یادتان هست نوشتم که دعا می خواندم
داشتم کنج حرم #جامعه را می خواندم
از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد
محکمات کلمات تو مسلمانم کرد...
کلماتی که همه بال و پر پرواز است
مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است
کلماتی که پر از رایحه غار حراست
خط به خط #جامعه آیینه قرآن خداست
عقل از درک تو لبریز تحیر شده است
لب به لب کاسه ظرفیت من پر شده است
همه عمر دمادم نسرودیم از تو
قدر درک خودمان هم نسرودیم از تو...😭
من که از طبع خودم شکوه مکرر دارم
عرق شرم به پیشانی دفتر دارم
شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو
فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو😔
دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد
شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد
بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم😔
رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم😭
تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران
دست خالی مرا نیز بگیر ای باران😭
من زمین گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست
کلماتم کلماتی ست حقیر ای باران
یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود
یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران
نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم
مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران
ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد
ما که از نسل غدیریم، غدیر ای باران...😭
پسر حضرت دریا! دل مارا دریاب
ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران😭
سامرا قسمت چشمان عطش خیزم کن
تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران...
بگذارید کمی از غمتان بنویسم
دو سه خط روضه از این درد نهان بنویسم
گریه بر داغ شما عین ثواب است ثواب
بار دیگر پسر فاطمه و بزم شراب....😭
یاحسین...
امشب اگرچه سامرا زائر امام هادی علیه السلام نیستیم،اما از همین جا به آقامون امام زمان علیه السلام تسلیت میگیم،
میگیم آقاجان... سرت سلامت آقا.😭
#امام_زمان
آمده جان من از زهر کینه بر لب
روز من در غریبی تیره تر بود از شب
بسته بال و پرم کنج قفس میمیرم
گریه ی نور چشمم کرده از جان سیرم😭
در طول عمرم جز غصه و غم هرگز ندیدم
ویرانه دیدم، زخم زبان و طعنه شنیدم
آجرک الله صاحب الزمان😭
عجیب ماجرای امام هادی علیه السلام،شبیهه سرگذشت امام سجاد علیه السلام بوده.
روضه ها شبیه همه...😭
لذا در ارشاد شیخ مفید نوشته:
وقتی آقا رو از مدینه به سمت سامرا
می آوردند،مثل امام سجادعلیه السلام که سه روز و سه شب پشت دروازه ی ساعات،آقارو نگه داشتند.😭
امام هادی علیه السلام رو هم در یک خرابه ای جای دادند،سه روز بیرون از شهر امام هادی رو نگه داشتند.😭