eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
8.4هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بودنت هدیه ای است که هر روز رو نمایی میشود با یک سلام تازه عطر تازگی را به تکرارهایمان برگردان سلام بر امامی که از پدر به من مهربان تر است 🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
پیوند جان وجانان، دل ودلبرمبارک بزمی که حق آراسته الحق تماشایی بود 💐جبریل مامورست و فکر مجلس آرایی بود 💐میکائیل از عرش آمده گرم پذیرایی بود چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود دهم ربیع الاول باد. 🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
4_191525833112815302.mp3
2.72M
بر همه عالم تهنیت بادا جشن پیوندت یا رسول الله🌸🍃 🎤کربلایی امیرعباسی سالروز ازدواج خجسته و آسمانی خاتم رسولان نبی مکرّم اسلام حضرت محمد مصطفی و سیده بطحا ام المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیهما خجسته و مبارکباد🌺🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
دنیا مشتش را باز کرد. شهدا "گل" بودند و ما "پوچ". خدا آنها را برد و زمان ما را... 🌷🕊 ...🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷 همسر شهید مدافع‌حرم هادی شجاع نقل می‌کنند: آخرین بار که در شهرمان شهید آوردند، رو کردند به من و گفتند: فاطمه جان! شهید بعدی إن شاءالله خودمم همان موقع فهیمدم که ایشان را از دست می‌دهم. همان هم شد و شهید بعدی آقاهادی شجاع بود. خیلی دوست داشتند سوریه بروند، طوری که می‌دیدم آرام و قرار ندارند. همیشه می‌گفتند که من به جبهه سوریه می‌روم و سعی می‌کردند ما را آماده کنند.* ده روز بعد از عروسی به جبهه رفتند، یعنی پنجم مهر ۱۳۹۴ عروسی کردیم و ایشان پانزدهم مهر عازم جهاد شدند. تازه داماد مدافع حرم "وهب سپاه اسلام" شهـید هـادی‌شـجـاع در ۲۸ مهر ۱۳۹۴ مصادف با ششم محرم‌الحرام در حلب سوریه به فیض شهادت نائل آمدند. 🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷 🕊🌷 شهيد پارسافر در سال ۱۳۳۰ از شهرستان سنندج ديده به جهان گشود. دوران كودكي ايشان در دوران قبل از انقلاب سپري شده بود و بعد از آن به خدمت ژاندارمري و پس از آن در هوا ژاجا به ادامه خدمت مشغول شدند. 👇👇
🌴 #یازینب...
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷 🕊🌷#زندگینامه_شهید_همایون_پارسافر شهيد پارسافر در سال ۱۳۳۰ از شهرستان
احترام به دوستان وهمكاران از جمله خصوصيات و ويژگيهاي خاص اين شهيد بشمار مي رفت. در آن زمان كه فاصله بين كاركنان خلبان و فني وجود داشت؛ به اذعان برخي از همكاران سابق ارتباطي بسيار دوستانه با كاركنان فني داشت. پس از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي، در خدمت نظام مقدس جمهوري بوده، به طوري كه انجام ماموريت هاي متنوع در جا به جاي ايران اسلامي، نشان از لياقت و شايستگي ايشان داشت. در مورخ۱۳۵۹/۰۸/۰۲ برای انجام ماموریت در مناطق جنگي به همراه ستوان دوم خلبان حبيب ا... كلانتري جمعي هوانيروز و مکانسین گروهبان یکم پیاده فنی نصرت ا... موسوی اعزام شده بود. در منطقه عملياتي اروند شهيد پارسافر از ناحيه شانه مورد اصابت تير دشمن قرار گيرد و زخمي شود. همچنين ملخ اصلي بالگرد نيز آسيب می بيند، كه خلبان موصوف، با توجه به چند مرتبه تلاش مبني برادامه پرواز، در داخل خاك ايران، متاسفانه موفق به ادامه پرواز در داخل خاك ايران نشده و به الاجبار در خاك عراق فرود آمدند؛ و همه آن عزیزان اسیر نیروهای عراقی شدند. به استناد اعلام کمیته بین المللی صلیب سرخ جهانی، افسر یاد شده در تاریخ ۱۳۵۹/۰۸/۰۶ به افتخار شهادت نائل و در گورستان حسن البصر زبیدی، واقع در کشور عراق، به خاک سپرده شده است. 🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_دختر_شینا🌹🕊 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌹🕊 : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊 :بانو بهناز ضرابی.. فصل هفتم..