راحت نوشتیم بابا نان داد بی آنکه بدانیم بابا چه سخت برای نان همه جوانی و عمرش را داد😭

یاحسین.... اللهمَّ صلِّ علی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبَویَّةِ، والصّولَةِ الحَیدَریّةِ، والعِصمَةِ الفاطِمیَّةِ، والحِلمِ الحسَنیَّةِ، والشُّجاعَةِ الحُسَینیَّةِ....

غم تو گرم نَبُوَد آدمی نمی ماند نه آدمی که مَلَک هم دمی نمی ماند نیازمند دو عالم به یک اشارۀ تو ست

بچه ها این یعنی چی؟ یعنی کربلام دستِ توِ ... یعنی اربعین جا نمونم ... این یعنی عاقبت بخیریم با تو ... من اینُ خیلی وقته فهمیدم ، سرِ همینم هست بچه‌ها. دیدید قبل محرم شدم روز شمار مُحَرَمت ... از اول محرمم پا به پای تو و بچه هات اومدم ... آقا جان من دهه اولی نبودما ...😭 من از شبی که خواهرت گرفتار شد منم گرفتار شدم .... 😭 آقا قولت میدم پای کارت وایسادم ... اربعینم اگه اسیری خواهرت تموم میشه من تازه میخوام برا امام حسن.... گریه کنم ....و......

آقا جانم....😭 نیازمند دو عالم به یک اشارۀ تو ست اگر تو ناز کنی عالمی نمی ماند به گریۀ شب هجران کشیدگان سوگند اگر دمی تو بخندی غمی نمی ماند ... حسین ...😭 دلم یه کربلا می خواد .... حسین ... یه گنبد طلا می خواد ....

راست میگم آقا ... من تا حالا به تو دروغ نگفتم .... 😭 آقا روم حساب کن ، به دردت میخورم ... بچه ها اگه زرنگ باشید همین الان زیارت اربعینتونو می گیرید ...😭 ان شاءالله اربعین میرید کربلا

این هم بگم گفت تو این بازار تهرون دیدید دسته ها و هیئتا میان غوغایی شهادتا ، محرم و صفر خیلی شلوغ میشد از همۀ شهر میومدن ؛ یه قانونی گذاشتن فقط هیئتای محلۀ بازار بیان اوضاع نظم گرفت ، یه هیئت بود گفتن ما بازار نیایم میمیریم ... گشتن دنبال خونه ای جایی برا این که پا ثابتشون بشه ، یه خونه بزرگ پیدا کردن اومدن پیش صاحبش ، حاجی سالی چند شب ما مهمون خونت باشیم ... بازار اعلام کنیم ما جامون بازار ... بعد روضه بیایم یه غذایی بدیم و یاعلی.‌‌..

یازهرا...😭 گفت اصلا ، من جوونیمو تو این خونه گذاشتم، باغچه و باغُ وگل .... هر کاری کردن حریف نشدن ، رفتن ، فردا صبح دو سه نفر رو اجیر کرد ، اینا رو پیدا کنید بیان .... این ور اون ور پیداشون کردن تا رسیدن دم در افتاد رو پاشون غلط کردم .....😭 دیشب شما از اینجا رفتید یه خانمی رو دیدم تو عالم رویا ، گفت ایوالله ، نگران چهارتا گل هات شدی ؟؟ انگار خبر نداری کربلا ، یه گل برا من نزاشتن ....😭 دونه دونه گل هامو سر بریدن... امان از دل زینب...😭

آرام جان خسته دلان پیکرت کجاست... . حسین....

جانم زینب....😭

وداع آخر رو که کرد این طور اومده تو مقاتل و روایات گفت خواهرم اینا که منو کشتن آب رو آزاد میکنن ... 😭 اگه تو نخوری بچه ها هم نمی خورن ...😭 گفت برو داداش حسین... خیالت راحت ...😭 لذا آب رو که آوردن همه رو جمع کرد گفت ببینید من عمۀ شمام ، من آب میخورم همتون بخورید ... همه خوردن .... رباب هم خورد ...😭

