بمیرم برای آن لحظه ای که زینب سلام الله علیها آمد بالای بلندی ، دید یک عده دارند با شمشیر حسینش را می زنند😭
یک عده دارند با نیزه می زنند ، کماندار با تیر
می زند ، آنهایی که حربه ای ندارند دامن هایشان را پر از سنگ کردند بر عزیز فاطمه می زنند .😭
حسیییییین...
خانم زینب سلام الله علیها دستهایش را روی سر گذاشت صدا زد : وامحمدا ، واعلیا، وا اُماه ، واحسینا ...
یازینب...
از تلِّ زینبیه ، زینب صدا می زد حسین
با قامتی خمیده زینب صدا می زد حسین
هر جا به هر بهانه ، زینب صدا می زد حسین
در زیر تازیانه ، زینب صدا می زد حسین
امان از دل زینب...😭
جان زینب....
آخ خانم جان امشب شما برای صبر و آرامش دل این خانواده های مصیبت دیده دعا کن😭
یا زینب...
آی بمیرم، ای کاش یکی به جای دستهای خانم زینب سلام الله علیها چشمانش رو می بست که این منظره ها رو نمی دید...😭
تا رسید کنار گودال قتلگاه، هر چی صدا زد، دادش جواب زینب رو بده، حسین چشمانش رو باز نکرد، تا قسم داد حسین جان... جان مادرم، چشمان خون گرفته رو باز کرد، زینب جان برگرد برو به خیمه...
آخ حسین😭
می گه دیدم زینب داره می ره، اما عقب عقب
می ره، هی به سر می زنه، هی فریاد می زنه، حسینم رو دارن می کشند...
أَمَا فِیکمْ مُسْلِمٌ؟ یه مسلمون بین شما
پیدا نمی شه؟
بمیرم،
نانجیب روی زینب رو زمین زد، گفت:مگه نمی بینی حسین رو دارن می کشند...
گفت:کار حسین رو زودتر تموم کنید😭
جانم حسین😭
میگن وقتی خانم زینب سلام الله علیها زیر خیمه نیم سوخته ها٬ بی بیهوش رو زمین افتاد، بچه ها هم سرشون رو دامن بی بی، همه از حال رفتند، یه وقت در عالم رؤیا حضرت زهرا سلام الله علیها رو در خواب دید، گفت مادر اومدی😭
یازهرا...
فرمود زینبم! من از صبح اینجا بودم، خودم همه منظره ها رو دیدم، اون وقتی که
می خواست سر از بدن حسین جدا کنه، سر رو دامن خودم، هر چی فریاد زدم، بُنَیَّ...😭
یه جمله رو می خوام عرض کنم، حتما در حادثه تروریستی دیروز هم٬حضرت زهرا سلام الله علیها سر این شهدای مظلوم زائر حاج قاسم عزیز رو خودش به دامن گرفت...
آخه حاج قاسم و همه زائرین و شهدای مکتب حاج قاسم زهرایی بودن😭
یازهرا...
#کرمان_تسلیت
#حاج_قاسم