😭 خداح
حسین جان ازمون قبول کن😭
بچه ها..😭
فردا همه چیز تمام میشه😭
حسین جان نامه ما رو هم امضاء کن😭
حسین جان نزار تو بستر بیماری از دنیا برم😭
حسین جان نامه شهادت من گناهکار هم امضاء کن😭
حسین جان تو رو به حق خواهرت خانم حضرت زینب سلام الله علیها قسم میدم مثل شهدا.. دست ما را هم بگیر😭
یازینب...😭
🌴 #یازینب...
حسین جان ازمون قبول کن😭 بچه ها..😭 فردا همه چیز تمام میشه😭 حسین جان نامه ما رو هم امضاء کن😭 حسین
شیخ مفید در ارشاد روایت کرده :
عبیدالله ملعون-لعنت خدا هزار هزار بار بر او باد که دل خانم بزرگ حضرت زینب سلام الله علیها رو آتش زد😭
نامه ای به بدتر از خودش داد-شمر بن ذی الجوشن
نامه رو از کوفه بیاره کربلا،نامه خطاب به عمرسعده: اما بعد، من تو رو نفرستادم که از جنگ کناره گیری کنی ، تو رو نفرستادم که باحسین به مسامحه رفتار کنی یا بخوای وساطت کنی،همون جا شرط کرد، این نامه به حسب ظاهر چند روز قبل عاشورا رسیده، تصریح کرد ببین اگر حسین بن علی و اصحابش به اون چیزی که من حکم میکنم تن دادند که هیچ...
🌴 #یازینب...
شیخ مفید در ارشاد روایت کرده : عبیدالله ملعون-لعنت خدا هزار هزار بار بر او باد که دل خانم بزرگ حضرت
اونا رو دستگیر میکنی تسلیم من میکنی،
فَاِن اَبَوا فاذهب الیهم
اگر نپذیرفتند بهشون هجوم بیار
حتی تَقتُلَهُم
اول اینارو میکشید،
و تُمَثِّلَ بهم
بدنهاشون رو مثله میکنی، بدناشون رو قطعه قطعه میکنی
فانهم لذلک مستحقون
آخه مستحقشن،حق حسینه که بدنش پاره پاره بشه یه چیز دیگه هم از قبل خودش تعهد کرده بود
فان قتلتَ حسینا فَاَوطِئِ الخیلَ صدرَه و ظهرَه
وقتی حسین کشته شد اسب ها رو روانه میکنید دلم میخواد هم سینشو هم پشتشو له کنند همه چی مشخص بود بعد هم خودش گفت : این کاری که من نیت کردم بعد از کشته شدنش زیانی به اون نمیرسونه ولی من عهد کردم که اگر حسین بن علی رو کشتم اسب ها رو روانه کنم روی پیکرش...
🌴 #یازینب...
اونا رو دستگیر میکنی تسلیم من میکنی، فَاِن اَبَوا فاذهب الیهم اگر نپذیرفتند بهشون هجوم بیار حتی تَ
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است😭
امان از دل زینب 😭
🌴 #یازینب...
اونا رو دستگیر میکنی تسلیم من میکنی، فَاِن اَبَوا فاذهب الیهم اگر نپذیرفتند بهشون هجوم بیار حتی تَ
اگر به این دستور من فرمان بردی و عمل کردی جزا داری؛ اگر نمیپذیری دست از کارلشگر بردار! فرماندهی لشگر شمر بشه،
شمر یه نگاهی به عمر سعد کرد گفت: حالا چه بکنیم عمرسعد ملعون گفت:
لا یَستَسلِم والله حسین به خدا قسم حسین تسلیم نمیشه
اِنَّ نفس علی بَینَ جَنبَیه
جان علی در سینه ی حسینه،این پسر علیه،کسی نیست که تن به خاری بده؛خب چکار میکنی؟
دستور امیر رو اطاعت میکنی و با دشمنش میجنگی یا کنار میکشی؟ گفت:نه! این کرامت به تو نیامده،خودم انجام میدم تو امیر پیادهها باش.
حسین جان اگر کوفیا اون نامه های دروغ رو برات نمیفرستادند، کار به این نامهی ابن زیاد نمیکشید.
آجرک الله بقیه الله...
آنچه از روضه میخونیم و میشنویم برای شما تا زمان ظهور روضه مجسم است.
ای منتقم خون پاک سیدالشهدا ویارانش بیا...😭
🏴🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🏴
🌴 #یازینب...
اگر به این دستور من فرمان بردی و عمل کردی جزا داری؛ اگر نمیپذیری دست از کارلشگر بردار! فرماندهی لشگ
مکتوب، میرسید فراوان ولی دریغ
خطش تمام کوفی و مُهرش فریب بود
امان از دل زینب...😭
حالا شب عاشورا شد،عمر سعد سپاهش رو آماده کرد،صدای نحسش رو بلند کرد:
یا خَیلَ الله الکبیر
ای لشگر خدا سوار بشید،
وبالجنة اَبشِری😭
بشارت بهشت به شما میدم
فَرَکِبَ الناس😭
همه سو ار شدند، آمدند سمت لشگر امام حسین. علیهالسلام قربون دختر بچههات برم که دیگه کم کم دلاشون داره میلرزه تا حالا فکر میکردند فقط آب بسته شده 😭
والحسینُ علیه السلام جالس اَمامَ بیتِه..😭
امان از دل زینب..😭
راوی میگه این موقع آقا بیرون خیمه خودشون نشسته بودند
مُحتَبِىءٌ بسیفه إذ خَفقَ برأسه على ركبتیه
سر مبارکش رو به زانوها گذاشته بود،به شمشیر تکیه داده بود،خوابش برده بود”و سمعت اخته الصیحه”زینب صدای غوغای دشمن رو شنید،”فَدَنَت مِن اخیها”اومد کنار برادر” و قالت یا اخی اما تسمع هذه الاصوات قد اقتربت ؟”حسین جونم مگه این سرو صداها رو نمیشنوی که به ما نزدیک شدند؟ راوی میگه:”فرَفَعَت حسین علیه السلام راسَه” آقا سر مبارک رو برداشت، یه جمله به زینب گفت:”اِنّی انا رسول الله الساعه فی المنام”زینبم همین الان پیغمبر رو در خواب دیدم”و هو یقول انک تروح علینا”پیغمبر فرمود:به زودی میای نزد ما اینجا دیگه شروع شد “فَلَطَمَت اختُه وجهَها”زینب شروع کرد به صورت لطمه زدن”و نادَت بالویل”واویلا سر دادن زینب به اون صورت مبارک لطمه زد که یه بارم نبوده،حالا میگم “فقال لهاالحسین علیه السلام لیس لکِ الویل یا اختاه اُسکُتی رحمک الله
زینبم خواهرم تو نباید واویلا بگی؛ساکت باش،خدا رحمتت کنه. شاید زبان حال زینب این بودت:😭
حسین جانم منو دعا کن😭
این یه تصویر از نگرانی های حضرت زینب...شب عاشورا بود،یه روایت دیگرم میخوام بگم شاید روضه ی من همین باشه،سیدبن طاووس نوشته”وجلس الحسین یُصلح سیفه”آقا یک گوشه ای نشسته بود شمشیرش رو اصلاح میکرد،یه اشعاری زیر لب زمزمه میکرد:”یَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِیلٍ”ای روزگار اف بر دوستی تو باد
كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ
مِنْ طَالِبٍ وَ صَاحِبٍ قَتِیلٍ””وَ الدَّهْرُ لَا یَقْنَعُ بِالْبَدِیلِ