امان از دل زینب...😭 شب اومد بره گودال دوسه قدم رفت یه وقت دید صدای ضجۀ یه زنی بالا گرفت ... برگشت ... کیه بچه هامو بیدار کرد ؟ .... خانم ، ربابه ...😭 اومد بالاسرش ، رباب عوض اینکه کمکم کنی بچه هام بیدار شدن ...😭 گفت خانم تقصیرِ من نیست ، گفتی آب بخور ، آب خوردم الان یاد بچه م افتادم ...😭 آخ لباش بهم میخورد ....😭 آرام کرد ربابُ ... اومد گودال ... 😭 شب جمعه ست همه اموات ، پدر ، مادرامون ، امام و شهدا و مدافعان حرم زینبی فیض ببرن ... اومد گودال...😭

آرام جان خسته دلان پیکرت کجاست ... جانم به لب رسید برادر سرت کجاست ؟ از ما هر آنچه بود به تاراج برده اند...😭 حسین...😭 امان از دل زینب....😭

من دیگه نگم چی بردن .. 😭 کار به جایی رسید امام سجاد فریاد زد ، با اسب تو خیمه نرو ...😭 اون خیمۀ زن هاست ... زن ها بیرون دویدن ... نجمه ، رباب ، سکینه ....😭 از ما هر آنچه بود به تاراج برده اند😭

امام زمان حلالم کن...😭

خاکم به سر عمامۀ پیغمبرت کجاست...😭

بچه ها تو دلتون یه یاحسین بگید... یاحسین ... صدات کربلا برسه ... ان شاءالله وعدۀ من و تو اربعین حرمش ... میریم ان شاءالله ...😭 برا اینهمه آدم جا داری ...😭 حسین....

گفت داداش.... ما را میان این همه نامحرمان ببین دیگر مگو که خواهرِ من معجرت کجاست؟ یه جور تو دلت ناله بزن دل امام زمان آرام بشه ... 😭 حسین ...😭

سرمایه سری هست فدای سر ارباب چیزی که ندارم ببرم محضر ارباب از کودکی ام یاد گرفتم که بگویم مادر پدرم نذر پدر مادر ارباب ... اللهم عجل لولیک فرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها

ای کشتی نجات بشر دستمان بگیر ماییم غرق موج خطر دستمان بگیر بر ما که در کمین بلا گیر کرده ایم با چشم مرحمت بنگر دستمان بگیر شیعه کم و محب گنهکارتان زیاد درهم محب و شیعه بخر دستمان بگیر ما؛ ای حسین، مسلم و هانی نمی شوییم ما و همین دو دیده ی تر دستمان بگیر از دست غیر دشنه ی دشنام می خوریم از دست دوست خون جگر دستمان بگیر راهی که پیش روست، دراز است و پای لنگ ای روی نیزه رفته سفر دستمان بگیر زینب اشاره کرد به سر، گفت یاحسین ای بر خیام سایه ی سر دستمان بگیر از قامت رشیده ی زن های خیمه ات جز سایه ای نمانده اثر دستمان بگیر رو کرد بعد بر سر عباس و گفت آه ماه منیر، قرص قمر دستمان بگیر هم بر لباس پاره ی ما سایه سار باش هم بر رخ سه ساله سپر دستمان بگیر یاحسین...😭

حرف یه مادر بزرگوار روضه از دستم در رفت حلال کنید😭

رفقا یه بچه شیرخواره هم چند روزی هست مریض شده ، امشب مادرش از ما التماس دعا کرده😔 من که پر از گناه هستم شما را به حق باب الحوائج  حضرت علی اصغر حسین علیه‌السلام دعا کنید امشب حال این بچه خوب بشه ، بریم چند خط هم متن روضه حضرت علی اصغر... بفرستم، برای شفای تمام بیماران مخصوصا این بچه.... التماس دعا....😭

یاعلی اصغر حسین مددی😭 لالا لالا، یکم دیگه دووم بیار یه کم دیگه دندون روی جگر بذار اگه همهمه باشه بچه میترسه...😭 اگه لشکر کف بزنن بچه میترسه...😭

لالا لالا یکم دیگه دووم بیار یه کم دیگه دندون روی جگر بذار..😭 علی جان مشکو یکی بُرده که بر می گرده زود وقتی می رفت فقط به فکر خیمه بود مده با اشک، زندگی مو به باد آب می رسه، اگه خدا بخواد...😭

مادر دووم بیار…😭 بچه کوچیک گلوش نازکه، نمی تونه گردن بگیره، میاُفته....