( قسمت ۲)🌹🍃 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 دو روز از رفتن صمد می گذشت، برای نماز صبح که بیدار شدم، احساس کردم حالم مثل هر روز نیست. کمر و شکمم درد می کرد. با خودم گفتم: باید تحمل کنم به این زودی که بچه به دنیا نمی آید. هر طور بود کارهایم را انجام دادم. غذا گذاشتم دو سه تکه لباس چرک داشتیم، رفتم توی حیاط و توی آن برف و سرمای دی ماه قایش، آن ها را شستم. ظهر شده بود. دیدم دیگر نمی توانم تحمل کنم. با چه حال زاری رفتم سراغ خدیجه. او یکی از بچه هایش را فرستاد دنبال قابله و با من آمد خانه ما. از درد هورا می کشیدم. خدیجه تند و تند آب گرم و نبات برایم درست می کرد و زعفران دم کرده به خوردم می داد. کمی بعد شیرین جان و خواهرهایم هم آمدند عصر بود. نزدیک اذان مغرب بچه به دنیا آمد. آن شب را هیچ وقت فراموش نمی کنم. تا صدایی می آمد، با آن حال زار توی رختخواب نیم خیز می شدم. دلم می خواست در باز شود و صمد بیاید. هر چند تا صبح به خاطر گریه بچه خوابم نبرد؛ اما چشمم گرم می شد خواب صمد را می دیدم و به هول از خواب می پریدم. یک هفته از به دنیا آمدن بچه می گذشت. او را خوابانده بودم توی گهواره که صدای در آمد. شیرین جان توی اتاق بود و به من و بچه می رسید. قبل از اینکه صمد بیاید تو، مادرم رفت. صمد آمد و نشست کنار رختخوابم. سرش را پایین انداخته بود. آهسته سلام داد. زیر لب جوابش را دادم. دستم را گرفت و احوالم را پرسید. سر سنگین جوابش را دادم. گفت: قهری؟! جواب ندادم. دستم را فشار داد و گفت: حق داری. گفتم: یک هفته است بچه ات به دنیا آمد. حالا هم نمی آمدی مگر نگفتم نرو. گفتی خودم را می رسانم. ناسلامتی اولین بچه مان است. نباید پیشم می ماندی؟! چیزی نگفت. بلند شد و رفت طرف ساکش. زیپ آن را باز کرد و گفت: هر چه بگویی قبول. اما ببین برایت چه آورده ام. می دانی با چه سختی پیدایش کردم. ببین همین است. پتوی کاموایی را گرفت توی هوا و جلوی چشم هایش تکان تکانش داد. صورتی نبود آبی بود با ریشه های سفید. همان بود که می خواستم. چهار گوش بود و روی یکی از گوشه هایش گلدوزی شده بود با کاموای سرمه ای و آبی و سفید. پتو را گرفتم و گذاشتم کنار گهواره. با شوق و ذوق گفت: نمی دانی با چه سختی این پتو را خریدیم. با دو تا از دوست هایم رفتیم. آن ها را نشاندم ترک موتور و راه گرفتیم توی خیابان ها. یکی این طرف خیابان را نگاه می کرد و آن یکی آن طرف را. آخر سر هم خودم پیدایش کردم. پشت ویترین یک مغازه آویزان شده بود. آهسته گفتم: دستت درد نکند. دستم را دوباره گرفت و فشار داد و گفت: دست تو درد نکند. می دانم خیلی درد کشیدی. کاش بودم من را ببخش. قدم من گناهکارم می دانم. اگر مرا نبخشی چه کار کنم. بعد خم شد و دستم را بوسید و آن را گذاشت روی چشمش. دستم خیس شد. گفت: دخترم را بده ببینم. گفتم: من حالم خوب نیست. خودتت بردار. گفت: نه اگر زحمتی نیست خودت بگذارش بغلم. بچه را از تو بگیرم، یک لذت دیگری دارد. شکم و کمرم درد می کرد با این حال به سختی خم شدم و بچه را از توی گهواره برداشتم و گذاشتم توی بغلش. بچه را بوسید و گفت: خدایا صد هزار مرتبه شکر. چه بچه خوشگل و نازی. همان شب صمد مهمانی گرفت و پدرم اسم اولین بچه مان را گذاشت، خدیجه. بعد از مهمانی که آب ها از آسیاب افتاد، پرسیدم چند روز می مانی؟! گفت: تا دلت بخواهد، ده پانزده روزو گفتم: پس کارت چی؟! گفت: ساختمان را تحویل دادیم . تمام شد دو هفته دیگر می روم دنبال کار جدید. اسمش این بود که آمده بود پیش ما. بود یا همدان بود یا رزن یا دمق. من سرم به بچه داری و خانه داری گرم بود. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
مداحی آنلاین - شعف و شادی ات مبارک - امیر عباسی.mp3
2.19M
شعف و شادی ات مبارک🌹🍃 دامادی ات مبارک🌺🍃 عالم ز خوشحالی تو غرق سرور است روبند روی زوجه ات از جنس نور است 🎤کربلایی امیرعباسی سالروز ازدواج خجسته و آسمانی خاتم رسولان نبی مکرّم اسلام حضرت محمد مصطفی و سیده بطحا ام المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیهما خجسته و مبارکباد🌺🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
می خندد این اتفاق زیبا را و زمین کِل می کشد این پیوند آسمانی را.🌸🍃 چه طرب انگیز است آفتاب امروز مکه! چه روح فزاست هلهله ممتد نخلستان های عرب!🌹🍃 چشم های ملائک، با لهجه ای بارانی شادباش می گوید این وصلت خوش آیند را.🌺🍃 💐 سالروز ازدواج خجسته و آسمانی خاتم رسولان نبی مکرّم اسلام حضرت محمد مصطفی و سیده بطحا ام المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیهما خجسته و مبارکباد🌺🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐سالروز ازدواج 🎊خاتم الانبیا 💐حضرت محمد(ص) 🎊و مادر مؤمنین 💐حضرت خدیجه کبری(س) 🎊بر تمامی مسلمانان جهان مبارک🎊💐🎉 🎊خجسته باد 🎉این پیوند آسمانی و پر برکت بر شما 💐 ... @yazinb3
این عکس و باید کوبید تو سرِ مسئولین نجومی بگیرِِ رانت باز بی عار و درد که جیبشون به خزانه دولتی و شکمشون به یتیم خونه وصله... و هررر چی از بیت المال میخورن سیر نمیشن و در آخر اختلاس میکنن، ولی وقتی پیششون اسم کار کردن برای مردم میاد دل پیچه ی مزمن میگیرن که دسشویی بین راهی هم جواب گند کاری هاشون و نمیده 😏❗️ _ آره... خدا عاقبت مارو بخیر کنه.... ...🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2