جا داشت روی شانۀ کعبه اباالفضل جا داشت روی شانۀ سقا رقیه😭 آرام تر از هر زمانی بود اصغر میخواند تا بالاسرش لالا رقیه😭 این طفل بی آزار را آزار دادند زجر بدی را دید در دنیا رقیه😭 بابا حسینم...😭

بچه ها یه جوری آزارش دادن دیگه شب تو خرابه گفت یا بابام بیاد یا منم همینجا میمیرم ..😭 یه جوری آزارش دادن گفت عمه دیگه خسته شدم .. 😭 یه جوری آزارش دادن شب آخر تو خرابه هر کاری کردن صدا گریه‌ش رو قطع کنه نتونستن ..😭 تا سر بریده رو دید آرام شد .. 😭 تصور کن سر بغل کرده آرام داره با بابا حرف میزنه...😭 فدات بشم خانم جان😭 #محرم

بابا حسین...😭 تاول دستام نگاه کن سوخته موهام شونه نمیشه سر که واسم بابا نشد پس خرابه هم خونه نمیشه...😭

دخترهای شهدا..حلالم کنن😭

بابا یه کاری با من کردن بابا از تازیانه و سیلی سخت تره ..‌😭 عروسکم رو یکیشون برد گوشواره‌م یکی کشیده عروسکم عیبی نداره گوشواره‌م عمو خریده ..😭 امام زمان ببخش منو 😭

صدا زد بابا.. شمع عمرم داره سوسو میزنه منو هی دشمنِ بد خو میزنه حرمله خبر داره که سیدم لگداشو سمت پهلو میزنه...😭 وای مادرم زهرا...😭 امان از دل زینب...😭

دختر هرجا تو سختی و شدائد گیر کنه سریع بابا رو صدا میزنه .. 😭 مگه مادرش نبود بین در و دیوار هی صدا میزد وا محمدا .. این دخترم هرجا با تازیانه میزن صدا میزد یا ابتا ..😭 حسین...😭

بابای من، دختر نازت اسیرِ یک گله‌ی گرگِ پاشو ببین قد کمونم مثه قد مادربزرگ...😭 یازهرا...😭

بابا جان شنیدم مادرت تو هجده سالگی قد خمیده راه میرفت .. 😭 شنیدم کاری کردن مادرت تو جوانی کمرش خم بشه...😭 وای مادرم 😭

بابا جان چند شبه که به جای بازوت سرم روی بالش ریگ😭 چند شبه که بوسم نکردی هیچکی برام قصه نمیگه یه حرفایی خورده به گوشم که خیلی حال من خرابه من میگم ان شالله دروغه جای سرت تشت شرابه...😭 وای حسینم..😭 #محرم

هی به عمه میگفتم عمه اون سر آشناست ..😭 جلو چشمام گرفت ..😭 امان از دل زینب...😭

پاشو با اون نوازشات باز دوباره کاممُ عسل کن شیرین زبونیام تموم شد بابا یه بار منو بغل کن سه ساله و ضربۀ سیلی سه ساله و زخمای کاری دخترای شامی با طعنه بهم میگن بابا نداری فدا سرت سیلی زجرُ فدا سرت این همه مهنت بابای من فدای اسمت بابای من سرت سلامت..😭 😭😭😭 #امام_حسین